جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

به همین سختی


به همین سختی

نگاهی به فیلم «به همین سادگی»

۱)جشنواره بیست و یکم فیلم فجر دو سال بعد از سالی بود که رضا میرکریمی زیر نورماه را ساخته بود.دو سال بعد از موفقیت جالب توجه فیلم قبل همه انتظار اینجا چراغی روشن است را می‌کشیدند.اما اولین نمایش فیلم مساوی بود با سر خوردگی جمعی.

۲)حالا سه سال از اولین نمایش خیلی دور، خیلی نزدیک می‌گذرد و طبیعی است که انتظارات از میرکریمی خیلی بیشتر شده باشد.

اما باز هم تاریخ تکرار شده و آخرین فیلم میرکریمی اصلا به خوبی فیلم قبلی نیست.حتی می‌توان راحت‌تر حکم صادر کرد و نظر داد که به همین سادگی اصلا فیلم بدی است.فیلم قرار است یک روز مهم از زندگی یک زن را که مادر دو بچه است به ما نشان دهد؛ با تمام جزئیات زندگی روزمره و لحظاتی که به ظاهر بی اهمیت هستند.

یک جور شبیه بهترین فیلم عباس کیارستمی یعنی گزارش(۱۳۵۶).اما خب جزئیات در فیلم بسیار دم دستی و ساده انتخاب شده‌اند.از شک زن به شوهرش گرفته تا دعوا کردن بچه‌ها و نگاه از پنجره به همسایه بغلی.انگار که اولین ایده ها برای نشان دادن بحران میانسالی زن انتخاب شده‌اند.به غیر از این فیلم به شدت از تفاوت واقعیت دنیای واقعی با واقعیت دنیای سینمایی ضربه خورده است.

قرار نیست که ملال انگیزی زندگی واقعی را به همان شکلی که در واقعیت هست به تماشاگر نشان داد.گزارش عباس کیارستمی هم درباره ملالی است که زندگی یک خانواده طبقه متوسط را در بر گرفته.

اما خب در گزارش هر لحظه به سینمایی‌ترین شکل ممکن نوشته و اجرا شده است.

تصویر سینمایی که صحبتش را می‌کنم فقط یک بار خودش را در فیلم نشان می‌دهد و آن هم جایی است که زن به زیر تخت می رود با پسرش مشغول بازی می‌شود.ظرافت‌های سینمایی این صحنه را مقایسه کنید مثلا با حضور زن در کلاس شعر و پرنده‌هایی که بالا سرش می‌چرخند.

۳)داستان به همین سادگی قرار بوده درباره زنی باشد که در میانسالی‌ هیچ کس درک‌اش نمی کرد؛حتی شوهرش.شوهری که خاطره ماه عسلشان را فراموش کرده و در پی موقعیت بهتر است تا خانه و ماشین بهتری فراهم کند...به همین سادگی اما در دامی می‌افتد که خود آن را فراهم کرده.یک جور سادگی که از اسم فیلم شروع می شود و کل اثر را در بر می‌گیرد.

ساختن این شکل از سادگی نیاز به پختگی و عبور از پیچیدگی‌ها دارد.سادگی بعد از طی کردن سختی می‌طلبد.و یک جور نگاه دقیق‌تر و عمیق‌تر نسبت به زندگی و لحظات مرده آن.وقتی فیلمی درباره احساسات و درگیری‌های درونی یک زن تماشاگر را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد و بیشتر خسته کننده جلوه می‌کند یعنی که سازندگان فیلم در کار خود موفق نبوده‌اند.

۴)هم موقع تماشای فیلم و هم موقع نوشتن این یادداشت کریمر علیه کریمر(رابرت بنتون) عزیز تو ذهنم بود.کریمرعلیه کریمر هم ، یک ملودرام است.با این فرق که تماشاگرش را هر لحظه تحت تاثیر قرار می‌دهد و داستان جذابش لحظه ای از ریتم نمی افتد

جایی در میان روزمرگی هایِ «به همین سادگی»، طاهره (هنگلمه قاضیانی) در مقابل این سؤال پسرش که لغت «خانه دار» به زبان انگلیسی می شود «Hose Worker» یا «Cook»، همین طور خیره می ماند. این سؤالِ گم راه کننده و ازلی ابدی، البته چند لحظه ای ما را هم درگیر می کند. یک زنِ خانه دارِ ایرانی، آن طور که می بینیم و گویا خودش هم کاملا پذیرفته، «Cook/ پختن» زیرمجموعه ای است- صد البته مهم- از وظایفی که در عرف برای «House Worker/ خانه دار»ی اش تعریف شده. اما به نظرم این جا ترجمه «خلاق» به جای «آشپز/ پختن» مناسب تر است.

طاهره از همان ابتدای قصه؟! می خواهد شعر بنویسد که نمی آید. می دانیم پیش از آن به کلاس نقاشی هم می رفته و نیمه کاره رهایش کرده است. طاهره البته در هنر آشپزی اش می داند که باید چه طور یک ماکارونی خوشمزه از آب در بیاورد و حتی دستور پخت آن را به مردِ همسایه در سوپرمارکت بدهد، می داند کدام چای عطر و بویش بهتر است، می داند غذا را باید چه گونه جلوی پسرش سِرو کند تا خوش اش بیاید (با کتلت ها شکل یک صورتک در بشقاب در می آورد)، می داند چه طور باید دل دختر رنجیده خاطرش را دوباره بدست بیاورد و می داند که...اما...

...طاهره دغدغه خلق دارد اما یک نکته اساسی را انگار فراموش کرده که اولین و اصلی ترین هنرِ فرد خلاق، ساختن و خرقِ لحظه لحظه زندگی (حالا شما بخوانید روزمرگی ملال انگیز) اش است. همین لحظه هایی که هر روز به همین سادگی می آیند و می روند و هیچ اتفاقِ حیرت انگیزی قرار نیست بیفتد. لحظه های نسبتا مناسبی که می شد طاهره (یا کارگردان «به همین سادگی»؟) بیش تر قدرشان را بداند. مثل فصل خوبِ مراسم کیک خوری بچه ها روی پشت بام خانه، تیراندازیِ طاهره و پسرش به آن سربازهای اسباب بازی زیر تخت خواب یا تماشای رقص دخترش جلوی آینه توی اتاق خواب از لای در...این ها همه (اضافه کنید چهره مناسب هنگامه قاضیانی برای این نقش را) لحظه هایی است که می توانست فیلم تازه رضا میرکریمی را به یک تجربه فرمی مسرت بخش تبدیل کند که از بخت بد به همین سادگی از دست رفت.

پویان عسگری/نوید غضنفری



همچنین مشاهده کنید