سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مرگ های نقره یی و نوستالژی گذشته
اگر میشد صدا را دید یا آنچه را که از ترکیب صدای مجرد و موسیقی با تصویر، در ذهن دل آگین برانگیخته میشد بر زبان آورد، آن وقت شکی ندارم که میتوانیم سینمای کیمیایی را در کنار برترین آثار این سنخ قرار دهیم؛ در کنار سینمای افرادی چون لئونه و پکین پا. موسیقی و ترانه از همان آغاز سینمای کیمیاییوار یعنی قیصر، به دلایل مختلف که شاید دوستداشتنیترینش رفاقت با اسفندیار منفردزاده باشد، نقش بدون جایگزینی در خدمت مولفههای تثبیت شده سینمای کیمیایی نظیر مبارزه و مقاومت، تنهایی، رفاقت، عشقهای نافرجام و... ایفا کرده و برای نخستینبار در سینمای ایران، بخشی از منش فیلم و مکمل آنچه تصویر قصد رسانیدش را دارد شده و خود را و تصویر را در ذهن مخاطب ماندگار میکند. تیتراژ آغازین قیصر با ترکیبی از تصاویر خالکوبی شده شاهنامهیی بر بدن یک مرد و موسیقی ضربی و زورخانهیی اسفندیار منفردزاده گویی درصدد آن است که یکباره لایههای انفعال موجود در مخاطب را دریده و او را از خوابی دیر پای برانگیزاند. واکنشی انقلابی علیه یأس و سرخوردگیای که مستبدانه از بالا و پایین، خویش را بر جان و روان و زبان میپراکند. همان تم و مایگانی که کلیت فیلم قیصر را به مثابه انفجاری انقلابی در جامعه زمان خود، شکل داده است.
در رضا موتوری موسیقی و ترانه متن تماما در خدمت برجسته کردن مولفه تنهایی که به نوعی مقاومت در برابر جهانی اخته شده و منفعل است و عشق نافرجام و رفاقت قرار گرفته، رضای غریب که «سایهش هم نمیموند هرگز پشت سرش» با صدایی که مثل کوه بلند بود و مثل خواب کوتاه در آرزوی صدای پایی آشنا، قهرمانانه خود را در تابوت سیاه شب دفن میکند. صحنه پایانی فیلم به همراه موسیقی و ترانه و جمله پایانی رضا موتوری محتضر که «به عباس قراضه بگین رضا موتوری مرد» از ماندگارهای سینمای ایران است. موسیقی متن داش آکل نیز به عشق نافرجام داش آکل و رنج و تنهایی حاصل از این عشق ناموزون، بیان موثری بخشیده. این موسیقی یک بار دیگر در فیلم اعتراض در صحنهیی که معشوق رضا (محمدرضا فروتن) در شرف ازدواج با دیگری است به شکلی نوستالژیک تکرار شده است. ترانه عامیانه «گنجشکک اشیمشی» در گوزنها و موسیقی متن، القاگر حالات و شرایط قهرمانان فیلماند: رفیقهایی که بعد از سالها دوری اینک بر سفرهیی نشسته و هر یک به گونهیی ناظر نابودی و تباهی دیگری است و دوربینی که از اشکهای مردان، بلند میشود به دیوار و جوانی مثله شده و عکس مولا علی به عنوان نمادی از تنهایی و مقاومت و وفای به عهد، به همراه موسیقی غمانگیز اسفندیار منفردزاده. موسیقی مجید انتظامی و اسماعیل ماهان در تیتراژ سفر سنگ روی صفحهیی سرخ و همچنین در متن فیلم همراه دیالوگها، آرزو و رنج و حسرت کشیده در راه آزادی و انقلاب را فریاد میزند. سینمای کیمیایی بعد از انقلاب نیز ادامه همین مولفههاست و موسیقی متن همواره پابه پای این مولفههای سینمایی حرکت کرده؛ در رد پای گرگ، هوای سرد و برف مرده روی بام و مردی با شمایل خاص و کفشهای گنگستری روی خیابانی که در گوشههای خودش یخ بسته است خلاف جهت دیگران هماهنگ با هم حرکت میکند و موسیقی فریبرز لاچینی پخش میشود و موسیقی و ترانه مرسدس ساخته بابک بیات که میتوان گفت یادآور هر آن چیزی است که مشمول سینمای کیمیاییوار میشود؛ تنهایی، رفاقت، مقاومت و مرگهای نقرهیی و از همه مهمتر نوستالژی گذشته:
با کوچه آغاز رفتن نیست
فانوس رفاقت، روشن نیست
نترس از هجوم حضورم
چیزی جز تنهایی با من نیست
دانشجوی دکترای ادبیات فارسی
خدایار صائب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست