سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سرگذشت اخبارنامه های وطن


سرگذشت اخبارنامه های وطن

امیر کبیر عملا پایه گذار روزنامه نگاری حرفه ای در ایران است

کاربرد واژه روزنامه در زبان پارسی به سده‌های دور باز می‌گردد. در تائید این نکته همان بس که حافظ، شاعر نامدار سده هشتم، در سروده‌های خویش این واژه را بسیار به کار برده است: آبی به روزنامه اعمال ما فشان‌/‌ باشد توان سترد حروف گناه از او. برخی تاریخ‌پژوهان آغاز روزنامه‌نگاری در ایران را به روزگاران باستان بازمی‌گردانند. از جمله دلایل پیروان این ایده، اشاره‌های مورخان یونان باستان به‌وجود روزنامه رسمی در دربار هخامنشیان است.

گفتنی است روزنامه رسمی در دربار حاکمان پس از اسلام نیز وجود داشته است. با این وجود، انتشار روزنامه در ایران‌زمین و روزنامه‌نگاری به معنای آنچه امروزه در دنیا ژورنالیسم خوانده می‌شود باید مرتبط با عهد فرمانروایی قاجاریان برشمرد. برابر با این تعریف، تاریخ روزنامه‌نگاری مدرن ایران قابلیت تقسیم به چند دوره مختلف را داراست:

الف: از نشر نخستین روزنامه تا قتل ناصرالدین‌شاه

انتشار نخستین روزنامه سبک مدرن در ایران به روزگار محمدشاه قاجار باز می‌گردد. میرزاصالح شیرازی که تحصیلکرده فرنگ بود، نخستین روزنامه تاریخ ایران را در تهران منتشر کرد.

این روزنامه بدون عنوان مشخصی بود و تنها با استناد به واژه انگلیسی newspaper، کاغذ اخبار، خوانده می‌شد. چند صباحی بعد و در نخستین سال‌های سلطنت ناصرالدین‌شاه، وزیر خردمند و با کفایت او، امیرکبیر، روزنامه وقایع اتفاقیه را منتشر کرد. اهمیت این روزنامه در تاریخ ایران تا بدان پایه است که بیشتر پژوهشگران سرآغاز روزنامه‌نگاری واقعی در ایران را با انتشار آن مرتبط دانسته‌اند. با تمام این اوصاف، ناصرالدین‌شاه چندان به روزنامه و گسترش روزنامه‌نگاری بویژه نوع غیردولتی آن روی خوش نشان نداد و از این جهت در دوران پادشاهی پنجاه ساله وی از رونق روزنامه‌نگاری خبری نبود. به این سبب، شماری از روشنفکران مقیم خارج پایه‌گذار روزنامه‌هایی شدند که به‌طور مخفیانه در ایران توزیع می‌شدند.

روزنامه‌هایی چون اختر که توسط دو روزنامه‌نگار جوان به نام‌های میرزامهدی و محمدطاهر در استانبول منتشر می‌شد، روزنامه قانون که توسط میرزا ملکم‌خان در لندن انتشار می‌یافت و روزنامه عروه‌الوثقی که به همت سیدجمال‌الدین اسدآبادی در پاریس چاپ می‌شد از این دست بودند.

ب: از قتل ناصرالدین‌شاه تا دوران استبداد صغیر

با کشته شدن ناصرالدین‌شاه و به تخت نشستن مظفرالدین‌شاه روزنامه‌نگاری ایران فصل نوینی را آغاز کرد. در عصر مظفری چند روزنامه ‌غیردولتی پدیدار شدند در عوض ورود تمامی روزنامه‌های پارسی چاپ خارج به ایران ممنوع شد. سختگیری بسیاری نیز از سوی صدراعظم‌های دربار مظفری بر روزنامه‌نگاران اعمال شد.

به‌عنوان نمونه بسیاری از روزنامه‌نگاران ملی زندانی، شکنجه و تبعید شدند از جمله آنان می‌توان لبیب‌الملک مدیر روزنامه مظفری بوشهر و مجدالاسلام کرمانی مدیر و نویسنده روزنامه‌های ندای وطن و کشکول را نام برد. کاربرد سیاست خشن از سوی دولت زمینه انتشار روزنامه‌های زیرزمینی و شب‌نامه‌هایی را پدید آوردکه در برپایی انقلاب مشروطه نقش عمده‌ای ایفا کردند.

پ: روزگار استبداد صغیر

اندک زمانی از وزش نسیم آزادی نگذشته بود که دگربار تندباد استبداد وزیدن آغاز کرد. محمدعلی‌شاه که با مرگ مظفرالدین‌شاه به قدرت رسیده بود، مشروطیت را برنتافت، آزادیخواهان را دستگیر کرد، روزنامه‌ها را به محاق توقیف سپرد و روزنامه‌نگارانی چون میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل را سربرید. این روند دهشتناک تا پایان سلطنت او که به دوران استبداد صغیر مشهور است، ادامه داشت.

ت: از پایان استبداد صغیر تا قدرت‌یابی رضاخان

با شکست نیروهای استبداد و به تخت نشستن احمدشاه قاجار چندصباحی طول کشید تا فضای اختناق از مطبوعات رخت بربندد. تنها با بازگشایی مجلس در دوره سوم بود که روزنامه‌ها جانی دوباره یافتند.

از این روزگار به بعد روزنامه‌هایی چون نوبهار به مدیریت ملک‌الشعرای بهار، شوری به مدیریت ناصرالاسلام گیلانی، قرن بیستم به مدیریت میرزاده عشقی، طوفان به مدیریت فرخی یزدی و پاره‌ای روزنامه‌ها و نشریات دیگر چون ستاره اسلام، دموکرات، قرن بیستم و بامداد روشن سر برآوردند.

عمده مطالب روزنامه‌های این زمان ایران درباره چند و چون مبارزه با استعمار خارجی بود به‌عنوان نمونه مطالب بسیاری در مخالفت با قرارداد استعماری ۱۹۱۹ نوشته شد. همچنین روزنامه‌نگاران تحت تاثیر وقایع جهانی بویژه جنگ جهانی اول قرار گرفتند و بسیاری از مطالب خود را در مخالفت با متفقین و حمایت از آلمان‌ها نوشتند، زیرا حافظه تاریخی ایرانیان لبریز از خاطرات جنایت‌ انگلیسی‌ها و روس‌ها بود.

یگانه روزنامه‌‌نگاری که در این زمان مقالاتی در هواداری انگلستان می‌نگاشت، سیدضیاءالدین طباطبایی، مدیر روزنامه رعد بود کسی که اندک زمانی بعد با طراحی ژنرال آیرون‌ساید انگلیسی کودتای ۱۲۹۹ را به راه انداخت و زمینه‌های استقرار قدرت رضاخانی را فراهم آورد.

ث: از قدرت‌یابی رضاخان تا شروع پادشاهی محمدرضا

در پی کودتای ۱۲۹۹ که با قدرت‌یابی روزافزون رضاخان همراه شد، فشار بر روزنامه‌ها بیشتر شد، بسیاری از روزنامه‌نگاران زندانی، شکنجه و حتی ترور شدند و شمار فراوانی از روزنامه‌های آزاد توقیف شدند. با وجود این، هنوز شماری از روزنامه‌ها بودند که سرلوحه کارشان مخالفت با استبداد داخلی و استعمار خارجی بود. برخی از روزنامه‌ها چون روزنامه پژوهش نیز با تندروی بسیار به نشر مطالب خلاف اسلام پرداختند که موجبات اعتراض شمار فراوانی از متدینان و علما را تدارک دید.

با عهده گرفتن پست ریاست دولت توسط رضاخان، صدور برخی تصویب‌نامه‌ها باعث شد تا آزادی از عرصه مطبوعات کاملا رخت بربندد. امری که با به پادشاهی رسیدن رضاخان و تشکیل سلسله پهلوی تشدید شد. در عصر رضاشاهی اداره حق نشر در شهربانی تشکیل شد و روزنامه‌ها اجازه نشر هیچ‌گونه مطلبی را بدون اجازه و سانسورهای آن اداره نمی‌یافتند. شگفت آنجاست که رضاشاه به این وضع نیز رضایت نداد و طرفداران وی به شکوه از روزنامه‌نگاران پرداختند که چرا چیزی نمی‌نویسید مورد پسند اعلیحضرت باشد. به این‌ترتیب، عمده مطالب روزنامه‌ها مطالبی درباره تعریف و تمجید از اصلاحات رضاشاهی یا مقالات و اخباری بود که به شخص شاه ارتباط نمی‌یافت. این اوضاع تا شهریور ۱۳۲۰ که متفقین به ایران هجوم آوردند و رضاشاه ناگزیر از استعفا شد، ادامه یافت.

ج: از آغاز حکومت محمدرضاشاه تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

با به تخت نشستن محمدرضاشاه که در این هنگام پادشاهی بدون‌اقتدار بود بالطبع دگربار فضای مطبوعات با تساهل و آزادی بیشتری همراه شد. روزنامه‌های بسیاری سر بر آوردند که نه تنها مخالفت با استعمار خارجی را فریاد می‌زدند، بلکه تیغ انتقاد را متوجه سیاست‌های حکومت، خاندان پهلوی و بویژه شاه پیشین ساختند.

با شروع نهضت ملی و نخست‌وزیری دکتر مصدق، مطبوعات در نشر مطالب آزادی بیشتری یافتند. بسیاری از روزنامه‌ها چون روزنامه‌های طرفدار حزب توده نه تنها نقدهای بسیار بر سیاست‌های مصدق روا داشتند، بلکه بی‌پروا خود وی را آماج تهمت‌ها قرار ‌دادند.

از مشهورترین روزنامه‌های این عهد می‌توان به روزنامه‌های مرد امروز به مدیریت محمد مسعود و باختر امروز به مدیریت دکتر سیدحسین فاطمی اشاره کرد. این دو روزنامه چنان بی‌پروا بر استعمارگران خارجی و دست‌پروردگان داخلی آنها و طرفداران استبداد و بویژه خاندان پهلوی و حتی خود محمدرضاشاه می‌تاختند که دشمنان را ناگزیر کرد به حذف فیزیکی آنان دست یازند. محمد مسعود در بهمن‌۱۳۲۹ ترور شد، اما انتقام از دکتر فاطمی موکول شد به روزگار پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.

چ: از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب اسلامی

با پیروزی کودتاچیان، بیشتر مطبوعات تعطیل شدند، روزنامه‌نگاری چون دکتر فاطمی اعدام شد. کریم‌پورشیرازی مدیر روزنامه شورش به آتش کشیده شد و در یک کلام اختناق رضاشاهی دگربار تکرار شد. این روند تا واپسین سال حکومت محمدرضا شاه ادامه داشت و تنها با آغاز و شدت‌یابی جریان انقلاب اسلامی بود که روزنامه‌نگاران دگربار توانستند آزادانه بنویسند. با پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، روزنامه‌ها روزگار نوینی را تجربه کردند. ناگفته پیداست، بررسی وضع روزنامه‌نگاری در دوران جمهوری اسلامی نظر به اهمیتی که دارد خود مجالی مستقل می‌طلبد و از این‌رو صاحب این قلم بهتر آن دید تا موقتا از واگویی داستان مطبوعات در این دوران خودداری ورزد و شرح و توصیف ویژگی‌های آن را وانهد برای شاید وقتی دیگر.

امیر نعمتی لیمائی



همچنین مشاهده کنید