جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خب شروع كنیم


خب شروع كنیم

لوچانو موجی از بازی جدیدی حرف می زند كه می خواهد در برابر دادگاه عالی انجام دهد او مدیر پرقدرتی بود كه از هر دادگاهی برنده بیرون می آمد اما در مورد پرونده رسوایی برای قضاوت هنوز زود است

● حالا نوبت موجی است كه حرف بزند

لابه لای چتر های جورواجور و رنگ به رنگ خانم جوانا با تكان دادن سرش تائید می كند كه روزهای تلخی را سپری می كند. او یك بانوی غمگین است و متعجب كه چرا همه این روزها به دنبال شوهرش هستند. «از دو ماه پیش همه چیز خالی شد. از دو ماه پیش دیگر آدم های خوبی به حساب نمی آییم.»

به این صورت سرنوشت یك زندگی عوض می شود. رنگ دیگری به خود می گیرد. دیگر حتی دریا هم تازه و شاداب نیست چه رسد به اینكه آدم های درون آن شاداب باشند. همه چیز تغییر كرده است. از ۴۰۰ تلفن در روز به سكوت مطلق رسیده اند. تنها یك سال پیش، در همین اوقات، شوهرش در میان میلیاردرهای فوتبال و پول های دیوانه یكه تازی می كرد و فقط دروغ هایش را همراه خود داشت و بدون اینكه به چشم فرد روبه رویش نگاه كند می خرید و می فروخت. فقط به دنبال منفعت جایی بود كه برایش كار می كرد او حساب همه چیز دستش بود اما امروز فقط پول قهوه و غذا را حساب می كند.

هنوز همان سیگار را بر لب دارد و در میان دود انبوه آن صورتش گم می شود، چشم هایش مرطوب می شود و بدون اینكه حرفی بزند راهش را ادامه می دهد و نزد دوستانش می رود كه همه بازنشسته هستند. قبلاً اینجا بودند و این بودن را مثل همیشه ادامه می دهند. در كنار ساحل. زیر آفتاب یا زیر چتر. سال قبل همه در خدمت او بودند اما امروز خدمت بزرگی وجود ندارد كه انجام شود. جوانا و لوچانو به خانه خواهر این مرد كم حرف آمده اند. پدر پیرشان هم مهمان است، هرچند كه احوال خوشی ندارد اما خانواده دور هم جمع شده اند. دیگر دریا دیده نمی شود. خانه دور از ساحل است. روزها با ابتذال پیش پا افتاده اش می آید، می رود و ادامه پیدا می كند. به اندازه كافی كسل كننده است.

مرد هنوز سكوت كرده است. جوانا به دریا می رود، ورق بازی می كند و گاهی هم به خرید می رود. قبل از هر چیزی مرد گفته بود كه ترجیح می دهد كمی به خودش وقت بدهد. منتظر بماند. اما همین كه راه می افتد فكر های جدیدی به ذهنش می رسد. حكم دادگاه صادر شده است. همه تخفیف ها را داده اند و «بحران موجی» به روزهای آخر خود می رسد و یوونتوس باید زندگی حداقلی خود را امیدوارانه شروع كند. حالا نوبت لوچانو موجی است كه حرف بزند. ناگهان تصمیم می گیرد. برخلاف آنكه در برابر قضات دادگاه هیچ حرفی برای دفاع از خودش نزده بود. این بار می گوید: «فردا در تورینو همدیگر را می بینیم. در نهایت آرامش. كنفرانس مطبوعاتی نیست. فقط چند خبرنگار كه به من اعتماد دارند حضور خواهند داشت.

وعده ما هتل كنكورد در شهر تورینو. همان سالن همیشگی. همان مكانی كه یوونتوس قهرمان در آن اقامت داشت.» این ملاقات مخفیانه نیست. لوچانو موجی مرد تمام بحران و رسوایی های اخیر فوتبال ایتالیا می خواهد حرف بزند. مثل یك فیلم اكشن. دلسردی های كلام او هم زیباست. باید شنید. تا امروز همه علیه او بوده اند. ضدحمله اش را ترتیب داده است. مثل اینكه به خانه برگشته است. یك ساعت مونولوگ. یك به یك توضیح می دهد. با صدایی آرام. گاهی هم آهنگ صدای او تغییر می كرد. حالا زنگ دیگری به صدا در آمده است. كسی كه قدرت زیادی در فوتبال داشت و می خواهد رسوایی تابستان را توضیح دهد:

من هیچ حرفی نزدم. چون احساس می كردم كه قضاوت عادلانه ای را از یك دادگاه ورزشی نخواهم دید. هر كسی فكر می كرد كه اسباب بازی دستش گرفته است. موجی و جیرائودو را وسط انداخته بودند و بازی می كردند. در این شرایط خیلی خوب است كه از خودم دفاع كنم. این كار را برای خودم و یوونتوس انجام می دهم كه هیچ چیزی را ندزدیده است. همانطور كه در فینال جام جهانی لیاقت خودش را نشان داد. یووه ایتالیا در برابر یووه فرانسه. من تا آخرین حد ممكن پیش می روم. همه فكر می كنند كه موجی را بیرون كرده اند. آرام باشید. آنها هنوز هم مجبور هستند كه مرا بیرون بیندازند.

موجی با جدیت می گوید: خب شروع كنیم. قضات می گویند كه از محتوای تلفنی من و جیرائودو می توان فهمید كه ما روی دو میز جداگانه كار می كنیم. در داخل میدان و در بیرون. در واقع در گفت وگوی تلفنی جیرائودو به من می گوید كه كار ها را تقسیم كنیم: در داخل و خارج. آنها خیلی زود این حرف را یك اتهام می دانند. خارج یعنی داوران. در حقیقت با یك رویا پردازی روبه رو شده ایم. در حقیقت داخلی ها بازیكنان ما هستند كه مرتباً با یكدیگر دعوا می كنند و خارجی ها هم شما روزنامه نگاران هستید كه از همین بحران ها تغذیه می كنید و در تیم اختلاف به وجود می آید. به این مسئله توجه كنید هیچ نتیجه ای از گفت وگوی تلفنی ما نمی گیرند كه ربطی به داوری داشته باشد. باید صادقانه بگویم آنچه را كه دلاواله رو به دادگاه و كمیسر گفت عالی بود و خوشم آمد. بله مسلماً از یك تلفن می توان هر آنچه كه دلشان می خواهد بیرون بكشند و تعبیر كنند البته با یك كمی شجاعت و كمی هم رویاپردازی.

می گویند كه به واسطه دو تلفن دیگر رابطه فیورنتینا و موجی مشخص شده است. این یك كمدی است كه مطرح می كنند. خب بعد از بازی میلان-فیورنتینا دلاواله (رئیس باشگاه فیورنتینا) به من زنگ زد و عصبانی بود. من هم به او همان مشورتی را دادم كه به همه می دادم و گفتم اگر جای خودت را عوض كنی و بعد حرف بزنی همه چیز جور دیگر می شود. او از من خواست كه با برادرش هم حرف بزنم. من این كار را كردم. این چیز را گفتم. تمام. این چه قانونی است كه می گوید من نباید با دوستانم حرف بزنم. یعنی چه؟ یا اینكه هر كسی با موجی در ارتباط باشد باید رسوا شود. این حرف ها یعنی چه؟ می خواهید ما بنشینیم و فقط با یكدیگر شوخی كنیم؟

موجی با خوشحالی می گوید: پیشنهادی به دادگاه عالی و قضات آن دارم. واقعاً برایشان مهم است یا آنها خیلی جوان هستند یا اینكه خارج از فوتبال هستند. اگر می خواهند بدانند كه چقدر به یووه لطف شده است چهار تیم اول را بررسی كنند تا ببینند كه به چه كسی لطف شده یا مورد بی مهری قرار گرفته است. دادگاه متوجه می شود كه یووه همیشه با اقتدار خودش قهرمان شده است. در حقیقت ما هیچ وقت امتیاز نخواستیم. فقط درخواست كردیم كه ما را خراب نكنند. اینها با هم متفاوت هستند، به نظرم همه ودیرات چنین خواسته ای دارند.

در مورد اخطار ها همه چیز وجود دارد و خیلی معروف شده است. حقیقت دارد من گفتم كه شاید چند بازیكن فیورنتینا اخطار بگیرند و هفته بعد مقابل ما بازی نكنند و اگر چنین قدرتی وجود دارد باید به این مدیریت تبریك گفت. شما وقتی این حرف ها را می شنوید چه می گویید؟ حالا من به شما می گویم كه اگر فكر می كنند د سانتیس (داور معروف ایتالیایی در پرونده رسوایی فوتبال) برای من كار می كرد اشتباه فكر می كنند. من هیچ وقت از بازی بولونیا- فیورنتینا حرفی نزدم. شما فكر می كنید كه من آنقدر باهوش هستم كه همه چیز را پیش بینی كنم؟ كمی بعد از آن بازی میلان-فیورنتینا بود، قبل از بازی یووه- میلان. پیرلو، نستا و سیدورف غایب بودند. اما برای میلان یك اتفاق دیگر افتاد. میلان بازی را برد و دسانتیس هم به این سه نفر هیچ اخطاری نداد. من چرا آنجا هیچ اقدامی نكرده بودم؟

من به این دوستی افتخار می كنم. باید به یك مسئله اشاره كنم؛ یووه- پارما. ما یك بر صفر بردیم گل كاناوارو كه برای پارما بازی می كرد مردود اعلام شد. روز بعد از آن طرفداران لاتزیو جلوی كاخ دادگستری اعتراض كردند. یك هفته بعد یووه در پروجا با آن وضعیت باخت و قهرمانی را از دست داد به لطف كمك به لاتزیو. همه آن داستان را خوب می دانند. در سوپرجام ۲۰۰۵-۲۰۰۴ با گلی كه د سانتیس مردود اعلام كرد باختیم و جام جای دیگری رفت. پالرمو- یووه ۱-۰ د سانتیس پنالتی ما را نگرفت تا بازنده باشیم. پارما- یووه ۲-۲ پنالتی ما را خراب كرد تا به خواسته بزرگمان نرسیم. داور د سانتیس. می دانید چه می گویم؟ اگر دوستان اینها هستند بهتر است كه دنبال دشمنان باشیم این طوری بهتر است.

می گویند كه من از قبل اسم داوران را می دانستم. اما توجه كنید. ساعت ۱۱ شب قرعه كشی می شد در كوورچانو. ۳۰/۱۱ همه می توانستند بدانند كه چه كسی داور بازی هفته است. فقط كافی بود یك تلفن به مركز داوران بزنید.۱۵/۱۲ به باشگاه ها فكس می زدند و من هم ۵۳/۱۱ از این لیست خبردار می شدم. آیا این واقعاً عجیب است؟ شوخی نداریم. كدام سیستم. كدام باند و گروه. برگامو و پایرتو با من حرف می زدند. همانطور كه با دیگران صحبت می كنند. آنها كار مستقل خودشان را داشتند. من می خواهم همه چیز را بگویم. هیچ كس از رسوایی فوتبال حرف نمی زند. همه از بحران موجی می گویند. در حقیقت آنها می خواستند كه من را پایین بكشند. این سیستم هنوز سرپاست و فقط می خواهد من غرق شوم.

من هیچ وقت به دیگران نگفتم كه بعد از بازی به اتاق داوران بروند. اما این واقعیت دارد كه من و جیرائودو بعد بازی رجینا- یووه با قطار برمی گشتیم. آنجا پاپارستا هم بود و با هم حرف زدیم. آنچه در ذهنمان بود توضیح می دادیم. به پاپارستا گفتم كه هر وقت او داور بازی ما بوده تیم ما به مشكل برخورد می كند. بعد هم رفتیم. به جیرائودو هم گفتم كه در را قفل كنیم و كلید آن را دور بیندازیم. فقط در را قفل كردیم. مدیر رجینا هم آنجا بود و به او گفتیم همه این شوخی ۲۰ ثانیه طول كشید. اما بعد داور حرف های عجیبی زد و تهدید كرد كه امنیت كاری اش به خطر افتاده است. اما هیچ تهدیدی نبود. او هفته بعد در دسته دوم بازی تورینو- ونیتزیا را قضاوت كرد و هفته بعد هم در سری A داوری كرد.

بله با كسانی كه مسئول انتخاب و قرعه كشی داوران بودم شام می خوردم. مثل همه مدیران یا عده ای از آنها. همانطور كه كولینا گفت با مئانی- از مدیران میلان- شام خورده است چون بیست سال است همدیگر را می شناسند. من هم پایرتو و برگامو را از سی سال پیش می شناسم.

مطمئناً باید از رئیس كمیته المپیك انتقاد كرد. او روسی را به عنوان كمیسر موقت بر امور فدراسیون فوتبال گذاشت در حالی كه همه می دانستند او از اعضای هیات مدیره باشگاه اینتر بوده است. حالا یكی از حرف های مانچینی یادم می آید (او یك مربی عالی و كمی هم انسان خوبی است) كه می گفت: جواب موجی را نمی دهم چون او باید به مدیران ارشد جواب پس بدهد. واقعاً برایم جالب بود. آنها ما را خراب كردند. مانچینی همه چیز را می دانست.

آقایان اینجا متوقف نمی شوم. خوشحالم كه با این حكم عده ای نجات پیدا كردند. مسلماً برای یووه خوشحال نیستم. اما قول می دهم كه تا انتها پیش بروم. همه چیز در حد مكالمات تلفنی متوقف شد. بدون اینكه به دنبال ماجرا های دیگر بروند. این طوری بهتر است. حالا من حرف می زنم و نوبت من است.

این یك تاسف بزرگ است كه یووه به دسته دوم سقوط كرده است اما مردم آرام آرام متوجه می شوند كه چه اتفاقی افتاده و ما را درك می كنند. وقتی به اینجا می آمدم یك نفر سرش را از پنجره بیرون آورد و گفت: دوازده سال رویا های تحقق یافته مان را با پیروزی های یووه فراموش نخواهیم كرد. و من هم می خواهم به او بگویم اگر اینجا هستم تا خودم را تنبیه كنم در حقیقت به خاطر این مردم است. در مورد آینده كسی نمی تواند حرفی بزند. من هم معلوم نیست كجا باشم. اما فكر نمی كنم به فوتبال برگردم. حالا وسط دریا می روم و حالم خوب است. در مورد فردا هم فكر نكرده ام...

لوچانو موجی از بازی جدیدی حرف می زند كه می خواهد در برابر دادگاه عالی انجام دهد. او مدیر پرقدرتی بود كه از هر دادگاهی برنده بیرون می آمد. اما در مورد پرونده رسوایی برای قضاوت هنوز زود است.

محسن ابراهیمی



همچنین مشاهده کنید