یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
در آغوش خداوند
با نگاه دینی، مراحل تکامل انسان تقسیمبندی شده است یعنی از دوران جنینی شروع میشود، به زندگی دنیایی میرسد و بعد دوره برزخی و یا بهشت یا جهنم.
در هر مرحله افراد مقاومتهایی برای رفتن به مرحله بعد انجام میدهند و تصور میکنند وضعیتی که دارند، بهترین وضعیت است و اصلا تمایلی ندارند وضعیتشان به وضعیت دیگری تبدیل شود. انسانها هنگام انتقال از دوره جنینی به دنیا ناراحتیهایی دارند و برای انتقال از دوره دنیایی به برزخی هم مقاومت میکنند. آنها نمیخواهند بپذیرند جایی بهتر از دنیا هم میتواند وجود داشته باشد و لذتی بالاتر از آنچه حس میکنند، قابل تصور است. علت این رفتار، محدوداندیشی انسانهاست. به همین دلیل در آموزههای دینی سعی شده است دید توسعه یابد بنابراین مدام از آنچه پس از مرگ اتفاق میافتد، تعریف و تمجید شده است. مثلا اینکه انسانها با مردن تمام نمیشوند بلکه کامل میشوند، با مردن انتقالی صورت میگیرد و از بین نمیروید فقط از دنیایی کوچک به دنیایی دیگر منتقل میشوید، از یک وضعیت محدود که محدودیت زمانی دارد، به وضعیتی که هیچ محدودیتی ندارد، میروید و ... .
این نگاه دینی باعث میشود خودمان را محصور در چارچوب زمان نبینیم. اتفاقا وقتی افق دیدمان گسترده باشد کارایی بیشترمان میشود.
در مکاتب روانشناسی، یکی از مکتبهای کامل را انسانگرایی میدانند. نهایت برنامهای که این مکتب به انسان میدهد، این است که در این دنیا و تا آخرین روز زندگیات به نقطهای برسی که خودشکوفایی نام دارد و بتوانی از همه توانمندیهایت استفاده کنی ولی برای بعد از آن برنامهای ندارد اما دین، مفهومی کامل در ذهن آدمها مینشاند؛ «قرار است همیشه باشی، حالا برنامهریزی کن چطور باشی.»
بر اساس این مفهوم، به ازای رفتارهایی که انتخاب میکنیم و شیوه زندگیای که در پیش میگیریم، میتوانیم خیلیخیلی خوب یا بد باشیم. معیار هم چارچوبهایی است که خداوند تعریف کرده؛ اگر به این چارچوبها پایبند بمانیم، قطعا وضعیت خوبی را تجربه خواهیم کرد. اینها عین آیه قرآن است: «هر کس موازین خداوند را محکم و معتبر بداند، زندگی خوشی را تجربه خواهد کرد و هر کس آن را سبک بشمارد، وضعیت بدی خواهدداشت.»
این نگاه کلان دین از نظر شناختی است ولی با وجود این، در مورد مرگ خیلی از انسانها مقاومت دارند.
براساس روایات، علت این مقاومتها گاهی ناآگاهی ماست چون تصور میکنیم مرگ تلخ و به معنای تمام شدن است، مرگ یعنی منتقل شدن به وضعیتی دشوار. محدودنگری انسانها باعث میشود رابطهشان با مرگ بد شود. بعضی اوقات غفلت آدمها باعث میشود توجهشان به مرگ هم کم شود و هم تغییر کند. وقتی به انتهای مسیر زندگی توجهی نداشته باشیم، تمام انرژیمان صرف ماندن در همین مسیر میشود. خیلی از ما از بس در وضعیت دنیایی ماندهایم و همت?مان را صرف این دنیا میکنیم، اصلا نمیخواهیم به مرگ فکر کنیم. در روایتی از امام علی (ع) داریم که «آدمها خواباند، وقتی میمیرند، تازه بیدار میشوند.» این جمله در مورد همین آدمهایی است که به مرگ نمیاندیشند و آن را پایان زندگی میدانند. اتفاقا کسانی که مرگاندیشی ندارند، ممکن است زندگی فعلیشان هم چندان خوش و هدفدار نباشد، به همین دلیل دچار خیلی از مشکلات روانی میشوند و با کوچکترین مشکلی افسردگی و اضطراب شدید را تجربه میکنند در حالی که انسان معتقد میداند همه این مشکلات گذراست.
چه کنیم تا نگاهمان به مرگ تغییر کند؟
قدم اول در این راه، این است که شناختمان را در مورد مرگ تغییر دهیم. مرگ بازگشت به آغوش خداست. کسی که کاملا مورد توجه خداوند بوده، بعد از مرگ وضعیت بهتری خواهد داشت. با این دیدگاه دیگر از فکر و صحبت درباره مرگ طفره نمیرویم. میگویند وقتی شنیدی کسی از دنیا رفت، آیه «انا لله و انا الیه راجعون» را بخوانید. (همه از خداییم و به سوی او بازمیگردیم)
مراجعی داشتم که میگفت به شدت از مرگ میترسیدم. با اهل دلی صحبت کردم و به من گفت از چه میترسی؟ اگر بدانی با مردن خداوند تو را در آغوش میگیرد، باز هم از آن وحشت داری؟ با این حرف احساس کردم کاملا چتر حمایت خداوند بالای سرم است و وضعیت بهتری را بعد از مرگ تجربه خواهمکرد. اگر از مرگ میترسید و از حرف زدن در مورد آن طفره میروید، باید برای بهبود این دیدگاه تلاش کنید.
یکی از راهکارهای مطالعه، مراجعه به مشاورهای مذهبی و سؤال از کسانی است که در این زمینه مطالعه دارند و میتوانند اطلاعات کاملی در اختیارمان قرار دهند. خیلیها میگویند وقتی از کنار قبرستان رد میشوند، دلشان میگیرد چون فکر میکنند این بیچارهها در قبرها خوابیدند و کاری از دستشان برنمیآید، لذتهایشان هم تمام شده. در حالی که اهل دل معتقدند رفتن به قبرستان چند درس به ما میدهد: ۱) هر چه و هر که باشیم، بعد از مدتی به اهل قبور میپیوندیم و مهلت زندگیمان تمام میشود. ۲) اتفاقا آنها حیات واقعی را تجربه کردهاند چون برایشان دیگر مرگی نیست و بازخورد رفتارها و اعمالشان را میبینند.
راهحل دیگر این است که ارتباط معنویمان را با از دنیارفتگان حفظ کنیم. در برنامههای دینی توصیه شده است علاوه بر زیارت قبورشان، به یادشان باشیم، خیرات و دعا را فراموش نکنیم و از خدا برایشان آمرزش بخواهیم.
ارتباط با کسی که قبلا بوده و حالا نیست، تلنگری است برای اینکه انتقال برای همه است، در طول تاریخ کسی را نمیبینید که وضعیت انسانی و عمر جاوید داشته باشد. در قرآن هم بارها به این نکته اشاره شده است.
در نهایت اینکه نگاه به مرگ میتواند دو گونه باشد؛ بدون دانش و با نادانی و ترس اضافی که در ما ترس و اضطراب ایجاد میکند و دوم، نگاه عاقبتاندیشانه که باعث میشود درست زندگی کنیم. با این نگاه هم پویا خواهیم بود و هم آرام. علاوه بر این، از فکر و صحبت درباره مرگ طفره نخواهیم رفت.
حجتالاسلام ابراهیم اخوی
روانشناس بالینی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان ایران دولت حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی شورای شهر شورای شهر تهران پلیس شهرداری تهران قتل سیل وزارت بهداشت کنکور آتش سوزی سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا مسکن ایران خودرو سایپا تورم
تئاتر تلویزیون سریال محمدرضا گلزار ازدواج وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران قرآن کریم سینما فیلم موسیقی سریال پایتخت
سازمان سنجش ناسا کنکور ۱۴۰۳ خورشید
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال فوتسال پرسپولیس استقلال تیم ملی فوتسال ایران بازی جام حذفی آلومینیوم اراک سپاهان تراکتور باشگاه پرسپولیس وحید شمسایی
هوش مصنوعی اپل فناوری همراه اول ایرانسل آیفون تبلیغات سامسونگ اینترنت گوگل بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
سازمان غذا و دارو رژیم غذایی خواب موز سلامت روان بارداری دندانپزشکی کاهش وزن آلزایمر مالاریا