چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تاریخچه سلفی گری


تاریخچه سلفی گری

ریشه های سلفی گری در دل تاریخ را باید از قرن دوم و سوم هجری جست جایی که احمدبن حنبل, پیشوای فرقه حنبلیه اهل سنت و نیز موسس مکتب اهل حدیث می زیست این مکتب چنان که از اسمش معلوم است به احادیث و سنت بیش از منابع دیگر چون عقل تکیه می داد

ریشه‌های سلفی‌گری در دل تاریخ را باید از قرن دوم و سوم هجری جست. جایی که احمدبن حنبل، پیشوای فرقه حنبلیه اهل سنت و نیز موسس مکتب اهل حدیث می‌زیست. این مکتب چنان که از اسمش معلوم است به احادیث و سنت بیش از منابع دیگر چون عقل تکیه می‌داد.

احمد بن حنبل در قرن سوم هجری از میان رفت و برخی گفتند که قشری بودن، متابعت از ظاهر کلام، جمود افکار، تعصب مفرط حنبلیان، دورافتادگی مکتب فقهی ایشان از واقعیت زنده تاریخی و مهجوری از هر آنچه در اجتماع و زندگی روزمره​بود، در مجموع، منجر به سقوط و انحطاط این مذهب و کم طرفداربودن این فرقه شد. احمد​ ابن حنبل را از لحاظ توجه به حدیث و تبعیت از ظواهر کلام، باید پدر معنوی سلفی‌گری دانست. حدود پنج قرن از این ماجرا گذشت که فردی به نام ابن تیمیه در تاریخ اسلام ظهور پیدا کرد. ​ اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم احمد بن تیمیه و سپس شاگردان ابن قیم الجوزیه عقاید حنابله را به گونه‌ای افراطی‌تر احیا کردند. ابن تیمیه به عنوان متکلم و مدافع متعصب مذهب حنبلی، با آزاداندیشی و تأویل مخالف بود و اقداماتش بیش از پیش باعث انحطاط و عقب ماندگی مذهب حنبلی شد. عصر ابن‌تیمیه، دوره انحطاط و تنزل تفکر فلسفی و استدلال منطقی و همچنین قرن روی آوردن به ظواهر دین و توجه سطحی به معارف خشک و مذهبی عنوان شده است.

دوره سوم سلفی‌گری از زمان روی کار آمدن وهابیت در عربستان آغاز می‌شود. در قرن دوازدهم هجری قمری، محمدبن عبدالوهاب نجدی (۱۲۰۶ـ ۱۱۱۵ ق) با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشه پیروی از سلف صالح را بار دیگر به عرصه منازعات کلامی آورد. او با آنچه خود آن را بدعت و خلاف توحید می‌خواند، به مبارزه برخاست و مسلمانان را به سادگی اولیه دین و پیروی از سلف صالح دعوت می‌کرد و مظهر بارز سلف صالح او نیز امام احمدبن حنبل بود.

نهضت وی جنبه ضد حکومت عثمانی یافت و پس ازآن که امرای سعودی نجد ـ که حنبلی مذهب بودند ـ به آیین او گرویدند، وی برای فرمانروایی عثمانی خطرساز شد و لذا محمدعلی پاشا، خدیو مصر، از جانب سلطان عثمانی برای سرکوب آنان مامور شد. اما با وجود این سرکوب، با گذر زمان، پیروان محمدبن عبدالوهاب بر نجد و حجاز تسلط یافتند و دولت سعودی کنونی را تشکیل دادند.

کمی بعدتر در مصر، فردی به نام رشید رضا، برخاست. او تحت تاثیر اندیشه‌های محمدبن عبدالوهاب قرار گرفته بود و با حضور علمی و اجتماعی در عرصه این کشور یکی از بزرگان سلفیه در مصر شد. یکی از مهم‌ترین آثار او تاسیس مجله‌ای به نام المنار بود که ۳۵ سال منتشر شد. او همچنین گروهی دینی، اجتماعی نیز تاسیس کرده بود. یکی دیگر از اندیشه‌های مهم رشید رضا توجه به حکومت اسلامی بود. او در این زمینه به تئوری‌پردازی و نگارش کتاب پرداخته بود.

اما دوره پنجم سلفی‌گری را باید از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم دید. در آن زمان که عده‌ای درس‌خواندگان مدارس سلفی‌گری و وهابیت با پشتیبانی مالی برخی دولت‌ها دست به اقدامات تروریستی در شرق و غرب جهان زدند، کشور افغانستان را به اشغال خود درآوردند و سرانجام بزرگ‌ترین حادثه تروریستی یعنی یازدهم سپتامبر را آفریدند.

دوره ششم سلفی‌گری از بعد از انقلاب‌های عربی آغاز می‌شود. در این هنگام برخی احزاب و گروه‌ها که در زمان حکومت‌های عمدتا سکولار و البته سرکوبگر، جرات بیان اندیشه‌های خود را نداشتند؛ در فضای انقلابی و خلأ دولت در این میان و البته رشد اندیشه‌های مردم‌سالارانه توانستند سخنان خود را مطرح کنند و جان دوباره‌ای به این اندیشه بدهند. به این ترتیب می‌توان گفت که اندیشه سلفی‌گری روند رو به رشدی در جهان داشته است.​ زمانی که تفکر حنبلی به دلیل جمودی و خشکی و دلایل دیگر خریداری نداشت​ چندی است به سر آمده و حتی برخی روشنفکران عرب​ تعلق به اندیشه سلفی‌گری را افتخار خود می‌دانند و در میان جوانان عربی شور و اشتیاق برای این فرقه بسیار بالاست به گونه‌ای که گزارش رسمی دولت آلمان در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که سلفی‌گری سریع‌ترین رشد را در میان جنبش‌های اسلامی داراست.



همچنین مشاهده کنید