دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مواضع علی ع در برابر فتوحات خلفا

با رحلت پیامبر گرامی اسلام ۹ و انحراف خلافت از مسیر حقیقی خویش، یکی از اقداماتی که در دستور کار خلفا قرار گرفت، راه اندازی پیکارها و در نتیجه انجامفتوحاتی در خارج از قلمرو حکومت اسلامی بود. این که انگیزه خلفا از فتح بلاد کفر چهبوده و این فتوحات چه پیامدهایی برای فاتحان و مغلوبان به ارمغان آورده است، خارجاز موضوع این نوشتار است.۱۵۷ آنچه مورد بررسی این پژوهش است، مواضع ودیدگاههای علی (ع) درباره فتوحات یاد شده است؛ اما باید توجه داشت که تبیینمواضع علی (ع) در این زمینه، مستلزم پاسخ گویی به سؤالهای ذیل است:
۱) آیا علی (ع) و دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسین«ع» در فتوحاتشرکت داشتهاند؟
۲) در صورت عدم شرکت، آیا به صورت دیگری در این باره همکاری داشتهاند، ومیزان همکاری آنان در چه حدّ بوده است؟
۳) شرکت برخی از اصحاب علی (ع) در فتوحات بر چه اساسی قابل توجیه است؟
۴) آیا اساساً فتوحات یاد شده، مورد تأیید آن حضرت بوده است. در این صورت،چه ادلّهای بر مشروعیت چنین فتوحاتی وجود دارد؟
۵) در صورت تأیید و مشروعیت فتوحات، اخبار معارض و دال بر عدم مشروعیت،چگونه قابل توجیه است؟
به نظر میرسد برای پاسخ گویی به سه پرسش نخست، ابتدا باید مواضع امامعلی«ع» در برابر فتوحات هریک از خلفا تبیین و تشریح گردد تا سپس بتوان بهپرسشهای بعدی، پاسخ داد.
● علی (ع) و فتوحات در دوره خلافت ابوبکر
دوران کوتاه خلافت ابوبکر (دو سال و چهار ماه) و وجود شورشها و مخالفان فراوانحکومت وی هم چون مرتدان، پیامبران دروغین و مانعان زکات (که بیش از یک سال ازدوران خلافت ابوبکر به نبرد با این گروهها صرف شد) سبب شد که ابوبکر مجالفراوانی برای دستیابی به فتوحات چشمگیری، همانند دوران پس از خویش نداشتهباشد. لشکرکشیهای وی را تنها میتوان در مصاف با رومیان و ایرانیان در بعضی ازمناطق شام و عراق دانست.۱۵۸
امیرمؤمنان«ع» که به سبب تجارب و مهارتهای زیاد در امور جنگی و شجاعتها وفدارکاریهای فراوان در نبردهای پیامبر«ص» با مشرکان، کارنامه درخشانی از خویش بهیادگار گذاشته بود،۱۵۹ نمیتوانست مورد غفلت و بیتوجهی خلیفه و کارگزارانش در اینبرهه حساس باشد.
نقش تعیین کننده علی (ع) در نبردهای عصر پیامبر«ص» هم چون پیکارهای بدر،احد، خندق، خیبر و... از او یک جنگاور تمام عیار و بلامنازع ساخته بود و این امر برایبسیاری که او را میشناختند و از نزدیک شاهد دلاوریها و رشادتهایش بودند، مسألهکم اهمیتی نبود. خلیفه و یارانش نیز نمیتوانستند در برابر این امر بیتفاوت باشند؛ چراکه عدم شرکت حضرت در فتوحات و انزوای وی میتوانست این سؤال را در اذهانمسلمانان برانگیزاند که چرا علی بن ابی طالب با آن همه سابقه درخشان در نبردهایگذشته، اکنون که زمان انتشار اسلام در سرزمینهای کفر و شرک رسیده است، بیتفاوتیا منزوی است؟ به طور قطع بسیاری ـ اگر نگوییم همه ـ میدانستند که ترس او از مرگیا سستی از جهاد، عامل این مسأله نبوده است؛۱۶۰ از این رو خلیفه و یارانش میکوشیدندبا ورود و شرکت دادن علی«ع» در فتوحات از یک طرف، زمینه طرح چنین پرسش وابهامی را از بین ببرند و با ورود او به عرصه فتوحات، اعتبار و مشروعیت چنین اقدامی رادر اذهان بسیاری از هواخواهانش به ویژه بنی هاشم مستحکم سازند و از سوی دیگر، ازمهارتها و تجارب جنگی آن حضرت در فتح شهرها استفاده کنند.
علی (ع) که نمیخواست با حضور و شرکت مستقیم در فتوحات بر سیاستهایخلیفه مهر تأیید بزند و در یک کلام، موید خلفا باشد، در این جهت موضعی «بیطرفانه»یا حداکثر «مشاورانه» اتخاذ کرد. طبق بعضی از گزارشهای تاریخی، ابوبکر برای فتحشام از اصحاب نظرخواهی کرد. هرکس نظری داد که مورد پذیرش وی واقع نشد، ولینظر علی (ع) را پذیرفت. حضرت در این باره فرمود: «چه خلیفه خود به این نبردروی آورد و چه لشکری از جانب خویش روانه کند، در هر دو حال پیروز خواهد بود.زیرا از پیامبر«ص» شنیده است که آیین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.» آن گاهعلی«ع» خلیفه رابه صبرو استقامت در این امر سفارش نمود. ابوبکر در حالی که ازشنیدن چنین خبری خوشحال شده بود، مسلمانان را به جهاد با تحریک و تشویق رومیاننمود و آنان را به اطاعت از خدا و پیروی از فرماندهانشان امر کرد.۱۶۱
سپاه اسلام با مجاهدتها و فداکاریهای زیاد مسلمانان به پیروزی نایل آمد. خبرپیروزی بر رومیان و در نتیجه فتح شام، زمانی به مدینه رسید که ابوبکر مرده و عمر بهجای او بر مسند خلافت تکیه زده بود.
● مشارکت یاران علی«ع» در فتح شام
در فتوحات زمان خلفا گروهی از یاران امیرمؤمنان حضور فعال داشتند و اگر نظر موافقحضرت نبود، آنها چنین کاری نمیکردند؛ مثلاً در نبردی که در سرزمین یرموک۱۶۲ بینمسلمانان و سپاه هِرَقْل امپراتور روم شرقی روی داد، پیروان علی«ع» نقش فعال و مؤثریداشتند. خالد بن سعید بن عاص۱۶۳ ابتدا از سوی ابوبکر به فرماندهی سپاه منصوب شد؛امّا به سبب آنکه سه ماه از بیعت ابوبکر سرپیچی کرده بود۱۶۴ و گفته بود که نمیخواهدبعد از پیامبر«ص» برای کسیکار کند۱۶۵ و نیز هنگام عزیمت به شام، بی پروا و صریحاً بهنصیحت خلیفه پرداخت که به سنت پیامبر«ص» عمل کند، بدعتها را بزداید و در احقاقحق مظلوم و یتیم کوشا باشد۱۶۶ مجموعه این امور و تحریک ابوبکر بهوسیله عمر مبنیبرعزل او، سبب شد ابوبکر خالد بن سعید را از مقام فرماندهی کنار گذارد و یزید بنابوسفیان را به جای او بگمارد.۱۶۷
از دیگر یاران علی«ع» که در این فتح شرکت داشتند، هاشم بن عتبة بن ابیوقاصالمرقال،۱۶۸ فضل بن عباس،۱۶۹ و مالک اشتر۱۷۰ را میتوان نام برد.
● علی (ع) و فتوحات در عصر عمر
علی بن ابی طالب در برابر فتوحات این دوران، همان موضعی را اتخاذ کرد که در دورانخلیفه اوّل در پیش گرفته بود؛ امّا چون در این عصر، فتوحات دامنهیگسترده تریداشت، نقش علی«ع» نسبت به دوران ابوبکر در این باره، ملموستر و چشمگیرتر بود. باتوجه به سابقه درخشان علی«ع» در امور جنگی ـ چنان که قبلاً نیز اشاره شد ـ خلیفه دومنیز نمیتوانست از همکاریها و رهنمودهای حضرت در این زمینه غافل باشد. او کهنمیتوانست علی«ع» را به طور مستقیم به همکاری و شرکت در فتوحات حاضر کند،تلاش میکرد تا از دیدگاهها و راهنماییهای آن حضرت بهره مند شود. امیرمؤمنان«ع»نیز چون نمیتوانست نسبت به سرنوشت اسلام و مسلمانان بی تفاوت باشد، فقط درقالب مشاوره و ارائه دیدگاههای خویش، هم چون یک کارشناس برجسته نظامی، آنان رادر این امر همراهی میکرد. در هیچ یک از مآخذ تاریخی و حدیثی، شرکت علی«ع» درفتوحات این دوران گزارش نشده است. چنانکه نه تنها در هیچ یک از منابع دیده نشدهاست که عُمَر از او نظر مشورتی خواسته باشد و آن حضرت ارایه نکرده باشد، بلکه(چنان که خواهیم نوشت) بنابر روایتی از امام باقر«ع»، عمر امور حکومت را که ازمهمترین آنها مسأله فتوحات بود، با نظر خواهی از علی«ع» به سامان میرساند.۱۷۱
نکته مهم دیگر در این باره آن است که نباید تصور شود عدم شرکت علی (ع) درفتوحات این عصر به دلیل سیاست عمر مبنی بر عدم آلوده کردن صحابه به امور۱۷۲ یا به سببممنوعیت خروج مهاجران از مدینه بوده؛۱۷۳ چرا که اگر چنین منعی درباره تمام مهاجرانقرشی پذیرفته شود، حداقل درباره علی«ع» قابل پذیرش نیست. چنانکه بعضی از گزارشهاحاکی از آن است که عمر از امام«ع» تقاضای شرکت در فتوحات میکردند؛ امّا علی«ع» خودامتناع میورزید. مسعودی در این باره مینویسد: «چون عمر درباره جنگ با ایرانیان از عثماننظرخواهی کرد، عثمان در جواب گفت: سپاه اعزام کن و هرکدام را با سپاه بعدی تقویت نماو مردی را بفرست که در کار جنگ تجربه و بصیرت کافی داشته باشد. عمر گفت: آن کیست؟
عثمان گفت: علی بن ابی طالب. عمر گفت:پس او را ببین و با او گفت و گو کن. بنگر آیابه این کار تمایل دارد یا نه؟! عثمان با علی«ع» در این باره مذاکره کرد، امّا علی«ع» این راخوش نداشت و ردّ کرد.۱۷۴
دلیل چنین تمایلی را شاید بتوان در این دانست که خلفا بیشتر خشنود میشدندمردم، علی «ع» را به عنوان یک فرمانده نظامی تحت فرمان حکومت بشناسند تا رقیبیتوانا و قدرتمند که با بیانات رسول خدا«ص» با آنان احتجاج و استدلال میکند.
بنابراین، علی (ع) بهرغم آنکه حق خویش را به وسیله خلفا پایمال شده میدید،هرگاه خلیفه از او در این خصوص یا در هر موردی از مسائل مهم امت اسلامی نظریمشاورانه میخواست، آن حضرت هرگز دریغ نمیکرد. اگر به تمام دیدگاههای علی«ع» که به درخواست خلیفه در باره فتوحات اظهار شده است، با دقت نگریسته شود، این نتیجه به دست میآید که هر زمان خلیفه به نظرهای علی«ع» در این باره، عمل میکرد،چیزی جز پیروزی، نصیب سپاه اسلام نمیشد. نمونههایی از دیدگاههای حضرت رادرباره نبرد جسر،۱۷۵ فتح نهاوند،۱۷۶ جنگ با رومیان،۱۷۷ فتح بیت المقدس،۱۷۸ فتح خراسان، ۱۷۹ و فتح شوش۱۸۰ در اخبار و گزارشهای فتوحات میتوان یافت.
● حضور شیعیان علی (ع) در فتوحات دوران خلافت عمر
اصحاب و پیروان علی (ع) در فتوحات دوران عمر، نقش به سزاییداشتند. عدهای ازآنان، فرماندهی بخشی از سپاه را عهده دار بوده و در این جهت تلاشها وجانفشانیهای بسیاری از خود نشان دادند، تا آنجا که به جرأت میتوان گفت پیروزیسپاه اسلام در بسیاری از مقاطع، مرهون کوششها و فرماندهی عالی این افراد بود. دراینجا مناسب است به نام برخی از آنان با مناصب شان در نبردها اشاره شود:
۱) سلمان فارسی: وی در فتح مدائن که در سال ۱۶ هجری روی داد در جایگاه سفیرمسلمانان حضور داشت و با ایراد سخنان پرشور و حماسی، نقش به سزایی در بالا بردنروحیه مسلمانان و تشویق آنان به نبرد ایفا کرد.۱۸۱
۲) حذیفة بن الیمان: حذیفه در جنگ نهاوند از فرماندهان سپاه بود۱۸۲ و به گزارشدینوری، مَقْدِسی و ابن عبدالبرّ، پس از نُعمان بن مُقَرّن فرماندهی کل سپاه اسلام را بهعهده گرفت.۱۸۳ او در فتح شوشتر، سِمَت فرماندهی پیاده نظام سپاه ابوموسی اشعری راعهده دار بود.۱۸۴ همچنین شهرهای همدان، ری و دینور به دست وی فتح شده است.۱۸۵
۳) مقداد بن اسود کندی: مقداد در فتح مصر در رأس سواره نظامها شرکت داشت.۱۸۶هم چنین در فتح دیار بکر به همراهی عمار یاسر حضور داشت.۱۸۷
۴) هاشم بن عتبة بن ابی وقاص المرقال: هاشم بن عتبه، برادرزاده سعد بن ابی وقاص واز یاران باوفا و مخلص علی (ع) بود که در جنگ صفین به شهادت رسید.۱۸۸ وی درروزگار خلافت عمر در نبرد قادسیه، فرماندهی جناح چپ سپاه اسلام را عهده دار بود.۱۸۹هم چنین از سوی خلیفه مأموریت یافت با سپاه دوازده هزار نفری به مقابله با سپاهیزدگرد به جلولاء اعزام شود.۱۹۰ هاشم بن عتبه نیز در فتح بیت المقدس، فرمانده پنج هزارسواره نظام بود.۱۹۱
۵) عمار بن یاسر: عمار از شیعیان خاص امیرمؤمنان بود که در فتح مصر، فرماندهیسواره نظام را به عهده داشت.۱۹۲ وی در فتح دیار بکر نیز به اتفاق مقداد بن اسود شرکتکرد.۱۹۳ عمار در فتح شوشتر نیز فرماندهی دسته سواران را به عهده داشت.۱۹۴ وی در اینزمان، حاکم کوفه بود. چون خلیفه طی نامهای از او تقاضای کمک به ابوموسی اشعری راکرد، عمار عبداللّه بن مسعود را جانشین خویش در کوفه کرد و خود به همراه شش هزارسوار به کمک ابوموسی شتافت.۱۹۵
۶) مالک اشتر نخعی: وی در جنگ قادسیه حضور داشت.۱۹۶ شهرهای آمِد۱۹۷ و مَیافارِقِین۱۹۸ به دست او فتح شد.۱۹۹ مالک اشتر در این روزگار در نبردهای مسلمانان بارومیان به فرماندهی گروهی از سپاهیان منصوب و با رشادتهای فراوان، شماری ازرومیان را نابود کرد.۲۰۰ او نیز به فرماندهی هزار سوار در فتح عَزاز شرکت داشت.۲۰۱چنانکه در فتح مصر نیز از فرماندهان سپاه به شمار میرفت.۲۰۲
۷) حجر بن عدی کِندی: حُجر در نبرد جلولاء همراه دو هزار سوار خویش فرماندهیجناح راست را به عهده داشت.۲۰۳ او نیز در جنگ قادسیه حضور فعالانه داشت. ۲۰۴ هم چنینسخنان حجر در "مرج عذراء" محل شهادت وی، زمانی که خود را برای شهادت آمادهمیکرد، حاکی از آن است که وی در فتح شامات نقش به سزایی داشته است.۲۰۵
۸) بَراء بن عازب:۲۰۶ براء در فتح شوشتر از بزرگان و فرماندهان جناج راست سپاه عماربود.۲۰۷ شهرهای ابهر، قزوین و زنجان به دست وی محاصره و فتح شد.۲۰۸
۹) زید بن صُوحان:۲۰۹وی در جنگ جلولاء یا قادسیه شرکت داشت و یک دستخویش را در آن جنگ از دست داد.۲۱۰
● علی (ع) و فتوحات عصر عثمان
علی (ع) در عصر خلافت عثمان بر خلاف گذشته، کمتر در صحنه حضور مییافت وبه مشورت و همکاری در امور حکومت میپرداخت. از این رو هیچ گزارشی در مآخذ تاریخی مبنی بر راهنمایی و ارائه نظر در امر فتوحات از سوی آن حضرت وجود ندارد.علّت چنین موضعگیری را باید در تفاوت شیوه خلافت عثمان با خلفای پیشین دانست.عثمان با مخالفت آشکار با کتاب خدا و سنت پیامبر«ص»، تعطیلی حدود الهی، حیف و میل بیت المال و بخششهای بیحساب و کتاب به نزدیکان و خاندان اموی ، واگذاریمناصب و پستهای مهم حکومتی به خاندان بنیامیه و بنی ابیمعیط و سرانجام ضرب وشتم یاران پیامبر«ص» و تبعید آنان که در نهایت چنین اعمالی منجر به قتل وی شد از امامعلی«ع» فاصله گرفت و امام«ع» به سبب صدور چنین اعمالی از عثمان که در تضادآشکار با قرآن و سیره رسول خدا«ص» بود، به همکاری با عثمان به شیوه همکاری باخلفای پیشین حاضر نشدند. با این همه، مآخذ تاریخی از حضور بعضی از یارانامیرمؤمنان«ع» همانند حذیفة بن الیمان،۲۱۱ سلمان فارسی۲۱۲ و ـبنا بر قولیـ براء بن عازب۲۱۳در فتوحات دوران خلافت عثمان خبر دادهاند.
● فلسفه همکاری مشاورانه حضرت با دستگاه خلافت
از آنچه نگاشته شد، روشن شد که علی (ع) در هیچ فتحی از فتوحات عصر خلفا شخصاً حضور نداشت. تنها همکاری حضرت در این باره، ارائه مشاوره و راهنمایی درمواردی بود که ابوبکر و عمر از آن حضرت درخواست میکردند، البته این میزانهمکاری هم در خلافت عثمان وجود نداشت. علّت این میزان همکاری از سوی امام«ع»را (به رغم تمام مسائلی که در جریان سقیفه و مسأله جانشینی اتفاق افتاده بود) میتواندر مسائل ذیل خلاصه کرد:
۱) حفظ اصل دین وجلو گیری ازحاکمیت مجدد کفروشرک:
امیرالمؤمنان نسبت بهسرنوشت جامعه اسلامی و در نهایت دین پیامبر خدا۹ احساس مسؤولیت میکرد؛چرا که اگر علی«ع» در موارد لازم مشاوره نمیداد و از این مقدار مساعدت طفرهمیرفت، چنین موضعی مستلزم اقدامهای نابجا و غلط از سوی خلفا در امور فتوحاتمیگشت و در نتیجه، زمینه شکست سپاه اسلام و فزونی جرأت کفار برای تعرض بهکیان اسلام و در نهایت، نابودی اصل دین فراهم میآمد و این با سیره علی«ع» سازگارنبود. علی (ع) در جریان سقیفه برای حفظ اصل دین و جلوگیری از گرایش امت بهارتداد و بیدینی، نه تنها از حق خویش گذشت، بلکه با تأخیر و اکراه با خلیفه بیعت کرد.۲۱۴در جریان فتوحات نیز، اگر حضرت در حدّ ارائه نظر و راهنمایی در موارد لازم با خلفاهمکاری نمیکرد، میبایست نابودی دین خدا و حاکمیت مجدّد شرک و کفر را به چشمخویش میدید.۲۱۵ از اینرو علی«ع» این میزان همکاری را نه تنها برای حفظ اصل دین وجامعه اسلامی مفید میدانست، بلکه ضرورت و وجوب آن را همانند ضرورت ووجوب احکام ضرور اسلام میشمرد. نگاهی به محتوای مشاورههای آن حضرت دراینباره، این ادّعا را به خوبی اثبات میکند.۲۱۶
۲) تفاوت ماهیت فتوحات عصر خلفا با دوران بنیامیه و بنی عباس:
دلیل دیگر این میزانهمکاری از سوی علی«ع» را باید در تفاوت ماهیت و جوهره فتوحات این دوران بادوران بنی امیه و بنی عباس جست و جو کرد. (چنان که اشاره شد) بهرغم انحرافجامعه اسلامی در مسأله انتخاب جانشین شایسته و مناسب بعد از رحلت رسول گرامیاسلام۹ که منجر به انحصار شیوههای نشر و گسترش آیین اسلام در امر فتوحات ازجهات کمی و کیفی شد و اگر علی (ع) در مصدر کار بود در آن حدّ و به آن کیفیتجامعه اسلامی، خود را درگیر فتوحات نمیکرد؛ امّا به این نکته نیز باید اذعان داشت کهاز عمر جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر«ص» زمان فراوانی نگذشته بود و بسیاری ازصحابه در قید حیات بودند. از این رو، مسلمانان هنوز سیره و اخلاق الهی و تعالیم انسانساز رسول خدا«ص» را از یاد نبرده بودند و بدعتها و تغییر احکام خدا و سنتهایپیامبر«ص»، آن سان در روح و کالبد جامعه اسلامی نفوذ نکرده بود؛ بنابراین فتوحاتدوران ابوبکر و عمر تا میزان فراوانی (و تا حدودی در اوایل دوران عثمان) منطبق برارزشهای الهی و سیره پیامبر«ص» بود۲۱۷ و معیارهای اسلامی چه در جنگها و تقسیمغنایم و چه در برخورد با ملل مغلوب، تا حد بسیاری رعایت میشد. مؤید این ادّعا،شیوه برخورد مسلمانان به ویژه فرماندهان سپاه اسلام با امیران لشکر دشمن، هنگامملاقات و گفتوگو با همدیگر است که به وضوح، نشاندهنده پای بندی مسلمانان بهآموزههای اسلام و پیامبر این آیین است.۲۱۸ برای نمونه، پاسخ «ربعی بن عامر» یکی ازنمایندگان سپاه اسلام به رستم، فرمانده سپاه ایران درباره انگیزه این لشکرکشیها چنیناست:«خدا ما را به اینجا آورده و او ما را برانگیخته تا بندگانش را از تنگی و سختی دنیابه سوی فراخی ببریم و آنان را از ستم ادیان (باطله) به سوی عدل اسلام رهنمونسازیم...»۲۱۹ و نیز سخنان «عبادة بن ثابت» با مقوقس، حاکم دست نشانده امپراتور روم درمصر درباره هدف مسلمانان از این فتوحات چنین است:«تنها چیزی که برای ما مسلماناناهمیت دارد، جهاد در راه خدا و جلب خشنودی اوست. ما هرگز با دشمن خود که هماندشمن خدا است، به دلیل رغبت در دنیا یا به جهت افزون طلبی نمیجنگیم...؛ زیرا برایما تفاوتی ندارد که صاحب طلاهای فراوانی باشیم یا یک درهم را هم مالک نباشیم. ما ازدنیا تنها آن اندازه میخواهیم که غذایی بخوریم و جلوی گرسنگیخویش را بگیریم تابتوانیم به جهاد در راه خدا ادامه دهیم.»۲۲۰
افزون بر این، مطالعه صلح نامههای این دوران که مسلمانان با سرزمینهای فتح شدهمنعقد ساختهاند، حاکی از سادگی و بی تکلفی مسلمانان در برخورد با مردم آن مناطقاست. هم چنین مستثنا شدن راهبان، زمین گیران و اقشار کم درآمد جامعه از پرداختجزیه که در بعضی از عهدنامهها به آن تصریح شده است،۲۲۱ شاهد دیگری بر پای بندیمسلمانان به قوانین انسانیوالهی اسلام در برخورد با دشمنان است.
در فتوحات عصر امویان و عباسیان به ندرت میتوان امتیازها و محاسن فتوحاتعصر خلفای اولیه را یافت. اگرچه آنان نیز در بسیج نیروها از روح ایمان مردم به عنوانجهاد در راه خدا استفاده میکردند، اما هدف از فتوحات در این دوران در بسیاری ازموارد (اگر نگوییم در همه موارد) کشورگشایی و قتل و غارت اموال و نوامیسسرزمینهای مفتوح و در نتیجه جلب غنایم و ثروت بیشتر برای خزانه دربار و به اسارتبردن کنیزکان و غلامان بی شمار در جهت به خدمت گرفتن در دربار حاکمان و خویشان وخاندان صاحب منصب و وابسته به آنان بود. از اینرو حاکمان اموی و عباسی و سپاهیانو سرداران آنان، هیچ گونه بهرهای از پایبندی به احکام دین و سنتهای پیامبر«ص» رادارا نبودند. نمونهای از بی اعتقادی و عدم اعتنا به تعالیم و احکام دین را در رفتار حجاجنسبت به ذمّیان تازه مسلمان میتوان یافت. در عصر خلافت عبدالملک بن مروان،حجاج بن یوسف ثقفی (حاکم دست نشانده عبدالملک) دستور داد از تازه مسلمانان بهبهانه آنکه درآمد دولت کم شده است، جزیه بگیرند که این امر سبب شد که تازهمسلمانان به دین قبلی خویش برگردند.۲۲۲ هم چنان که «یزید بن مهلّب» در سال ۹۸هجری هنگام فتح جرجان (گرگان) میگفت: «با خدا پیمان بستهام که اگر بر اهل جرجاندست یافتم، آن قدر خون ریزی کنم که با آن خون، آسیاب را به گردش درآورده، گندمآرد نمایم و از آن نان تهیه کرده و بخورم!»۲۲۳ در حالی که این نوع برخورد در دوران خلفا بهویژه عصر خلافت عمر مشاهده نمیشود.
با وجود چنین نابسامانیها در فتوحات عصر بنی امیه و بنی عباس، بدیهیبود که هیچیک از امامان معصوم: که معاصر با این فتوحات بودند، از هرگونه همکاری حتی درحدّ ارائه نظر و مشاوره به حاکمان اموی و عباسیخودداری کنند؛ از اینرو وقتی «عَبّادبصری»، یکی از زاهد نمایان معاصر عصر امام سجاد«ع» در قالب پرسش معترضانه ازحضرت پرسید که چرا جهاد در راه خدا و دشواریهای آن را کنار نهاده و به سوی حج وخوشیهای آن رویآورده است و سپس با استناد به آیهای از قرآن کریم،۲۲۴ مزایا و محاسن شرکت در جهاد را برای آن حضرت برشمرد؛ حضرت در پاسخ از وی خواست،دنباله آیه را بخواند. عَبّاد بقیه آیه را خواند:«توبه کنندگان، پرستندگان، ستایشگران، روزهداران، رکوع کنندگان، سجده کنندگان، امرکنندگان به معروف و بازدارندگان از منکر وحافظان حدود الهی...»۲۲۵ حضرت به عَبّاد فرمودند: هرگاه این گونه افرادی را که خداوندوصف کرده است، یافتی؛ در آن صورت، جهاد همراه آنان برتر از حج خواهد بود.۲۲۶
نیز سالهابعد امام صادق«ع» در پاسخ درخواست «عبدالملک بن عمرو» که بهحضرت گفته بود ما منتظر فرمان شما برای شرکت در جهاد هستیم؛ فرمود:«اگر این کار(نبرد با کفار تحت زمامت حاکمان عباسی) خَیر و مطلوب بود، هیچ کس بر ما در این امرسبقت نمیگرفت.»۲۲۷
۳) ماهیت جهان شمولی آیین اسلام و اخبارغیبی وبشارتهای پیامبر«ص»:
سومین دلیلهمکاری فکری علی (ع) با خلفای اولیه را، عالمگیر بودن دین اسلام و اخبار غیبی وبشارتهای پیامبر«ص»مبنی بر غلبه مسلمانان بر سرزمینهای کفر و شکست و زبونیدشمنان اسلام در برابر آیین پیامبر«ص» در آینده نزدیک میتوان شمرد. چنان که آنحضرت در جریان نبرد احزاب، هنگام حفر خندق و در مقاطع دیگر از این فتوحات خبردادند.۲۲۸
آگاهی مسلمانان از پیروزیهای آینده و دستیابی آنان به کاخهای روم، ایران و یمنآنان را واداشت تا با ایمان و اعتقاد راسخ به این جنگها گسیل شوندوتا آخرین رمقهایخویش با کفار جهاد کرده و به پیروزیهای شگرفیدست یابند. از اینرو آنان که درمدینه بر سریر خلافت تکیه زده بودند، از چنین نیروهای آماده در فتوحات استفادهمیکردند. به تعبیر دیگر، پیروزیمسلمانان و انتشار اسلام در بلاد کفر و نزول امدادهایغیبی الهی بر لشکریان اسلام در جریان فتوحات، مسألهای بود که به باور عمومی با ارادهو مشیت الهی صورت پذیرفت و خدای متعالی میخواست از این راه بعد از جریانارتداد و بی دینی که در جزیرة العرب اتفاق افتاده بود، یک بار دیگر دین خویش را تأییدو تثبیت کند و تردید و دودلی را از قلوب بعضی از مسلمانان کم اعتقاد بزداید. چنانکهامیرالمؤمنان«ع» در جایی پرده از راز این فتوحات برمیدارند و میفرمایند:
«... پس از آن خداوند فتوحاتی را نصیب مسلمانان کرد؛ آنان پس از (چشیدن طعم)فقر و گرسنگی به مال اندوزی و ثروت دست یافتند۲۲۹ و چیزهایی که از اسلام برایشانخوشایند نبود، در دیدهگانشان خوب جلوه کرد و آنچه از دین، نزدشان مضطرب ومتزلزل بود در قلبشان جای گرفت و گفتند: اگر این آیین بر حق نبود، چنین وضعی رُخ نمینمود.»۲۳۰ از اینرو گرچه خلفا به تعبیر علی (ع) فتوحات یاد شده را مرهون آرا ونظر والیان و حُسن تدبیر فرماندهان خود دانستند و در نتیجه، طایفه بنی هاشم را که دررأس آنان علی (ع) قرار داشت، به فراموشی سپردند و گروهی که حامی و مدافعمنافع خلافت آنان بودند، مطرح کرده، آنان را شُهره آفاق نمودند۲۳۱؛ اما (چنانکه علی«ع»خود به کنایه فرمود) وجود و عدم خلفا در جریان فتوحات یکسان بود. این که حضرتدر جریان روانه ساختن سپاه برای فتح شام به ابوبکر فرمود: «اگر با سپاه همراه شوی،پیروز خواهی شد و اگر در شهر بمانی، باز هم پیروزی نصیب مسلمانان خواهد شد؛چون پیامبر«ص» پیروزی اسلام را به ما وعده داده است»۲۳۲ بهترین گواه صادق بر آن استکه فتح شهرها جز به امدادهای غیبی الهی و عنایتهای ویژه باری تعالی نبوده است۲۳۳؛بنابراین علی (ع) در فتوحاتی که از دیدگاه وی به خواست و اراده الهی صورتگرفت و از افتخارات خلفا بهشمار نمیآمد، در موارد ضروری به ارائه راهنمایی ومشاوره می پرداختند. چنانکه در جریان تقسیم زمینهای بلاد فتح شده (همانند اراضیعراق) میان جنگاوران، دیدگاه علی (ع) از طرف خلیفه پذیرفته و مبنایعمل قرار گرفت.۲۳۴
بهرغم چنین تفاوت ماهوی و جوهری میان فتوحات عصر خلفا و کشورگشاییهایدوران اموی و عباسی که در این نوشتار به اختصار تبیین شد، و با آنکه جوهره اسلام وماهیت جهان شمول آن، گستردگی و نشر در سراسر جهان را طلب میکرد و اسلامبهصورت چهرهای زیبا، تاب مستوری نداشت و چنین گسترش عالم گیری، مطلوب وآرزوی هر انسان مسلمان متعهدی بود؛ ولی علی (ع) شخصاً از شرکت در فتوحاتامتناع ورزیدند و همکاری خویش را با خلفا در حدّ راهنمایی و ارائه مشاوره، آن هم درصورت درخواست آنان محدود کردند؛ چرا که برای آن حضرت نمیتوانست قابلپذیرش باشد که از جانب همان کسانی که حق جانشینی او را به خود اختصاص داده اند،به مأموریتهای جنگی فرستاده شود و با چنین اقدامی، مشروعیت و قانونی بودنولایت و زمامداری آنان را بر جامعه اسلامیتأیید و تثبیت کند.
محسن رنجبر
کتابنامه
۱. قرآن کریم
۲. نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح؛ چ ۱، بیروت: [بین]، ۱۳۸۷ ه.ق.
۳. آوی،حسین بن محمد بن ابی الرضا؛ ترجمة محاسن اصفهان، تصحیح عباساقبال؛ تهران: [بین]، ۱۳۲۸ ۱۳۲ش.
۴. آیینهوند، صادق، فتوح در اسلام: فتح تغلبی، فتح قلوب، فصلنامه تاریخ اسلام،سال اول، ش۲، ۱۳۷۹ش.
۵. ابن ابی الحدید، عزالدین عبدالحمید بن محمد، شرح نهج البلاغه، تحقیقابوالفضل ابراهیم؛ [بیج]، دارالاحیاء التراث العربی،۱۳۸۵ه.ق.
۶. ابن ابی حاتم رازی، کتاب الجرح والتعدیل؛ چ۱، حیدر آباد: مطبعة جمعیة دائرةالمعارف العثمانیة، ۱۳۶۰ه.ق.
۷. ابن اثیر، عز الدین ابوالحسن علی بن محمد الجزری؛ اسد الغابه؛ بیروت:دارالفکر، ۱۴۰۹ه.ق.
۸. الکامل فی التاریخ؛ تحقیق ابوالفداء عبدالله القاضی؛ بیروت:دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ه.ق.
۹. ابن اعثم الکوفی،ابومحمد احمد؛ کتاب الفتوح؛ تحقیق علی شیری؛ چ۱، بیروت:دارالاضواء، ۱۴۱۱ه.ق.
۱۰. ابن تغری بردی؛ النجوم الزهرة فی اخبار ملوک مصر والقاهرة؛ [بیج]، وزراةالثقافة والارشاد القومی ،[بیت].
۱۱. ابن حجر عسقلانی،احمد بن علی؛ الاصابة فی تمییز الصحابة؛ تحقیق و تعلیقعادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض؛ چ۱، بیروت: دارالکتبالعلمیة،۱۴۱۵ه.ق.
۱۲. ابن حنبل، احمد، المسند؛ تصحیح و تعلیق صدقی محمد جمیل العطار؛ چ۲،بیروت: دارالفکر،۱۴۱۴ه.ق.
۱۳. ابن خلدون؛ عبدالرحمن؛ تاریخ ابن خلدون؛ چ۱، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ه.ق.
۱۴. ابن سعد؛ محمد؛ الطبقات الکبری، تحقیق عبدالقادر عطا، چ۱، بیروت:دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه.ق.
۱۵. ابن سلام؛ ابوعبید قاسم؛ کتاب الاموال؛ بیروت: دارالفکر،۱۴۰۸ه.ق.
۱۶. ابن شهر آشوب؛ ابوجعفر محمد بن علی؛ مناقب آل ابیطالب؛ بیروت:دارالاضواء، [بیت].
۱۷. ابن طاووس، علی بن موسی بن جعفر بن محمد؛ کشف المحجّة لثمرة المهجة؛تحقیق محمد حسون؛ چ۲، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۷۵ش.
۱۸. ابن عبدالبر القرطبی؛ الاستیعاب؛ تحقیق علی معوض وعادل احمد عبدالموجود؛چ۱، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ه.ق.
۱۹. ابن عبدالحکم؛ ابوالقاسم عبدالرحمن بن عبدالله؛ فتوح مصر واخبارها؛ تحقیقمحمد الحجیری؛ بیروت: دارالفکر، ۱۴۲۰ه.ق.
۲۰. ابن عدی جرجانی؛ الکامل فی ضعفاء الرجال؛ تحقیق عادل احمد عبدالموجودوعلی محمد معوض؛ چ۱، بیروت: دارالکتب العلمیة ، ۱۴۱۸ه.ق.
۲۱. ابن عمر الدار قطنی البغدادی؛ ابوالحسن علی؛ الضعفاء والمتروکون؛ تحقیقموفق بن عبدالله عبدالقادر؛ چ۱ ریاض: مکتبة المعارف، ۱۴۰۴ه.ق.
۲۲. ابن کثیر دمشقی؛ ابوالفداء اسماعیل؛ البدایة والنهایة؛ تحقیق وتعلیق مکتبتحقیق التراث؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، [بیت].
۲۳. ابن نما الحلی؛ نجمالدین جعفر بن محمد بن جعفر بن هبة الله؛ مثیرالاحزان؛چ۳، قم: تحقیق نشر مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۶ه.ق.
۲۴. ابن هشام؛ عبدالملک؛ السیرة النبویة؛ تحقیق مصطفی سقا ودیگران؛ چ۱،بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ه.ق.
۲۵. ابن هلال ثقفی؛ ابو اسحاق ابراهیم بن محمد سعید؛ الغارات؛ تحقیق سیدعبدالزهراءالحسینی؛ چ۱، قم: دارالکتب الاسلامی، ۱۴۱۱ه.ق.
۲۶. اجتهادی؛ ابوالقاسم؛ بررسی وضع مالی و مالیة مسلمین؛ تهران: سروش، ۱۳۶۳ش.
۲۷. احمد زینی دحلان احمد؛ الفتوحات الاسلامیة؛ چ۱، بیروت: دار صادر، ۱۴۱۷ه.ق.
۲۸. اردبیلی؛ احمد بن محمد؛ الخراجیة،جزء۱، مجموعة «الخراجیات»؛ چ۱، قم:مؤسسة النشرالاسلامی، ۱۴۱۳ه.ق.
۲۹. ازدی؛ محمد بن عبدالله؛ تاریخ فتوح الشام؛ تحقیق عبدالمنعم عبداللهعامر؛[بیج]، مؤسسة سجل العرب،۱۹۷۰م.
۳۰. اسکافی؛ ابوجعفر محمد بن عبدالله؛ المعیار والموازنه؛ تحقیق محمد باقرمحمودی؛ چ۱، بیروت: [بین]، ۱۴۰۲ه.ق.
۳۱. اصفهانی؛ ابونعیم احمد بن عبدالله؛ ذکر اخبار اصفهان؛ لیدن: مطبعة بریل، ۱۹۳۱م.
۳۲. انصاری؛ مرتضی؛ المکاسب؛ چ۳، قم: منشورات مکتبة العلامة، ۱۳۶۸ش.
۳۳. بحرالعلوم؛ سید محمد مهدی؛ الفوائد الرجالیة؛ تحقیق وتعلیق: محمد صادقبحر العلوم و حسین بحرالعلوم؛ چ۱، نجف: مطبعة الاداب، ۱۳۸۵ه.ق.
۳۴. بغدادی؛ ابوبکر احمد بن علی الخطیب؛ تاریخ بغداد؛ قاهره: مکتبة الخانجی،۱۳۴۹ه.ق.
۳۵. بکری اندلسی؛ عبدالله عبدالعزیز؛ معجم مااستعجم؛ تحقیق مصطفیالسقا؛ چ۳،بیروت: عالم الکتب، ۱۴۰۳ه.ق.
۳۶. بلاذری؛ احمدبن یحیی بن جابر؛ فتوح البلدان؛ تعلیق رضوان محمد؛ بیروت:دارالکتبالعلمیة، ۱۳۸۹ه.ق.
۳۷. تستری؛ محمد تقی؛ قاموس الرجال؛ چ۲، قم: مؤسسةالنشر الاسلامی؛ ۱۴۱۰ه.ق.
۳۸. جعفریان؛ رسول؛ تاریخ سیاسی اسلام (تاریخ خلفا)؛ چ۱، قم: دلیل ۱۳۸۰ش.
۳۹. حر عاملی؛ محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعة؛ تصحیح و تحقیق عبدالرحیمشیرازی؛ چ۵، تهران: مکتبة الاسلامیة، [بیت].
۴۰. حسینی عاملی؛ سید محمد جواد؛ مفتاح الکرامة؛ بیروت: داراحیاء التراثالعربی، [بیت].
۴۱. حموی، تقی الدین؛ ثمرات الاوراق فی المحاضرات؛ چاپ شده در حاشیه کتاب«المستطرف»، [بیج]، دارالاحیاء التراث العربی، [بیت].
۴۲. حموی؛ یاقوت بن عبدالله؛ معجم البلدان؛ تحقیق فرید عبدالعزیز الجندی؛ چ۱،بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه.ق.
۴۳. حمیری؛ عبدالله بن جعفر؛ قرب الاسناد، تصحیح مرتضی اردکانی و محمدحسن نجف آبادی؛ تهران: اسلامیه، [بیت].
۴۴. خوارزمی؛ ابوالمؤید موفق بن احمد المکی؛ مقتل الحسین؛ تحقیق؛ محمدالسماوی؛ چ۱، قم: انوارالهدی، ۱۴۱۴ه.ق.
۴۵. دینوری؛ ابو حنیفه احمدبن داود؛ الاخبار الطوال؛ تحقیق عبدالمنعم عامر؛ چ۱،قاهره: دارالکتب العربیة، ۱۹۶۰م.
۴۶. ذهبی؛ ابو عبدالله محمد بن احمد بن عثمان؛ میزان الاعتدال؛ تحقیق علیمحمدالبجاوی؛ [بیج]، دارالفکرالعربی،[بیت].
۴۷. ذهبی؛ شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان؛ العبر فی خبر من عبر؛ چ۱،بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۸ه.ق.
۴۸. رافعی قزوینی؛ عبدالکریم بن محمد؛ التدوین فی اخبار قزوین؛ تحقیق عزیز اللهالعطاردی؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، [بیت].
۴۹. سبط بن جوزی؛ یوسف بن فرغلی بن عبدالله البغدادی؛ تذکرة الخواص؛ تهران:مکتبة نینوی الحدیثة، [بیت].
۵۰. سهمی؛ ابوالقاسم حمزة بن یوسف بن ابراهیم؛ تاریخ جرجان؛ چ۲، حیدر آباددکن: مطبعة مجلسی ۱۳۷۸ه.ق.
۵۱. سیوطی؛ جلال الدین عبدالرحمن؛ تاریخ الخلفاء؛ تحقیق محمدمحیی الدینعبدالحمید؛ چ۱، قم: منشورات الشریف الرضی، ۱۳۷۰ش.
۵۲. شریف قرشی؛ باقر؛ حیاةالامام الحسن بن علی«ع»؛ چ۱، بیروت: دارالبلاغة،۱۴۱۳ه.ق.
۵۳. صدوق؛ ابو جعفر محمد علی بن الحسین بن بابویه؛ الخصال؛ ترجمه و تصحیح:سید احمد فهری زنجانی؛ تهران: اسلامیه،[بیت].
۵۴. من لایحضره الفقیه؛ تحقیق و تعلیق سید حسن موسوی خرسان؛تهران: دار الکنب العلمیة، ۱۴۱۰ه.ق.
۵۵. الشرایع؛ [بیج]، دارالحجة للثقافة، ۱۴۱۶ه.ق.
۵۶. طباطبایی بروجردی؛ سیدحسین؛ جامع احادیث الشیعة؛ قم: مؤلف، ۱۳۶۵ش.
۵۷. طبرسی؛ ابو منصور احمد بن علی بن ابیطالب؛ لاحتجاج؛ تحقیق سیدمحمدباقرموسوی خرسان؛ چ۲، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۰ه.ق.؛ و نیزتحقیق ابراهیم بهادری ومحمد هادی به؛ چ۲، تهران: نشر اسوه، ۱۴۱۶ه.ق.
۵۸. طبری؛ ابو جعفر محمد بن جریر؛ تاریخ الامم والملوک؛ چ۵، بیروت: مؤسسةالاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ه.ق.
۵۹. طوسی؛ ابوجعفر محمد الحسن بن علی؛ اختیار معرفةالرجال؛ تصحیح و تعلیقحسن المصطفوی؛ مشهد: دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ه.ق.
۶۰. تهذیب الاحکام؛ تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری؛ چ۱، تهران:مکتبةالصدوق، ۱۳۷۶ه.ق.
۶۱. فتال نیشابوری؛ محمد؛ روضةالوعظین؛ تصحیح و تعلیق حسین اعلمی؛ چ۱،بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۶ه.ق.
۶۲. قاضی ابو یوسف؛ یعقوب بن ابراهیم؛ کتاب الخراج؛ تحقیق طه عبدالرؤوف سعدو سعد حسن محمد؛ [بیج]، مکتبةالازهریة للتراث، ۱۴۲۰ه.ق.
۶۳. کرد علی؛ محمد؛ الاسلام والحضارة العربیة؛ قاهره: مطبعة المصریة، ۱۳۵۴ه.ق.
۶۴. کلینی؛ ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ الفروع من الکافی؛ چ۲، تصحیح وتعلیق علیاکبر غفاری؛ چ۲، تهران: دارالکتب الاسلامیة، [بیت].
۶۵. مافروخی اصفهانی؛ مفضل بن سعد بن حسین؛ محاسن اصفهان؛ تصحیح سیدجلال الدین حسینی تهرانی؛ تهران: مطبعة مجلسی،۱۳۵۲ه.ق.
۶۶. مجلسی؛ محمد باقر؛ بحارالانوار؛ چ۲، بیروت: مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ه.ق.
۶۷. مجلسی؛ محمد تقی؛ روضةالمتقین؛ تعلیق سید حسین موسوی کرمانی وعلیپناه اشتهاردی؛ قم: بنیاد فرهنگ اسلامی، [بیت].
۶۸. مدرسی طباطبایی؛ حسین؛ زمین در فقه اسلامی؛ تهران؛ دفتر نشر فرهنگاسلامی، ۱۳۶۲ش.
۶۹. مدنی شیرازی؛ صدر الدین سید علی خان؛ الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة؛قم: مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ه.ق.
۷۰. مرتضی عاملی، سید جعفر؛ الحیاة السیاسیة للامام الحسن۷؛ قم: انتشاراتاسلامی، ۱۴۰۵ه.ق.
۷۱. مشارکت گروههای مخالف در حکومت؛ فصلنامه مطالعاتتاریخی؛ سال اول، ش۳، ،۱۳۶۸ش.
۷۲. مزی، جمال الدین ابوالحجاج یوسف؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ تحقیقبشار عواد معروف؛ چ۱، بیروت: مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۳ه.ق.
۷۳. مسعودی؛ ابوالحسن علی بن الحسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ تحقیق
سعید محمد اللحام؛ چ۱، بیروت: دارالفکر، ۱۴۲۱ه.ق.
۷۴. مصباح یزدی؛ محمد تقی؛ آذرخشی دیگر از آسمان کربلا؛ چ۱، قم: مؤسسةآموزشی وپژوهشی امام خمینی۱، ۱۳۷۹ش.
۷۵. معروف حسنی؛ هاشم؛ سیرة الائمة الاثنی عشر؛ چ۶، بیروت: دارالتعارفللمطبوعات، [بیت].
۷۶. مفید، ابو عبدالله محمد بن محمد بن النعمان؛ الاختصاص؛ تصحیح و تعلیقعلیاکبر غفاری؛ چ۱، قم: المؤتمرالعالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ه.ق.
۷۷. الارشاد؛ تحقیق مؤسسة آلالبیت: لاحیاء التراث؛ چ۱، قم:المؤتمر العالمیلالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ه.ق.
۷۸. مقدسی؛ مطهر بن طاهر؛ البدء والتاریخ؛ [بیج]، مکتبة الثقافة الدینیة،[بیت].
۷۹. مقریزی؛ تقی الدین ابوالعباس احمد بن علی؛ کتاب المواعظ و الاعتباربذکرالخطط والاثار (الخطط المقریزیة)؛ بغداد: مکتبة المثنی، [بیت].
۸۰. منقری؛ نصر بن مزاحم؛ وقعة صفین؛ تحقیق و شرح عبدالسلام هارون، چ۲،قاهره: المؤسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ه.ق.
۸۱. موحد ابطحی؛ سید حجت؛ ریشهها و جلوههای تشیع و حوزه علمیه اصفهان؛اصفهان: دفتر تبلیغات المهدی(عج)، ۱۴۱۸ه.ق.
۸۲. موسوی خوانساری اصفهانی؛ محمد باقر؛ روضات الجنات؛ قم: اسماعیلیان،۱۳۹۰ه.ق.
۸۳. موسوی خویی؛ ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث؛ بیروت: دار الزهراء، ۱۴۰۳ه.ق.
۸۴. محاضرات فی الفقه الجعفری؛ تحریر سیدعلی حسینیشاهرودی؛ چ۱، قم: دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۰۸ه.ق.
۸۵. نجفی؛ محمد حسن؛ جواهرالکلام؛ تحقیق و تعلیق: عباس قوچانی؛ چ۷، بیروت:داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۱ه.ق.
۸۶. واقدی؛ ابوعبدالله؛ فتوح الشام؛ راجعه و قدم له: عبد الرؤوف سعد؛ اسکندریه:دارابن خلدون،[بیت].
۸۷. واقدی؛ محمد بن عمر؛المغازی؛ تحقیق مارسدن جونز؛ قم: مرکز الاعلامالاسلامی،۱۴۱۴ه.ق.
۸۸. یعقوبی؛ احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح؛ تاریخ الیعقوبی؛ چ۱،قم: منشورات الشریف الرضی، ۱۳۷۳ش.
پی نوشت
۱۵۶. فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تاریخ.
۱۵۷. ر.ک: سیدجعفر مرتضی عاملی، الحیاة السیاسیة للامامالحسن۷، ص۱۱۴ـ۱۱۷، رسول جعفریان، تاریخسیاسی اسلام (تاریخ خلفا)، ج۲، ص۱۸۸ـ۱۹۴.
۱۵۸. ابو محمد احمد بن اعثم الکوفی، کتاب الفتوح، تحقیق: علی شیری، ج۱، ص ۷۹به بعد و احمد بن یحیی بنجابر البلاذری، فتوح البلدان، تعلیق رضوان محمد، ص ۱۱۵به بعد.
۱۵۹. چنان که حضرت در اینباره میفرماید:«هل احد منهم اشد لها مراسا واقدم فیها مقاما منی، لقد نهضتفیها ومابلغت العشرین؛ آیا یکی از آنها (قریش) تجربههای جنگی دشوار مرا دارد؟ و آیا در پیکار توانست ازمن پیشی بگیرد؟ هنوز بیست ساله نشده بودم که در میدان نبرد حاضربودم». (نهج البلاغه، تحقیق صبحیصالح، خطبه ۲۷).
۱۶۰. حضرت نیز در این زمینه میفرماید:«و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیت عنها؛ به خدا سوگند،اگر عرب تماما در کارزار با من رو برو شوند به آنان پشت نمیکنم». (نهج البلاغه، همان، نامه ۴۵).
۱۶۱. ابن اعثم، همان، ج ۱، ص ۸۰ـ۸۱؛ محمدبن عبداللّه الازدی، تاریخ فتوح الشام، تحقیق عبدالمنعم عبداللهعامر، ص۴ـ۵۴ و احمد بن ابییعقوب بن وهب بن واضح (یعقوبی )، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص ۱۳۳.
۱۶۲. سرزمینی است در ناحیه شام در سمت درهای که رود اردن به آن میریزد. (یاقوت بن عبداللّه حموی، معجمالبلدان، تحقیق: فرید عبدالعزیز الجُنْدی، ج ۵، ص ۴۹۷).
۱۶۳. خالد بن سعید بن عاص بن امیه از تیره بنی امیه بود که اعتقاد به ولایت و امامت امیرمؤمنان«ع» داشت و ازیاران و شیعیان آن حضرت به شمار میآید. وی هنگام رحلت پیامبر«ص» در مأموریت یمن بود. پس ازرحلت پیامبر«ص» به مدینه بازگشت. ابوبکر به او و بردارش، ابان بن سعید گفت:«چرا مأموریت خود را رهاکردید؟ به آنجا باز گردید». آنان در جواب گفتند:«پس از رسول خدا«ص» برای هیچ کس کار نمی کنیم».(عزالدین ابوالحسن علی بن محمد الجزری (ابناثیر)، اسد الغابه، ج۱، ص۵۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست