دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

استالین و دیالکتیک


استالین و دیالکتیک

می دانم چه می گویم و چه می خواهم

▪ می‌دانم چه می‌گویم و چه می‌خواهم.

▪ این تو هستی که باید تلاش کنی تا بفهمی که من چه می‌گویم و چه می‌خواهم!

▪ اگر چنین کنی، چون من می‌شوی، تمامی کلیدها را پیدا خواهی کرد و در آن صورت هیچ قفلی بدون کلید نخواهد ماند!

▪ اگر امروز اکثر قفل‌ها بسته هستند، این تو هستی که «ما» را درک نمی‌کنی!

▪ و چون چنین است، اهمیت نمی‌دهم که قفل‌ها بسته بمانند. ترجیح می‌دهم که فقط حرف‌های خودم را جاری کنم تا باشد که توده‌ها به رمز و راز آنچه من پسندیده‌ام آگاه شوند. آنان باید خودشان و از روی عقل، مرا درک کنند.

▪ دیالکتیک من فرمان می‌دهد که باید رویدادها و واقعیات را که در گذشته، حال و آینده اتفاق افتاده و یا خواهد افتاد، کالبدشکافی کنم و دیالکتیکی، کاری به کسی نداشته باشم؛ کاری نداشته باشم که چرا تمامی اضداد بر سَرِ نبش قبر استالین با هم تفاهم و دوستی و یکرنگی دارند!

▪ البته باید پذیرفت که «دیالکتیک» جمع اضداد در یک «وجود» را قانونمند می‌داند و شاید به همین دلیل بوده است که ضرورت یافته «استالین» در هر شرایط زمانی و مکانی، در جمع قرار گرفته و به هم ساییده و فرسوده شود تا شاید قانون «وحدت» اضداد، جا پایی در حافظه‌های کند ذهن باز کند و حاصل آن شود که ‌«نمودی» تازه، آن هم از نوع مطلوبش، سر برون آورد!

▪ کار خوبی‌ست که هم انحصار سرمایه را دیالکتیکی واکاوید و هم خصوصی سازی سرمایه را با آن ارزیابی نمود و هم فهمی از دیکتاتوری، انواع و اقسامش، به دست داد و هم «دل درد» از گرسنگی را مجسم ساخت و البته بسیار بهتر است که از اجاره‌ی مسکن، بی‌پولی، بی‌کاری، اعتیاد، هرزگی، بی‌هویتی، غارت و چپاول، و بی‌شمار دردهای موجود را دیالکتیکی مورد بررسی قرار داد و البته در تمامی این بررسی‌ها حضور دیالکتیکی «استالین» را فراموش نکرد!

▪ فراموش نکرد که انفجارهای انتحاری در بغداد نیز که همین امروز در کنار ساختمان فرمانداری و وزارت دادگستری، بیش از یکصد و سی کشته و دو برابر آن مجروح به‌بار آورده، نتیجه‌ی عملکردهای تاریخی استالین بوده است!

▪ معلوم است که دیالکتیک، با ظهور «استالین» پیدا و یا کشف نشد، اما تردید نباید کرد که «دیالکتیک» تا اضمحلال کره‌ی زمین با استالین همراه خواهد بود!

▪ من دیالکتیک را زیر و رو کردم، آن را بالا و پایین انداختم و دانستم که نباید کاری به کار کسی داشته باشم! اگر حزب کمونیست روسیه، در این آشفته بازار، از استالین چنین می‌گوید:

«امپریالیسم جهانی در طول قریب شش دهه بعد از مرگ استالین، و دو دهه پس از تخریب سوسیالیسم، برای مدت یک روز هم تبلیغات ضد استالینی و ضد سوسیالیستی خود را متوقف نکرده است. از استالین هیولائی ساخت و عدالت ستیزی را از همان ابتدا، تحت این بهانه گسترش داد. هزار- هزار افترا و ناسزا و دشنام نثار استالین کرده و می کند، با فحاشی و جوسازی، چهره انسانی سوسیالیسم و سازنده آن را می آلاید. ولی، اینک گذشت زمان، چهره حقایق انکار ناپذیر سوسیالیسم را از زیر خروارها لجن امپریالیستی بیرون کشیده است.

تنها و یگانه علت اصلی و اساسی استالین ستیزی و یا بعبارت صحیح تر، سوسیالیسم ستیزی ارتجاع و امپریالیسم جهانی در بطن مبارزه طبقات ستمگر برعلیه حقانیت عدالت اجتماعی نهفته است. حزب کمونیست اتحاد شوروی به‌رهبری ابتدا لنین و سپس، استالین، که ساختمان سوسیالیسم را در شرایط حضور نظامیان کشور امپریالیستی و سرمایه داری آمریکا، انگلیس، فرانسه، ژاپن، آلمان و ترکیه در خاک این کشور، ادامه جنگ‌های ویرانگر داخلی و در شرایط از هم پاشیدگی اقتصادی این کشور در پی جنگ جهانی اول آغاز کرد و در طول تقریبا دو دهه به دستاوردهای خارق العاده ای نه تنها در زمینه علوم و تکنولوژی، حتی در عرصه های مختلف اجتماعی از قبیل لغو کامل معضل بزرگ بیکاری، بی مسکنی، بیسوادی و دیگر مفاسد اجتماعی مثل؛ فحشاء و اعتیاد نائل آمد، طبیعی بود نفرت، کینه و خصومت فزون از حد ارتجاع امپریالیستی را بر انگیزد.*»

▪ نباید این حرف‌ها را جدی گرفت، باید سخنان کسانی را مورد توجه قرار داد که دیالکتیکی تمام رویدادها، شکست‌ها و ناکامی‌ها را وابسته به شخصیت می‌کنند و نقش شخصیت در تاریخ را، «دیالکتیکی» مشخص می‌سازند.

▪ فهم دیالکتیکی از مفهوم «درک مشخص از شرایط مشخص» کاری با «تحلیل» خیرخواهانه از «استالین» در هر شرایطی ندارد! همه مجاز هستند در هر شرایطی به حق و یا نا به حق «استالین» را زیر و رو کنند تا در این جستجوهای دیالکتیکی، چیزی حاصل آید که بشریت را از تمامی چالش‌هایش نجات دهد!.

▪ دیالکتیک تلاش دارد تا وجوه متضاد، متفاوت ، همگون و ناهمگون «پدیده» را از پیدایش تا رشد آن بکاود و آن را در رابطه با مجموع شرایط باواسطه و بی‌واسطه‌اش تحلیل کند.

▪ شناخت دیالکتیکی «استالین» نیز از این قاعده بی‌گانه نیست! به همین دلیل است که در تمامی تحلیل‌ها، کسی کاری به هیتلر ندارد، فاشیسم معنا پیدا نمی‌کند، علت پیدایی جنگ‌های امپریالیستی در سایه قرار می‌گیرد، و استالین می‌شود علت‌العلل همه‌ی نکبت‌های جهانی... که اگر تصادف روزگار چنین موجودی را از مادر نمی‌زایاند، همه چیز و همه کس سرجایش باقی می‌ماند و آب از آب تکان نمی‌خورد!!

▪ امروز اگر بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت گیتی گرسنه و نیمه گرسنه هستند، علت دیالکتیکی آن را باید در مادری جستجو کرد که «استالین» را آفرید!

▪ اگر گردش مالی تجارت مواد مخدر از نفت بیشتر است و اگر عوارض چنین گردش مالی، باعث بی‌خانمانی صدها ملیون‌ نفر شده است، همه و همه، دیالکتیکمان مربوط به استالین می‌شود.

▪ امپریالیسم، سرمایه‌داری، استثمار، فقر، دیکتاتوری و تمامی مقایسه‌های دد منشی هر حکومتی با توده‌های مردم... هیچ دلیلی نداشته و ندارد، جز «استالین»! چرا که دیالکتیک از ارتباط و تاثیر متقابل سخن گفته است. که البته در این مورد خاص؛ تنها استالین بوده است که تمامی تاثیرات را داشته، دارد و تا ابد خواهد داشت!

▪ این استالین، چه اعجوبه ای بوده است که هنوز روزی نیست که از او به نیکی یاد نشود!! و چه شگفت‌انگیز است که بوش و دیگر فرزانگان پیر و جوان آمریکایی که دارند خودشان را برای «تغییر» هلاک می‌کنند... هنوز نتوانستند بشریت را برای درک «دیالکتیکی دموکراسی» هدایت کنند!

▪ این بشریت باید مبارزه‌ی غیر خشونت‌آمیز را یاد بگیرد تا برای همیشه با استالین خداحافظی کند.

▪ این کار امکان ندارد مگر این که با میلیاردها وسایل خشونت به جنگ کسانی رفت که به آنان تلقین می‌شود؛ خشونت شیوه‌ی استالینیستی است!

قاف. بامدادی