پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

ایران و تهاجم امریكا استراتژی و تاكتیك های پیش رو


ایران و تهاجم امریكا استراتژی و تاكتیك های پیش رو

تنش زایی, ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج فارس است در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح امریكا و ایران وجود دارد و تاكنون در رسانه ها, سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است

تنش زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح امریكا و ایران وجود دارد و تاكنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاكتیك‌ها و تكنیك‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی كنیم كه نیاز عمومی جامعه نیز است.

● مذاكره به زبان جنگ

برخی افزایش ناوگان‌های دریایی و سایر جنگ‌افزارهای امریكا و متحدانش را در منطقه، این‌گونه تفسیر می‌كنند كه امریكا با توجه به حمله القاعده به برج‌های تجارت جهانی و پنتاگون و ناكامی‌اش در واكنش به این حمله؛ اشغال افغانستان، فاجعه عراق، جنگ ویرانگر لبنان، انتخابات ۲۰۰۶ كنگره و پیامدهای آن و بحران‌های درونی بعید است بتواند به جنگ دیگری آن هم با كشوری با عمق استراتژیك ایران دست بزند. بنابراین این دسته از مفسران معتقدند امریكا سعی دارد با افزودن تنش‌ها، فضای جنگی‌ای را در منطقه ایجاد نماید و از موضع بالا با ایران به مذاكره بنشیند. رابرت گیتس وزیر دفاع امریكا نیز این خط‌مشی را به‌ظاهر بیان كرده است.

● جنگ حقیقی

اما برخی دیگر از مفسران نظامی بر این باورند كه آرایش نظامی‌ای كه امریكا در خلیج‌فارس اتخاذ كرده؛ با ورود ناوگان‌ها و استقرار موشك‌های پاتریوت در سواحل جنوبی خلیج‌فارس و... نشان‌دهنده شروع یك جنگ واقعی است. ژنرال ایباچف رئیس پیشین ستاد ارتش روسیه معتقد است اساس سیاست امریكا "ناامن‌كردن كنترل شده" بالكان، خاورمیانه و بویژه خلیج‌فارس است كه نمونه آن در كوزوو و عراق دیده شد بدون این‌كه دلیل قانع‌كننده‌ای در مورد این دو جنگ وجود داشته باشد. وی در ادامه تحلیل خود می‌افزاید؛ از آنجا كه ایران اصلی‌ترین مانع ناامن‌كردن منطقه است ناگزیر ایران نیز باید ناامن شود. ایباچوف بر این باور است كه موتور محركه جنگ، شركت‌های اسلحه‌سازی و فراملیتی نفتی امریكا هستند چرا كه عقلانیت بشردوستانه‌ای ندارند. او اصلی‌ترین مانع جنگ را مخالفت كنگره امریكا با آن می‌داند و بنابراین جنگ‌‌افروزان در پی بهانه‌هایی هستند تا موافقت كنگره امریكا را نیز جلب كنند. این بهانه می‌تواند حمله ایران به یك پادگان امریكا در عراق و یا حمله حزب‌الله لبنان به اسراییل و... باشد.(۱)

● سناریوی جنگی

با توجه به استراتژی محافظه‌كاران جدید مانند «تخریب سازنده و جنگ تمام عیار»،(۲) تهاجم پیشگیرانه (Pre-emptive Attack)، جنگ یكجانبه(Unilateral war) و اقدامات غیربشردوستانه در افغانستان و عراق كه با مخالفت آشكار اندیشمندان جهان و امریكا روبه‌رو شده و نیز درآمد سرشار شركت‌های اسلحه‌سازی و فراملیتی نفت؛ بعید نیست كه امریكا با ایران برخورد نظامی كند.(۳) بنابراین ما ناچاریم سناریوهای مختلف جنگی و توانایی‌های خودمان را بررسی كنیم.

آنچه در مطبوعات و رسانه‌ها آمده این است كه آغاز حمله با امریكا خواهد بود و زمان، مكان و اهداف حمله را نیز امریكا تعیین خواهد كرد، ولی در مطبوعات و رسانه‌ها به چگونگی پاسخ به این حملات اشاره‌ای نشده است؛ این در حالی است كه مسئولان ارشد بارها گفته‌اند هیچ تهاجمی را بدون پاسخ نخواهند گذاشت.

● اهداف امریكا از تهاجم به ایران

این پرسش مطرح است كه اهداف امریكا از حمله به ایران چیست؟

الف) ‌آیا حمله محدود و در زمان و مكان معین خواهد بود؟

ب) جنگی با شدت كم؟

ج) جنگی با شدت متوسط كه به اشغال ایران منجر شود؟ و پیروزی نظامی كامل جهت اشغال كشور (مانند عراق)؟

آیا تهاجم امریكا فقط محدود به مناطق خاص و كلیدی مانند مراكز فرماندهی، مخابرات، زیرساخت‌های انرژی و یا به تأسیسات هسته‌ای خواهد بود؟

آیا این تهاجم محدود، قابلیت گسترش به جنگ با شدت متوسط را خواهد داشت؟

آیا جنگ به صورت نبرد هوا و دریا خواهد بود و یا به زمین نیز گسترش خواهد یافت؟

آیا امریكا قادر است به صورت غافلگیرانه تدارك یك حمله زمینی گسترده را انجام دهد؟

پاسخ ایران...!

آیا نیروهای نظامی ایران می‌توانند مانند لبنان در برابر نخستین موج حمله‌ها مقاومت كرده و به آن پاسخ دهند؟

آیا می‌توانند زمان نخستین حمله را پیش‌بینی كنند و یا در برابر آن غافلگیر خواهند شد؟

از ظرفیت و توان نیروهای ایرانی چه مقدار باقی خواهد ماند؟

اراده سیاسی رهبران ایران در پاسخگویی تا كجا پیش خواهد رفت؟ دفاع محدود و یا گسترش پاسخ دفاعی به مناطقی كه پایگاه‌های امریكا در آن قرار دارد؟

در شرایط كنونی پایگاه‌های نظامی امریكا در اینجرلیك تركیه، در مراكز متعدد زمینی و هوایی در عراق، پایگاه هوایی در كویت و عربستان، مركز فرماندهی نظامی در قطر، ناوگان پنجم دریایی در بحرین و بالاخره در جزیزه دیگوگارسیا است و همچنین ناوگان‌های دریایی امریكا شامل ناوهای هواپیمابر (آیزنهاور و استینس) در خلیج‌فارس و دریای عمان حضور دارند.

آیا امریكا از دیگوگارسیا و یا ناوهای هواپیمابر حمله خواهد كرد تا واكنش ایران متوجه پایگاه‌های امریكا در بحرین، قطر، عربستان،‌تركیه و كویت نباشد؟

آیا نیروهای اطلاعاتی ایران قادر به تعیین دقیق زمان حمله خواهند بود و توان دفاعی و بازدارنده و قدرت پاسخگویی به موج حمله‌ها را خواهند داشت؟

این‌طور كه در مطبوعات پیش‌بینی شده موج اول حمله‌ها؛ بمباران هوایی با هواپیماهایF۱۸,B۲,B۱,F۱۱۷ و شاید F۲۲ به همراه شلیك موشك‌های كروز توماهاك از ناوگان‌های دریایی مستقر در خلیج‌فارس خواهد بود.

آیا پدافند هوایی ایران كه به‌تازگی در زمینه پدافند نقطه‌ای(۴) علیه موشك‌های كروز و بمب‌های هوشمند تجهیز شده قادر به خنثی‌كردن حملات موشك‌های كروز خواهد بود؟

آیا تهاجم امریكا محدود به تأسیسات هسته‌ای خواهد بود و یا به مراكزی كه احتمال پاسخگویی به حملات را دارد نیز گسترش خواهد یافت؟ آیا این مراكز همان‌گونه كه در رسانه‌ها آمده می‌تواند پایگاه‌های موشكی، پدافند هوایی، مراكز مخابرات، رادار و مراكز فرماندهی باشند؟

اگر در حمله‌های اولیه كه براساس برآورد ایباچوف در رسانه‌ها بین ۲۴ تا ۳۶ ساعت است، ضریب موفقیت امریكا در تخریب تأسیسات پایین باشد؛ آیا حمله‌ها مرحله دوم را نیز در پی خواهد داشت؟ و جنگ را ادامه خواهند داد؟ آیا توان نظامی ایران در حمله‌های اولیه، قدرت پاسخگویی خود را از دست خواهد داد؟

پاسخ متقابل ایران محدود به دفاع خواهد بود یا به مناطقی گسترش پیدا خواهد كرد كه احتمالاً حمله‌های نظامی امریكا از آنجا شروع و فرماندهی شده است و روشن است كه این، خود، زنجیره گسترش جنگ در منطقه را به‌دنبال خواهد داشت؟

شكی نیست كه نیروهای متعارف هوایی و دریایی ما در یك جنگ كلاسیك نسبت به نیروی دریایی و هوایی امریكا نه‌تنها برتری نداشته حتی موازنه قدرت نیز ندارند و اختلاف تكنولوژی در سلاح‌های به كار رفته دست‌كم یك تا دو دهه می‌باشد، بنابراین اگر امریكا از خطر ناامن كردن منطقه و مقابله با اندیشمندان امریكا و جهان دست بر ندارد و بخواهد به ایران حمله كند چه راهی در پیش است؟ در برابر حمله متقابل ایران به پایگاه‌های امریكایی، طبیعی است غرور میلیتاریستی اجازه نخواهد داد كه سكوت كند. بنابراین با یك جنگ ویران‌كننده روبه‌رو خواهیم شد، پس چه باید كرد؟

● جنگ نامتقارن

ایرانِ پس از انقلاب با یك جنگ تحمیلی طاقت‌فرسا روبه‌رو شد كه بیش از نیمی از جهان آن را حمایت می‌كردند و پس از پایان هشت سال و در پی اشغال كویت سران جهان به حمایت خود از رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین اعتراف كردند.(۵) رزمندگان ایرانی، در این جنگ از طریق «استراتژی موج انسانی» و با حداقل امكانات توانستند دفع تجاوز كرده و به پیروزی‌هایی نیز برسند. طبیعی بود ایرانی‌ها از جنگ اول خلیج‌فارس؛ چراغ سبز نشان دادن امریكا به صدام در اشغال كویت، اتحاد ۲۶ كشور علیه بعث عراق و پایان‌دادن به اشغال كویت و قیام سراسری مردم عراق در ۱۹۹۱ و كشتار صد تا دویست هزار نفری شیعیان، درس‌ها آموختند. به نظر می‌رسد حمله به عراق در بهار ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) و سقوط سریع بغداد و فروپاشی ارتش بعث این درس را به نیروهای مسلح ایران داد كه تنها از راه جنگ غیرمتقارن است كه می‌توان در برابر یورش‌های ایالات‌متحده مقاومت كرد.

طبیعی است ایرانی كه نمی‌توانست در یك جنگ كلاسیك با نیروهای هوایی و دریایی امریكا موازنه داشته باشد، اساس استراتژی دفاعی خود را بر قدرت موشكی استوار كند به‌طوری‌كه به اعتراف رسانه‌های خارجی هم‌اكنون گسترده‌ترین و متنوع‌ترین برنامه‌های موشك‌های كوتاه‌برد و میان‌برد را در منطقه داراست و تقریباً تمامی پایگاه‌های امریكا در منطقه در دسترس موشك‌های ایران قرار دارد. این پرسش مطرح است كه آیا پدافند ضدموشكی در منطقه قادر به جلوگیری و درگیری با پرتاب ده‌ها موشك زمین به زمین ایران خواهد بود؟ اینجاست كه به نظر می‌رسد نیروهای مسلح ما با الهام از «استراتژی موج انسانی» به «استراتژی فوج موشكی» دست یازیده‌اند كه شاید ثمره و تبلور این درس‌آموزی را بتوان در مقاومت پیروز لبنان و بخصوص در مانورهای نظامی ایران در سال ۱۳۸۵ دید.

● الگوی مقاومت پیروز لبنان

درحالی‌كه «مقاومت» پیروز لبنان تمامی معادلات نظامی منطقه را بر هم زد و افسانه شكست‌ناپذیری اسراییل را مخدوش كرد، ولی در رسانه‌های ما به مكانیزم آن كمتر پرداخته شده است. اما اسراییل به‌دلیل همسایگی مرز مشترك سیاسی، نظامی و ایدئولوژیك با حزب‌الله لبنان بیشترین جمع‌بندی را از مقاومت ۳۳ روزه داشته است:

امیر پرتز، وزیر دفاع اسراییل اعتراف كرد به مدت شش سال منطقه جنوبی لبنان شناسایی می‌شد و این شناسایی‌ها نشان می‌داد كه توان حزب‌الله آن‌قدر ناچیز است كه می‌توان آن را نابود كرد.(۶) اسراییلی‌ها به سربازان خود گفته بودند شما در تصرف لبنان با مشتی دهقان اسلحه به دست روبه‌رو هستید درحالی كه به اعتراف همین سربازان آنها با حرفه‌ای‌ترین رزمندگان روبه‌رو شدند كه مشابه آنها را هیچ‌كجا ندیده بودند و اعتراف‌های این سربازان نشان داد كه در طول جنگ‌هایی كه اعراب داشته‌اند این تنها جنگی از اعراب بود كه از اسلحه به صورت خردمندانه استفاده می‌شد.(۷) تانك‌های زرهی میركاوای اسراییلی، پیشرفته‌ترین تانك دنیاست كه از سپر دفاعی انفجاری(Active Armored Shield) نیز برخوردار و در جنگ‌هایی كه اسراییل با اعراب داشته به تانك دست‌نیافتنی معروف شده است. مكانیزم سپر دفاعی این است كه پیش از برخورد موشك با زره اصلی تانك، موشك به همراه سپر منفجر می‌‌شود، اما در مقاومت ۳۳ روزه، رزمندگان لبنانی از موشكی استفاده می‌كردند به‌نام كرنل كه دو كلاهك داشت كه كلاهك اول در برخورد با سپر انفجاری یادشده منهدم، اما كلاهك دوم در بدنه تانك به ضخامت ۶۰ سانت نفوذ كرده و در درون تانك منفجر می‌شد. اسراییلی‌ها در این رویارویی ۶۴ تانك خود را از دست دادند كه بر آنها یأس زیادی چیره شد. گفته می‌شود این موشك‌ها ابتدا در روسیه ساخته شده سپس با ابتكاراتی در صنایع نظامی ایران مهندسی معكوس، بهینه و در لبنان مورد استفاده قرار گرفت.(۸) اسراییل به‌هیچ‌وجه از وجود چنین موشك‌هایی در دست حزب‌الله اطلاع نداشت. اینجاست كه تاكتیك‌ نظامی در معادلات استراتژیك اثری تعیین‌كننده دارد.

منابع مورد استفاده:

مجله هوا ـ فضا

سایت نشریه Janes defence

سایت www.janes.com

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ "ضرورت آمادگی ایران برای دفع یك حمله هسته‌ای"، ژنرال لئونید ایباچف، منبع: سایتGlobal Research ۲۴ ژانویه ۲۰۰۷ (۵ بهمن ۱۳۸۵)، برای دسترسی به برگردان كامل آن به سایت:www.meisami.com مراجعه كنید.

۲ـ تخریب سازنده و جنگ تمام عیار(Creative destruction and total war)، ترجمه لطف‌الله میثمی منتشر شده در یاس نو (فروردین ۱۳۸۲) مصداق این مقاله، همان چیزی است كه بر سر عراق آمد. در كتابGeorje Bush’s Military Industrial Complex نوشته خانم دكتر Helen Caldicott آمده است كه دو سال پیش از حمله به عراق آقای چنی در یك نشست سری با شركت‌های بزرگ امریكایی، جنگ تمام عیار با عراق را توضیح و سهم هریك از شركت‌های بزرگ را مشخص می‌كند.

۳ـ آیزنهاور فراملیت‌های نفتی و تسلیحاتی را مجموعه نظامی ـ صنعتی نامید. این مجموعه است كه كودتا علیه دكترمحمد مصدق، دكتر آربنز، دكتر آلنده و دكتر سوكارنو را ترتیب داد. جورج سوروس در كتاب "رؤیای برتری امریكایی" ترجمه و انتشار از نشرصمدیه، این مجموعه را ویژگی نئوكان‌ها و بنیادگرایی بازار و مذهب نام نهاده است كه ما این مجموعه را به دلیل درآمد بادآورده، نازكی كار ـ كلفتی پول، راست وحشی می‌نامیم.

۴ـ پدافند نقطه‌ای ترجمه پدافند محلی(Local area defence) است. این موشك‌های پدافندی را سام ۱۵ یا تور(Tor) می‌نامند كه شامل ۲۹ سامانه و هر سامانه ۸ موشك است و در اطراف تأسیسات انرژی هسته‌ای مستقر شده است.

۵ـ ر.ك. به كتاب «ما اعتراف می‌كنیم»، محسن صفری، حوزه هنری، تهران ۱۳۷۰، در این كتاب جنگ‌افروزان درپایان جنگ تحمیلی و پیش از خشك‌شدن خون شهدا خود به جنگ‌‌افروزان واقعی اشاره كرده‌اند.

۶ـ ر.ك. به سرمقاله چشم‌انداز ایران، شماره ۳۹، "خاورمیانه بوش و خاورمیانه مردم، اصلاحی در راهبرد" و نیز مقاله «توجه به لبنان؛ منافع واشنگتن در جنگ اسراییل؟»، سیمور ام. هرش، همان شماره، ص ۱۲ و همچنین سرمقاله «مقاومت پیروز در حاشیه مقاله سیمورام. هرش»، چشم‌انداز ایران، شماره ۴۰.

۷ـ مقایسه شود با جنگ شش روزه ۱۹۶۷، جنگ اكتبر ۱۹۷۳، جنگ اسراییل و سوریه ۱۹۸۱. ر.ك. به كتاب «جنگ اكتبر» نوشته شازلی بن جدید، رئیس پیشین ستاد ارتش مصر، چاپ و انتشار مؤسسه اطلاعات.

۸ـ وزارت خارجه اسراییل به روسیه بر سر فروش چنین موشك‌هایی به سوریه و ایران و درنهایت استفاده از آن در لبنان اعتراض كرد.

۹ـ زبیگنیو برژینسكی در كتاب «انتخاب؛ رهبری جهانی یا سلطه بر جهان» همین نظریه را مطرح كرده است.

۱۰ـ ر.ك. به سرمقاله شماره ۴۲ نشریه چشم‌انداز ایران، "دوتجربه راهبردی؛ نفت ملی و انرژی هسته‌ای."


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.