شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مدل مناسب برای تعامل دولت و بخش خصوصی برای رشد صنعت IT کشور
اگر مفاهیم مصطلح در علم مدیریت را مرور کنیم به مفهوم پرآوازهای بنام سینرژی میرسیم که در محاورات مدیریتی جاری است. سینرژی به تعبیری ترکیب کلمات سیستم و انرژی است. علمای مدیریت برخلاف ریاضی محض ثابت میکنند که همیشه ۲+۲ برابر ۴ نیست و میتواند خیلی کمتر و یا حتی خیلی بیشتر از ۴ باشد. ترکیب درست عوامل مدیریتی میتواند حاصل جمع دو عدد را خیلی بالاتر از جمع جبری آنها نتیجه دهد. چگونه؟ و اگر چنین امکانی است ما چقدر از این فضیلت بهرهمندیم یا خدای نکرده سیر منفی آن را تجربه کرده و میکنیم.
سینرژی مثبت با همافزایی بالا حاصل وجود سیستمهای کیفی بالاست. وقتی ما در امور روزمره صحبت از سیستم میکنیم و آفت اداره کشور را نبود سیستمهای مطلوب میدانیم از طرف دوستان مورد انتقاد واقع میشویم که ما قصد داریم عامل نیروی انسانی را نادیده بگیریم. بهوجود آورندگان این سیستمها انسانها هستند و مدیریت این سیستمها نیز توسط انسانها صورت میگیرد. انرژی لازم نیز توسط انسانها صرف میشود. پس سیستم انسان را حذف نمیکند بلکه او را پویا میکند، به تفکر وا می دارد و به دنبال راهکارهای جدید میکشاند. در تعالیم دینی از جمله اسلام تفکر از عبادت ارجح شمرده شده است.
در باب موضوع نیز نیازمند به یک سیستم کارا، همافزا یعنی با سینرژی مثبت هستیم، سیستمی که بتواند به ما قدرت عرضاندام در دنیا در زمینه ICT را بدهد. بررسی شاخصهای IT کشور در مقایسه با سایر کشورها دل هر دلسوزی را به درد میآورد. صداها به جایی نمیرسد، نقدها دشمنی و کارشکنی تلقی میشود. ظاهراً سرنوشت کشور ما تسلیم تدریجی در برابر وقایع است و باید خسارات ناشی از عدم پذیرش واقعیتها را بپردازیم. صحبت از ترسیم مدلی برای فضای جدید کشور در صحنه خصوصیسازی است.
خصوصیسازی را باید نقطه صفر مرزی (یا کاملاً دولتی) بررسی کرد. اینکه ما خصوصیسازی را با چه میزان اعتقادی شروع کردیم در تمام مراحل بعدی مؤثر است. لذا قدم اول تقویت اعتقاد و ایمان به بخش خصوصی است تا ما در زیرساخت ایمان به خصوصیسازی و توان بخش خصوصی ضعف داریم و خشت اول را کج بنا مینهیم چه انتظاری به رسیدن به ثریا داریم.
امروز از این فضا چه بخواهیم چه نخواهیم گذشتهایم. بپذیریم یا نه بخش خصوصی با همه نقصها و ابهامات وارد عرصه فعالیت کشور شده است. اما قطعاً شکست و برگشت به عقب به نفع جامعه نیست. باید باورها را مستحکم و عزمها را جدی کرد تا یک سیستم همافزایی ایجاد شود. عمده فضای مورد نیاز در تعامل حاکمیت با بخش خصوصی در همه بخشها مشترک است.
صنایع مختلف دارای اشتراکات زیادی هستند، لکن IT نه تنها خود اهمیت خاصی دارد بلکه زیر ساخت توسعه سایر صنایع و خدمات نیز هست. امروز که شاهد بزرگترین خصوصی سازی آن هم در صنعت IT (مخابرات) هستیم. انتظار زیادی از دولت در این زمینه وجود دارد که به مواردی اشاره میکنم:
۱) ایمان و اعتقاد به بخش خصوصیسازی و توان بخش خصوصی که شرح آن گذشت.
۲) ایجاد فضای باز و میدان عمل مورد نیاز بخش خصوصی: پس از واگذاری پروانه اپراتور دوم و اپراتورهای خردتر مثل شرکتهای PAP شاهد فضای خوبی در تعامل دولت با این فعالان IT نبودیم. خیلی جاها نه تنها به رقابت با آنها برخاستیم بلکه صدای هل من مبارز از سوی دولت شنیده شد. اگر زمان حاکمیت دولت بر مخابرات مطالعه شود، جنگ و گریز این شرکتها را با مخابرات (دولتی) شاهد خواهیم بود. از آنجا که اینجانب در موقعیت اجرا و تقنین و نظارت شاهد بلاواسط این درگیریها بوده و هستم فلذا نیاز به هیچ تفسیری ندارم.
۳) ایجاد فضای تعاملی بین اپراتورها: امروز چقدر ما تلفات انرژی مادی و معنوی در فضای ناصحیح بین اپراتورها داریم طوری که افراد عادی و غیر متخصص نیز به ما معترضند وقتی در یک شهر کوچک یا روستایی دو اپراتور اول و دوم هر کدام با فاصله چند صد متری سایت BTS میزنند چه انتظاری در کاهش هزینهها و قیمتهای تمام شده داریم. وقتی سؤال میشود گله طرفین از همدیگر است. اینجا رگولاتوری میتواند نقش خوبی داشته باشد.
۴) تضمین کامل استقلال وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: از آنجا که نقش اساسی وزارت در رگولاتوری خلاصه می شود عملاً بهجای استقلال رگولاتوری از استقلال وزارت ICT یاد کردم. امروز وزارت ICT بهجای پرداختن به تحکیم جایگاه فراقانونی خود در ساختار اپراتور اول به مسائل کلیدی بپردازد و فضای کار را بازتر کند موانع را از سر راه توسعه اپراتورها بردارد و رقابت سالم که محصول آن رضایت مشترکین (مردم) است بین آنها ایجاد کند. وقتی از کیفیت ارتباطات ویژه در تلفن های همراه (اول و ایرانسل) گلایه میشود عملکرد رگولاتور زیر سؤال میرود.
۵) تامین زیر ساخت لازم: این زیرساخت ترکیبی از زیرساختهای قانونی و فنی است. شرکت زیرساخت (فعلاً) دولتی باید تمام محدودیتهای تکنولوژی را که سد راه توسعههای کمی و کیفی اپراتورهاست را بردارد و بهجای مجادله و رقابت با اپراتورهای خصوصی بستر کار آنها را فراهم کند. زیرساخت فنی در اختیار اپراتور اول (از جمله سیم مسی و فیبرهای نوری داخل استانی) نیز باید مشترکا مورد استفاده قرار گیرد.
۶) افزایش قدرت فعالان جزو ICT که عمدتا قبل از واگذاری مخابرات شروع بهکار کردهاند از جمله PAPها- ISPها- دفاتر خدمات ارتباطی، ICTهای روستایی، VOIPها پیمانکاران مخابراتی. این مجموعهها میتوانند بازوانی خوبی برای وزارت ICT و اپراتورهای اول و دوم شوند. این اپراتورها به تقویت آنها فکر کنند و از تجربیات آنها استفاده کنند. اپراتور اول موانع قبل از خصوصیسازی را از سر راه آنها بردارند آنها نیز لازم است همکاران خوبی در فضای خصوصی به اپراتورها شوند.
۷) واگذاری نهایی حاکمیت به بخش خصوصی: سیاست کاری نظام باید به سمتی برود که روزی گردانندگان وزارت ICT یا مجموعه نظیر آن بخش خصوصی باشد. این بند نیاز به توضیح زیاد دارد. نیاز به چرخش ۱۸۰ درجهای سیاستها دارد من فقط بهعنوان یک پیشبینی مطرح کردم. اگر نقطه ایدهآل حاکمیت بخش خصوصی ترسیم و به آن بهعنوان یک چشمانداز نگاه شود و همه موارد گذشته محقق خواهد شد.
علی مطهری
رئیس کمیته مخابرات مجلس شورای اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست