شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

یک لیست خبرساز دیگر


یک لیست خبرساز دیگر

این که چرا دایی هنوز کریمی را دعوت نمی کند, مساله ای است که مبهم می نماید

اعلام یک لیست ۳۷ نفره ابتدایی و سپس حذف شماری از آنان و ترخیص ۲۵ نفر از جمع آنها به قصد حضور در بازی های دوستانه چهارشنبه ( ۶ شهریور) با آذربایجان و مهم تر از آن دیدار رسمی و مهم با عربستان در شروع دور نهایی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ در قاره آسیا امواج تازه ای از بحث و جدل را در ارتباط با گزینش های علی دایی و نگرش های خاص سر مربی تیم ملی ایران ( به مقوله انتخاب ملی پوشان و استفاده از آنان در دیدارهای مختلف) باب و جاری و متداول کرده است.

با این حال مهم ترین سوژه و مساله ،عدم انتخاب مجدد علی کریمی برای همراهی تیم ملی است. انتخاب و سپس حذف مهدی مهدوی کیا شاید برای خود تعریف هایی داشته باشد و بتوان آن را توجیه کرد، زیرا دایی می تواند بگوید حذف نام وی فقط برای مسابقه با آذربایجان بوده و هر موقع دیدارهای اصلی از راه برسد، ستاره درخشان سابق هامبورگ و بازیکن بالنسبه متوسط در فصل اخیر اینتراخت فرانکفورت جایگاهی ثابت در اردوی ملی خواهد یافت. اما این مساله در مورد کریمی با احتساب وقایع اخیر برای او غیرقابل پذیرش است. پس از انتقادات او از مسوولان فدراسیون فوتبال به خاطر ضعف آنها در ترتیب دادن مسابقات تدارکاتی مورد نظر و مغضوب شدن وی از این طریق، دایی به هر دلیل موجه یا غیر موجه حتی سختگیرانه تر از سران فدراسیون عمل کرده و حاضر به بخشش مهاجم سابق پرسپولیس و بایرن مونیخ و ستاره ناراضی این روزهای تیم السیلیه نشده و او را به اردوی ملی فرا نخوانده است. این در حالی است که مسوولان فوتبال ما از چندی پیش بلامانع بودن دعوت از کریمی را مورد تایید قرار داده و موضوع را از دید خود حل شده و ادامه ماجرا را به خود دایی سپرده اند.

● نگرش و اندیشه

این که چرا دایی هنوز کریمی را دعوت نمی کند، مساله ای است که مبهم می نماید. درست است که خود او دلیل این امر را ندیدن بازی های قابل شمارش و اعتنا از کریمی ظرف ماه های اخیر ذکر کرده است، اما در همین مدت نفرات دیگری مثل هاشمیان و مهدوی کیا نیز چندان به میدان نیامده اند و با این وجود در لیست اولیه دایی بوده اند. اصولا لژیونرها وقتی دوران قبل از شروع فصل و آماده سازی خویش را می گذرانند، در چنین ماه هایی کمتر به میدان آمده اند و فقط با آغاز لیگ های متبوعه کم و بیش پای در میدان نهاده اند. بنابراین با سرمربی تیم ملی است که حتی با قدری خوشبینی مفرط این افراد را به اردو فراخواند و پس از دو سه روز امتحان و بررسی شکل کار آنها در مورد استفاده و یا عدم بهره گیری از آنان به نتیجه نهایی برسد. البته بحث کریمی از این نکات نیز فراتر می رود و وقتی یک مربی او را فرا می خواند، باید با این نگرش و اندیشه باشد که حتما از او استفاده کند، زیرا بحث هوش و تجربه این قبیل بازیکنان و این که چقدر می توان از مهارت ها و حرکات خاص وسرنوشت ساز آنها سود جست، بر بحث آمادگی لحظه ای آنان و این که در لحظه دعوت چقدر مهیا هستند می چربد و نمی توان فقط بر اساس مسایلی همچون حضور یا عدم شرکت آنان در میدان های اخیر قضاوت و اقدام به دعوت یا حذف آنان کرد.

در مورد سایر نفرات لیست خبرساز جدید دایی هم می توان بحث هایی را مطرح کرد و با این که اکثر آنها به حق دعوت شده اند، اما باز هم زیادتر بودن شمار نفرات سایپا در قیاس با سایر باشگاه ها و در شرایطی که نارنجی پوشان از سه دیدار خود در فصل جدید لیگ برتر دو تا را واگذار کرده اند، عجیب می نماید و این هم از مسایلی است که مانند عدم فراخوانی کریمی توجیه و تعریف مشخصی ندارد. با این که در لیست ثانوی ۷ نماینده سایپا به ۴ نفر کاهش یافته اند اما هر آن و هر لحظه امکان رویکرد مجدد دایی به آنها وجود دارد، زیرا مشخص است که سرمربی ملی جذب آنان را در دستور کار خود دارد و برای این مهم مهیا است و می توان این فرض را وارد معادلات موجود کرد که وی برای دیدارهای پیش رو این نفرات را در کل مورد نظر قرار داده و عدم دعوت از یکی دو نفر به معنای حذف دایمی آنان نیست و مثلا ابراهیم میرزاپور که برای بازی با آذربایجان دعوت نشد، دلیلی وجود ندارد که از محاسبات بعدی نیز خارج تلقی شود و میلاد زنیدپور نیز در همین تعریف می گنجد، از سوی دیگر فراموش نکنیم مجید غلام نژاد و رحمان احمدی که اینک تحت نام باشگاه هایی به جز سایپا جزو دعوت شده ها هستند، تا همین ۳ ماه پیش پیراهن این تیم را به تن داشتند و در آن صورت حساب و سهم قهرمان نزول کرده فصل پیش لیگ برتر ایران در جمع نفرات کنونی تیم ملی و اردوهای آن، وسیع تر و به واقع غیرقابل شمارش می شود!

● یک پرسش

دعوت از محمدرضا خلعتبری بعد از دو گلی که او یکشنبه شب در دیدار ذوب آهن با پرسپولیس در دروازه قرمزها جای داد، احتمالا موجه تر و منطقی تر جلوه می کند و اگر به یاد بیاوریم که کیانوش رحمتی در مسابقات اخیر غرب آسیا در تهران سه گل عمدتا حساس برای تیم ملی زد و یک گلش باعث قهرمانی شد، قاعدتا برای دعوت از وی دلایل لازم را حاضر می بینیم، اما صرفنظر از این که دعوت شده ها به کدام باشگاه تعلق دارند، باید پرسید آیا می توان از سیدصالحی، حاج صفی و حتی زندی نه چندان حاضر در عرصه دعوت و آنها را به اردوی ملی جذب کرد، اما کریمی را حتی برای لیست اول هم فرا نخواند، اطلاعاتی که از بازی های اخیر امثال رجب زاده، خطیبی و حتی تیموریان در دست است، آنقدرها نیز بیشتر از گزارش های مربوط به حضور کریمی در میدان نیست و در نتیجه نوعی تضاد آشکار در رفتار و برخورد سرمربی تیم ملی با واجدان بالقوه شرایط عضویت در این تیم دیده می شود که نمی توان به آسانی هضم و جذب کرد واز آن سر در آورد. به واقع دایی یک بار دیگر از شاخصه هایی برای فراخوانی نفرات به اردوی تیم ملی یاد می کند که به نظر می رسد حتی در عملکرد خود او نیز غایب باشد و ضبر برای رویکرد وی به اصولی که برشمردیم نیز بی حاصل نشان می دهد، زیرا دایی اصرار عجیبی بر پای فشردن بر ایده های خود دارد و حاضر است تیم خود را ولو با قدرت و فن کمتر به میدان بفرستد، اما به آن چه خود به آن معتقد است، پشت پا نزند.

این که سرنوشت تیم ملی ما در رقابت های بسیار سخت و حساس مقدمامی جام جهانی وابسته به این نکته است، نکته ای مجزا و شاید هم از بد اقبالی این تیم باشد.



همچنین مشاهده کنید