چگونه به آرمان هایمان برسیم

همه ما دوست داریم آدم های بزرگ و مهمی شویم, همه ما کلی آرزو در ذهن مان و کلی نقشه برای زندگی مان داریم که دوست داریم حتما به آن ها برسیم

همه ما دوست داریم آدم‌های بزرگ و مهمی‌ شویم، همه ما کلی آرزو در ذهن‌مان و کلی نقشه برای زندگی‌مان داریم که دوست داریم حتما به آن‌ها برسیم. آن آرزوها می‌شوند هدف‌ها و آرمان‌های ما و نقشه‌هایی که می‌کشیم می‌شوند راه و ابزارهایی که برای رسیدن به آن اهداف و آرمان‌ها از آن‌ها استفاده می‌کنیم. اما گاهی بعد از ۲۰،۲۵ سال زندگی سرمان را بالا می‌آوریم و می‌بینیم ای داد بیداد نه تنها به آرمان‌ها و هدف‌های‌مان نرسیدیم که هنوز در خم یک کوچه‌مانده‌ایم. این حس‌های ناامیدی آدم را نگران می‌کند اگر دوست دارید حسرت آرمان‌های زندگی‌تان را نخورید به جذر و مد این هفته یک نگاهی بیندازید!!

● این آرمان که می‌گویند کی هست؟!

خیلی‌ها نمی‌دانند آرمان‌ها و اهداف زندگی‌شان چی هست! برای همین مثل باد هر جا دیگران بگویند همان طرف می‌روند. اگر امروز یک نفر در مورد فواید رشته دندانپزشکی حرف بزند، از فردا دندانپزشک شدن می‌شود هدف زندگی شان. اگر یکی درباره شهرت فوتبال و مزایای آن بگوید، آن وقت می‌افتند در کار فوتبالیست شدن!! این جور افراد دست خودشان نیست و هر روز یک هدفی برای خودشان انتخاب می‌کنند چون اصلا از خودشان چیزی ندارند تا برایش تلاش کنند! یعنی آرمان‌های زندگی شان مشخص نیست، که قرار است به شهرت برسند یا به پول یا به مقام‌های علمی‌دست پیدا کنند یا... اگر هر کدام از این ارزش‌ها را انتخاب کرده بودند آن وقت تکلیف هدف و آرمان شان هم با خودشان مشخص بود. آن وقت می‌دانستند چه چیزهایی را توی زندگی‌شان انتخاب کنند و چه چیزهایی را نه! چه کارهایی را انجام دهند و از خیر انجام چه کارهایی باید بگذرند. آدم‌های بدون آرمان و هدف مثل آدم‌های گمشده می‌مانند. هر کس جهتی را نشان شان دهد که راه آن طرف است همان طرف می‌روند. آدم‌های بدون آرمان و هدف گیج و منگ در این دنیا دور خودشان می‌چرخند.

● چند قدم‌مانده به هدف!

این که الان زندگی تان دارد روی دستان دیگران می‌چرخد یا نه دارد روی دست خودتان اما روی هوا می‌چرخد، تقصیر خودتان است! یک بار توی زندگی ببینید کجا دارید می‌روید و برای چه می‌روید؟! سوال سختی است اما برای این که به جوابش برسید این چند قدم را بردارید:

● قدم اول

فهرست کردن ارزش‌ها

ارزش‌های تان را برای خودتان فهرست کنید. نمی‌خواهد خودتان را اذیت کنید. اگر همان ۱۰ یا ۱۵ ارزش مهم زندگی تان را بنویسید کافیست. بعد آن‌ها را بخوانید وقتی این ارزش‌ها را می‌خوانید چه حسی به شما دست می‌دهد دل‌تان می‌خواهد به آن‌ها برسید یا فقط شعار زندگی‌تان است! کدام‌شان را می‌پسندید و دوست دارید، برای کدام‌شان بیش‌تر ارزش قائل‌اید و... آن وقت دوباره این ارزش‌ها را لیست کنید اما این بار به ترتیب از مهم‌ترین ‌تا بی اهمیت‌ترین. حالا می‌توانید بر مبنای این ارزش‌ها برای خودتان آرمان و هدف تعریف کنید. مثلا اگر یکی از ارزش‌های زندگی تان پول است، آرمان تان می‌شود پول دار شدن و هدف تان تاجر شدن و....

● قدم دوم

چک کردن خود

خودتان را چک کنید یعنی کارها و برنامه‌های زندگی‌تان را بریزید روی میز و ببینید چند تا از این کارها و برنامه‌ها، دارد شما را به ارزش‌ها و آرمان‌های زندگی تان نزدیک و کدامش شما را دور می‌کند. حالا از خودتان یک شناخت بزرگ پیدا کرده اید یعنی دقیقا می‌دانید در جهت آرمان‌های تان دارید حرکت می‌کنید یا دارید در جا می‌زنید!

● قدم سوم

به خودتان احترام بگذارید

اگر قرار است به آرمان‌ها و هدف‌های تان برسید باید به انتخاب‌هایی که کرده اید و خواسته‌های‌تان احترام بگذارید. یعنی میان انتخاب‌های مختلف، بهترین انتخاب را داشته باشید و به خواسته‌ها و انتخاب‌های خود جواب مثبت بدهید. اجازه ندهید خواسته‌ها و انتخاب‌های دیگران‌مانع رسیدن شما به هدف تان شوند. مثلا اگر هدف شما درس خواندن است به همه کسانی که‌مانع درس خواندن شما هستند بگویید نه! نه من بیرون نمی‌آیم، نه من این کار را انجام نمی‌دهم، نه من... پس باید مهارت «نه گفتن» را داشته باشید. خجالت، رودربایستی و فداکاری زیاد همان چیزهایی است که‌مانع می‌شود شما بگویید نه! برای همین گاهی امتحان دارید اما چون خجالت می‌کشید راه می‌افتید شب امتحان با پسر عمه تان می‌روید فوتبال!! انتخاب‌های‌تان را بررسی کنید و ببینید در روز چند کار را انتخاب می‌کنید که خلاف آرمان‌ها و هدف‌های‌تان است. به آرمان‌ها و هدف‌هایی که انتخاب کرده اید احترام بگذارید و برای شان ارزش قائل شوید و به آسانی حاضر نشوید از کنار آن‌ها بگذرید.

● قدم چهارم

مواظب زمان‌های تان باشید

برای این که بتوانید به آرمان‌ها و هدف‌های‌تان برسید، یکی از ابزارهای مهم زمان است. مواظب زمان‌های خود باشید و به راحتی آن‌ها را از دست ندهید. رسیدن به هدف بدون در نظر گرفتن زمان بی معنی است! چون آرمان و هدف‌های مختلف تاریخ انقضا دارند، مثلا گرفتن دیپلم تنها تا ۱۸ سالگی معنی دارد و موفقیت محسوب می‌شود اما اگر زمانش بیش‌تر از این طول بکشد دیگر موفقیتی به حساب نمی‌آید! یا اگر نتوانید زمان تان را خوب تقسیم کنید هیچ وقت به آرمان‌های تان نخواهید رسید. پس برنامه ریزی با محور زمان به شما می‌گوید توی هر زمان خاص باید به دنبال کدام آرمان و هدف باشید و برای هر کدام چه قدر وقت بگذارید. مدیریت زمان در این مواقع بدجوری به دردتان می‌خورد.

● قدم پنجم

تلاش کنید

برای رسیدن به آرمان و هدف، پشتکار و تلاش رمز موفقیت است. یعنی شما بتوانید تمام انرژی جسمی‌و روانی خود را صرف رسیدن به آرمان‌های‌تان کنید. برای این که بتوانید از انرژی‌های‌تان خوب استفاده کنید باید مواظب جسم و روان تان باشید تا سالم باشند. مثلا جسم تان را بیمار نکنید، ورزش کنید. از آن مراقبت کنید، هر چیزی نخورید و سلامتی جسم تان را جدی بگیرید. برای این که روح و روان آرامی‌داشته باشید و بتوانید از همه انرژی‌های روانی خود برای رسیدن به اهداف‌تان استفاده کنید مواظب افکارتان باشید. فکرها اعمال شما را می‌سازند. این که افکار به هم ریخته‌ای داشته باشید نمی‌توانید تلاش خوبی بکنید. فکرهای شما گفت‌وگوهای درونی شما هستند اگر شما گفت‌وگوی درونی مثبتی نداشته باشید گفتارتان همیشه منفی است، اگر گفتارتان منفی باشد عمل تان هم نمی‌تواند عمل خوبی باشد. تصور کنید دائم با خود فکر می‌کنید توانایی انجام هیچ کاری را ندارید! این فکر توی ذهن‌تان تکرار می‌شود. بعد آن را به خودتان و دیگران می‌گویید که من آدم بی‌عرضه‌ای هستم و اعتماد به نفس‌تان را کم می‌کنید و در موقع انجام کار دیگر انرژی مثبتی برای تلاش نخواهید داشت. اما اگر افکارتان را مثبت یا از فکر کردن به چیزهایی که‌مانع هدف‌های تان هستند خودداری کنید، کلی انرژی برای تلاش و رسیدن به آرمان‌های‌تان خواهید داشت.

نویسنده: وجیهه محمدپور مقدم