شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

هانیه های بی پناه


هانیه های بی پناه

یکی از ظهرهای کشدار و داغ تابستان از تحریریه بیرون می زنم, مراجعه کننده ای می شوم به یکی از مراکز اورژانس اجتماعی بهزیستی در شمال تهران و بی خبرم که قرار است سوژه ام هانیه باشد, ۱۲ ساله و عروسک به بغل که به رغم کودکی اش زن شده است و تلخ ترین کابوس دنیا را ۲ جوان ۲۵ ساله, در خانه ای مجردی برایش تعبیر کرده اند تا او از این پس, از همه مرد های عالم بترسد

یکی از ظهرهای کشدار و داغ تابستان از تحریریه بیرون می‌زنم، مراجعه‌کننده‌ای می‌شوم به یکی از مراکز اورژانس اجتماعی بهزیستی در شمال تهران و بی‌خبرم که قرار است سوژه‌ام هانیه باشد، ۱۲ ساله و عروسک به بغل که به‌رغم کودکی‌اش زن شده است و تلخ‌ترین کابوس دنیا را ۲ جوان ۲۵ ساله، در خانه‌ای مجردی برایش تعبیر کرده‌اند تا او از این پس، از همه مرد‌های عالم بترسد.

در راهرو نشسته‌ام و منتظر نوبت مشاوره رایگان مرکز هستم که مددکاری جوان دست در دست سوژه ۱۲ ساله من از راه می‌رسد؛ هانیه یک نایلون پر از اسباب‌بازی همراهش آورده و مانتوی چسبان صورتی پوشیده است. او را در خیابان گرفته‌اند با همان مردک ۲۵ ساله که هانیه یک روز مهمان خانه او و پسرعمه‌اش شده است.

چرا رفتی خانه‌شان؟

- با هم دوست بودیم، مامان هم یک دوست داشت، ولی باهاش به هم زد. خواهرم هم داره.

چطوری آمدی اینجا؟

- پلیس ما رو گرفت. تحویل بهزیستی داد.

مگر چکار می‌کردی؟

هانیه سرخ می‌شود. گر می‌گیرد. «به تو چه!» بقیه ماجرای مهمانی هانیه را فقط آدم بزرگ‌ها می‌دانند. برای مرد ۲۵ ساله و پسرعمه‌اش اصلا ۱۲ سالگی هانیه مهم نبوده است. برایش حتی مهم نبوده که هانیه هنوز شب‌ها با عروسکش به رختخواب می‌رود یا هنوز قصه‌های جن و پری را باور می‌کند یا هنوز از تاریکی می‌ترسد. مرد ۲۵ ساله در خیال هانیه قرار بوده جای خالی بابا را پر کند که بعد از طلاق گم شده است.

گزارش ما درباره فریب خوردن هانیه و دختربچه‌های مانند او نیست! این گزارش شرح سرگردانی هانیه‌هایی است که هیچ مکان خاصی برای نگهداری از آنها تعبیه نشده است.

مامانت کجاست؟

- گفت من اینجا بمانم، هر وقت، وقتش شد، می‌یاد دنبالم.

مددکار که از اتاق مشاوره پرونده به دست بیرون می‌آید، کلافه است. مراجعه‌کننده فضولی که من هستم، با مددکار حرف می‌زند. «اینجا هم قبولش نکردند! خانه سلامت هم قبولش نکرد. مراکز بازپروری آصف و امیدوار هم قبولش نکردند! دیگر نمی‌دانم کجا باید برویم!»

مددکار برایم تعریف می‌کند که خانه‌های سلامت بهزیستی فقط برای دخترکان دوشیزه جا دارند و هانیه چه مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد و چه خود خواسته قربانی شده باشد، جایی در خانه سلامت ندارد.

مرکز بازپروری هم جای زنان ویژه سن و سال داری است که عمری را در خیابان‌ها گذرانده‌اند و سال‌ها آسمان، سقف بالای سرشان بوده است و دستشویی پارک‌ها، خلوتگاهشان.

مددکار از هفته پیش می‌گوید که مجبور شده‌اند یکی دو روز هانیه را در خانه بازپروری زنان ویژه نگه دارند و فقط خدا می‌داند حالا هانیه چه حرف‌هایی یاد گرفته است و چه کارهایی بلد است و چقدر ترسیده وقتی یک شب، چند تا از زن‌ها قصد فرار داشته‌اند و می‌خواسته‌اند او را هم با خود ببرند.

آنها کجا می‌روند؟

اورژانس اجتماعی هم نمی‌تواند هانیه را نگه دارد. به قول غلامرضا رضایی‌فر، معاون دفتر آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، اورژانس اجتماعی مثل اورژانس بیمارستان است و همان‌طور که نمی‌شود بیماران را در اورژانس بیمارستان نگه داشت، آسیب‌دیدگان اجتماعی را هم نمی‌توان در اورژانس اجتماعی نگه داشت.

معاون دفتر آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی هم جای خالی مرکزی مختص نگهداری دختران کم سن و سال آسیب‌دیده در مجموعه عظیم حمایتی بهزیستی را می‌پذیرد، با این حال معتقد می‌شود دختران آسیب‌دیده کمتر از ۱۸ سال را هم حتما می‌شود در بخشی از این مجموعه جا داد.

رضایی‌فر درباره سرنوشت مراجعه‌کنندگان به اورژانس اجتماعی می‌گوید: در تصمیم‌گیری‌های بهزیستی اولویت اول بازگرداندن دختران به خانواده است اما اگر خانواده، پذیرای او نباشد یا صلاحیت نگهداری‌اش را نداشته باشد، اگر آسیب‌دیده نباشد به خانه سلامت منتقل می‌شود و اگر آسیب‌دیده باشد به مرکز بازپروری می‌رود.

وقتی از دکتر رضایی‌فر می‌پرسم که چطور مسوولان بهزیستی دلشان راضی می‌شود دختری کمتر از ۱۸ سال را تنها به جرم باکره نبودن در میان زنانی که سال‌ها با مساله فحشا درگیر بوده‌اند، نگه دارند، بحث را می‌کشاند به این که از میان ۲ مرکز بازپروری معروف تهران، مرکز «امیدوار» حرفه‌ای‌تر است و «آصف» مربوط به زنان ویژه کمتر حرفه‌ای است.

ادعای رضایی‌فر درباره تفکیک حرفه‌ای‌ها و کم‌سابقه‌ها در حالی صورت می‌گیرد که همان روز به لطف مددجو شدنم در مرکز اورژانس اجتماعی با یکی دو تا از زنان ویژه گفتگو کرده‌ام و همه آنها خاطراتی مشترک از هر ۲ مرکز امیدوار و آصف داشته‌اند که نشان می‌دهد تفکیک حرفه‌ای‌ها و غیرحرفه‌ای‌ها با چنان دقتی که معاون دفتر آسیب‌دیدگان اجتماعی از آن سخن می‌گوید، انجام نشده است.

مراکز شبه‌خانواده بهزیستی، آخرین مکانی است که رضایی‌فر به عنوان سرپناه دختران زیر ۱۸ سال آسیب‌دیده معرفی می‌کند. این نتیجه‌‌گیری ناخوشایند در شرایطی اعلام می‌شود که هانیه یا دختر بچه‌هایی مثل او، نه بی‌سرپرست هستند نه ازدیدگاه بهزیستی در تعریف کودکان بد‌سرپرست جای می‌گیرند و نه نگهداری آنان در میان کودکانی که تجربه‌های جنسی مشابه نداشته‌اند، امری صحیح و اخلاقی به نظر می‌رسد.

● تب بزودی می‌آید

ظهر تلخ و طولانی که به غروب می‌رسد، من و هانیه برای هم دست تکان می‌دهیم و از هم دور می‌شویم. او پی مددکار می‌رود و من به تحریریه بازمی‌گردم اما هر دو حسی مشترک داریم؛ هر دو دلواپسیم. هانیه دلواپس برنامه کودک است که با راه افتادن مددکار پرونده به دست، از تماشای آن ناامید شده است و من نگران هانیه‌ام که فهمیده‌ام جایی برای ماندن ندارد و فرستادنش به مرکز شبه‌خانواده بهزیستی چیزی شبیه به تعارف به نظر می‌رسد، رفتنش به خانه سلامت ممنوع است و تبعیدش به مرکز بازپروری غیراخلاقی است.

نامشخص بودن سرانجام دختران آسیب‌دیده‌ای که کمتر از ۱۸ سال دارند و خانواده پذیرای آنان نیست یا صلاحیت نگهداری از آنان را ندارد، معضلی است که گرچه هنوز به تب رسانه‌ای گرفتار نشده، اما کاهش سن آسیب‌های جنسی به ۱۷ تا ۲۱ سال، در کنار کم شدن سن فحشا نشان می‌دهد دیر یا زود ابعاد این پدیده با رها شدن دختران آسیب‌دیده کم سن و سال به جمع زنان ویژه رخ می‌نمایاند، درست وقتی که خیلی دیر شده است، وقتی که قضیه به دملی چرکین و بزرگ بدل شده که توی ذوق آسیب‌شناسان اجتماعی و متولیان حمایت از آسیب‌دیدگان اجتماعی می‌زند، وقتی که هانیه‌ها از دست رفته‌اند و کودکی‌‌شان را جایی، در خیابان‌های تاریک جا گذاشته‌اند.

‌● واگذاری بی‌رویه مراکز بهزیستی به بنیاد مستضعفان‌

رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران گفت: به رغم فرمان امام خمینی (ره) مبنی‌بر واگذاری ۱۰۰ مرکز به سازمان بهزیستی،مراکز نگهداری بهزیستی یکی پس از دیگری به بنیاد مستضعفان واگذار می‌شود.

دکتر مصطفی اقلیما در گفتگو با مهر افزود: بهزیستی ۴ مرکز خود را به بنیاد مستضعفان و جانبازان واگذار کرده است و مرکز ارشاد را که مختص نگهداری دختران فراری بود به تازگی با توافق ضمنی تخلیه کرده است.

وی افزود: بهزیستی در حال حاضر برای نگهداری دختران فراری و... با مشکل و کمبود مکان مواجه است؛ به همین دلیل دخترانی را که در مرکز ارشاد نگهداری می‌شده‌اند ترخیص کرده و آنها در جامعه رها شده‌اند و تکلیف آنها مشخص نیست.

رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران تاکید کرد: سال گذشته ۳۰ میلیون تومان صرف خرید تجهیزات مرکز اورژانس اجتماعی هاجر (مختص زنان آسیب دیده) شد، اما این مرکز نیز در حال واگذاری به بنیاد مستضعفان است.

مریم یوشی‌زاده



همچنین مشاهده کنید