شنبه, ۲۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 15 February, 2025
مجله ویستا

کوشش برای درک دیگری


کوشش برای درک دیگری

در ضرورت گفت وگوی میان فرهنگ ها

جهانی‌سازی و جهانی شدن سکه رایج روزگار است، امروزه با یک تلفن همراه می‌توان با دیگری با فرهنگی متفاوت در گوشه‌ای دیگر از جهان ارتباط برقرار کرد. سبک‎‌های زندگی درهم آمیخته و نقش کشورها و ملت‌ها و قوانین داخلی کاهش یافته است. امروز هنگام غلبه روند‌ها و قوانین جهانی بر کشورهاست. گفتمانی غالب می‌شود و در پرتو آن فهم براساس آن گفتمان شکل می‌گیرد. آیا راه‌حل عقلانی برای خروج از سیطره فرهنگی محصول جهانی شدن وجود دارد؟

در آفریقا باشی یا در کانادا، در ایران یا در آمریکا امروزه در دهکده جهانی هستی. ارزش‌ها دیگر فاصله زیادی با هم ندارند. ارزش‌های جهانی، جای موازین محلی را می‌گیرند و روز به روز از خویشتن فرهنگی کاسته و بر یک هویت جهانی افزوده می‌شود. حالا چه‌کار باید کرد، آیا باید مانع این روند شد؟ به نظر می‌رسد در جهان امروز، تکنولوژی هر روز بیشتر در خدمت این سیطره قرار می‌گیرد. با یک دست تنها می‌توان یک هندوانه برداشت و تنها برخی از ابزار‌های جهانی شدن را می‌توان محدود کرد. تقابل راه‌حل نیست. جهان باستان را قلمرو فرهنگ‌ها از هم جدا می‌کرد و فربه‌ترین قسمت در هر فرهنگ را دین تشکیل می‌داد. جهان شرق را اسلام و بودیسم در بر گرفته بود و جهان غرب را مسیحیت. جنگ‌های صلیبی تنها ارتباط جهان غرب و شرق نبود. سال‌ها پیش از شکل‌گیری غرب جدید، ترجمه‌های زیادی از آثار اندیشمندان اسلامی در غرب انجام شد؛ کاری که مسلمانان با ترجمه آثار غربی و یونانی پیشتر انجام داده بودند. اخذ تمدن اما، محتاج یک هویت مستقل بود. همین بود که اخذ تمدن را از امری تقلیدی فراتر می‌برد.

جهان قدیم جهان تاثیر‌های آرام و تاریخی فرهنگ‌ها بر هم بود. سال‌ها باید طول می‌کشید که یک سبک زندگی به واسطه تجارت و جنگ و ادبیات و علم از یک سوی جهان به سوی دیگر آن رود و نهایتا شکل منتقل شده، تنها شباهت‌هایی به محل اخذ خویش داشت. به عنوان مثال آنچه مسلمانان از ارسطوی یونانی می‌دانستند با ارسطوی آتن متفاوت بود. آنچه نیز آکویناس، از ابن سینا و ابن رشد می‌فهمید و مورد استفاده قرار می‌داد تفاوت‌هایی با اصل خویش داشت، اما امروزه دقیقا یک مضمون در جای جای جهان شنیده می‌شود.

به نظر می‌رسد در دنیای امروز فرهنگ‌های غیرجهانی در حال تضعیف است. ارزش‌ها، سبک‌های زندگی، وجدان‌ها و حتی تمایلات تغییر شکل داده است. امروزه بازار، تعیین‌کننده بسیاری از مسائل است. برخی راه را در بستن راه جهانی‌سازی می‌دانند، اما آیا راه‌حل مناسبی است؟

برای مقابله با نابودی فرهنگی باید به گفت‌وگو با فرهنگ‌ها و ادیان دیگر پرداخت. ادیان و فرهنگ‌ها همواره کارکردهای راه‌گشایی برای قائلین به خویش داشته‌اند. فرهنگ‌ها می‌توانستند با بازتولید خویش به دلیل کارکردی که داشتند زنده بمانند و این بود رمز بقای خویشتن فرهنگی. اما امروزه خویشتن فرهنگی کارکرد‌های خویش را از دست داده است. این به آن علت است که گوش‌های خویش را بسته و نیازها را درنیافته است. گفت‌وگوی فرهنگ‌ها بیش از نوشتن مقاله و کوشش در درک دیگری است. گفت‌وگوی میان ادیان و فرهنگ‌ها به معنای یافتن ارزش‌های دیگری به دلیل کارکردهای آن و از سوی دیگر، تولید فرهنگ برای زندگی در جهان امروز است.

گفت‌وگوی فرهنگ‌ها به معنای زنده کردن فرهنگ‌ها در مقابل فرهنگ حاکم جهانی است. رواج فرهنگ جهانی تنها به برجسته کردن یک فرهنگ می‌پردازد. در جهانی شدن همه فرهنگ‌ها در مقابل فرهنگ حاکم به کرنش می‌پردازند. این وضع اما در تقابل با تاریخ، عادات و سنت‌های جوامع است. با جهانی شدن تولید فرهنگی بازتولید فرهنگ حاکم جهانی خواهد بود. دیگر از نقش و نگار فرهنگ‌های ملل خبری نخواهد بود و از سویی تنها یک فرهنگ پر و بال خواهد گرفت.

اگر قبول کنیم در یک گفت‌وگو آنچه رد و بدل می‌شود، نوعی متن است، می‌توان معنای متن را عام‌تر از متن گفتاری و شنیداری در نظر گرفت. متن‌ را می‌توان کارکرد و هر نوع اثری انسانی در نظر گرفت. متن حیات انسانی، نوعی گفتار است که دلالت بر حیات انسانی می‌کند. گفتار، متن یا کلام در معنای عام تظاهرات انسانی یک انسان است. در این معنا گفت‌وگو تنها بیان کلام گفتاری و شنیداری نخواهد بود، بلکه انتقال هر رفتار، کالا و امر انسانی به دیگری و گرفتن از او نوعی گفت‌وگو خواهد بود. مبادلات اقتصادی، اقامت‌های تحصیلی، آنچه فرار مغز‌ها خوانده می‌شود، اقتباس‌های ادبی، جنگ‌ها و... هر رابطه انسانی می‌تواند نوعی کلام انسانی باشد. در این معنا از گفت‌وگو، جهانی‌شدن و جهانی‌سازی نوعی خطابه است.

گفت‌وگوی فرهنگی اما به این معنای عام، تولید فرهنگ را باید در بر گیرد. در این معنا هر فرهنگی ابتدا باید برای خود، خویشتنی قائل شود. قرار نیست تنها ما گوش شنوای فرهنگ غربی باشیم، حرفی برای گفتن داشته‌ باشیم و نیز البته گوشی برای شنیدن. گفت‌وگوی میان فرهنگ‌ها و ادیان به معنای تولید فرهنگ‌های جدید و آموزه‌های دینی است که نیاز‌های امروز انسانی‌مان را برطرف سازد. گفت‌وگوی‌ فرهنگی برنامه‌‌ای مانند برنامه‌های مناظره در باب مسائل فرهنگی و دینی نیست و باید به سمت گفت‌وگوی فرهنگی رفت. در این معنا ما ارتباط خود را با فرهنگ‌ها قطع نمی‌کنیم، بلکه به دنبال تولید فرهنگ می‌رویم. برای مثال آثار فیلمسازان برتر ایرانی، نوعی گفت‌وگوی فرهنگ ایرانی است که توسط دیگران شنیده می‌شود. گفت‌وگوی میان فرهنگ‌ها از این رو نیازمند پویایی فرهنگ‌هاست. امروز برای بیان خویش قالبی جهانی یافت؛ قالبی که بتواند زندگی در جهان امروز را سامان دهد.

گفت‌وگوی میان ادیان و فرهنگ‌ها در جهان امروز به احترام به دیگران منجر می‌شود. هر فرهنگی تنها در صورت اخذ از فرهنگ دیگر می‌تواند مشکلات خود را سامان دهد، اما باید از خود نیز چیزی داشته باشد. در فرآیند داد و ستد فرهنگی است که هر جامعه‌ای به شناخت خویش می‌رسد، اشکالات خویش را در‌می‌یابد و به برتری و ترجیحات خویش آگاه می‌شود. در یک گفت‌وگوی فرهنگی است که می‌توان بر نقص‌های خویش آگاه شد و آنها را برطرف کرد.