سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سایه روشن های جامعه بر بوم نقاشی


سایه روشن های جامعه بر بوم نقاشی

نقاشی معاصر ایران در حالی که رویکردی فیگوراتیو پیدا کرده بسیار تلاش می کند نظراتش را نسبت به مسائل پیرامونی اش مثل چالش ها و مشکلاتی که انسان امروز با آن دست به گریبان است, ابراز کند

نقاشی معاصر ایران در حالی که رویکردی فیگوراتیو پیدا کرده بسیار تلاش می‌کند نظراتش را نسبت به مسائل پیرامونی‌اش مثل چالش‌ها و مشکلاتی که انسان امروز با آن دست به گریبان است، ابراز کند.

شاید یکی از مهم ترین شاخصه های آن که این روزها جامعه ایرانی بیشتر به گالری ها مراجعه می کنند و تعداد تماشاکنندگان نمایشگاه های نقاشی در مقایسه با قبل رشد تصاعدی داشته، همین رویکرد نقاشان ما به مسائلی است که مردم با آن دست به گریبانند. نمونه بارز این نوع نقاشی، این روزها در گالری شکوه روی دیوار است.

نقاشی های هومن بیات تلاش می کند زاویه نگاه و تحلیل نقاش درباره مسائل روز را بازتاب دهد. هومن بیات در این نمایشگاه که به طور رسمی اولین نمایشگاه نقاشی انفرادی او در یک گالری حرفه ای به شمار می آید ۱۹ اثر شامل چهار موضوع را عرضه کرده است. دو موضوع «بچه ها» و «کیف قاپ ها»که هر دو از مسائل بسیار مورد توجه جامعه امروزی ایران است اکثریت آثار را تشکیل می دهند و درباره دو موضوع «آتش و انسان» و «سیل پاکستان» سه اثر ارائه شده است. البته نمی توان کتمان کرد کنش نقاشانه بسیار جذاب این هنرمند، ارائه هرکدام از این آثار با استعاره ها و رویکرد های هنری، جزو موفقیت های او به شمار می رود، اما ارائه چهار موضوع مختلف در یک نمایشگاه نقاشی در مجموع انتخاب درستی به حساب نمی آید و به نظر می رسد هومن بیات می توانست هرکدام از این موضوعات را در قالب یک نمایشگاه جداگانه با موفقیت بیشتری پیش ببرد. روی هم رفته این نمایشگاه به عنوان نخستین تجربه بیات ثابت می کند این نقاش جوان ملایری قابلیت های فراوانی در قدرت تکنیکی نقاشی دارد. ضرب قلم هایش بسیار هوشمندانه است و اتفاقا زاویه نگاهش به سوژه های اجتماعی بسیار تیزبینانه است که این می تواند نوید حضور یک نقاش جوان موفق را بدهد که راجع به مسائل روزمره زندگی ایرانی نظر و دیدگاه دارد و به لحاظ جامعه شناختی آنها را تحلیل می کند.

بیات در دسته ای از آثارش که در مورد بچه هاست سعی می کند در عین حال که نگاه شاداب و پرطراوتی از زندگی بچه ها ارائه و مخاطب را متوجه معصومیت و لطافت زندگی کودکی کند، این کارکرد را هم داشته باشد که هرکدام از ما را که سالیان سال است از دوران کودکی فاصله گرفته ایم متوجه کودک درون و روزهای نوستالژیکی کند که همه ما احتمالا کم و زیاد با این صحنه ها زندگیمان را گذرانده ایم و شاید با بازآفرینی آن لحظات زیبا در ذهنمان، مقداری از زندگی ماشینی امروز فاصله بگیریم. کودکان در تمام نقاشی های هومن بیات خیلی معصوم و بی دفاع به نظر می رسند و مشخص است هرگونه تنش و اتفاق ناهنجار پیرامونی می تواند آسایش و آرامشی را که در رنگ ها پیداست، به مخاطره بیندازد و مسئولیت های ما و جامعه امروز را متوجه این کودکان می کند. اتفاقا هومن بیات آگاهانه سراغ این لوازم و لباس های بچگانه می رود و آنها را روی رخت آویز های لباس نشان می دهد که به شکلی بازسازی علاقه هایی است که هرکدام از آدم ها در برخورد با کودکان پیدا می کنند، همان طور که افراد به بازار می روند و لوازم کودکان را می بینند و شاداب می شوند، هنرمند نیز با این کار می خواهد به نقطه حساس ذهن مخاطبان دست بگذارد. ظاهرا این دوره نقاشی بعد از تولد دختر بیات، روژان شکل گرفته و از علاقه عاطفی او نشأت می گیرد و نشان می دهد نقاش از زندگی پیرامون خود متأثر است و آنچه اطرافش رخ می دهد در بوم های نقاشی اش انعکاس پیدا می کند.

بیات در مورد چگونگی پدید آمدن مجموعه کودکان می گوید: حدود سه سال پیش هنگامی که استارت اولیه مجموعه کیف قاپ ها را زدم مصادف با به دنیا آمدن دخترم شد. همین موضوع فضای آثارم را تغییر داد و وارد فضای کودکان شدم. پس از آن هر دو مجموعه را همزمان با هم کار کردم. در مجموعه کودکان، فضای فانتزی آثار را با رنگ های شاد و زنده همراه کرده ام. آثار مربوط به کودکان در این نمایشگاه شامل ۱۱ اثر می شود که پس از این نمایشگاه هم ادامه خواهد داشت، زیرا من به واسطه تولد دخترم گویی به سال های کودکی بازگشته ام و فکر می کنم آثار زیادی را می توانم در این ارتباط کار کنم.

دسته دیگر نقاشی های بیات که بسیار پرشمار است راجع به کیف قاپی است که مورد توجه زیاد رسانه ها هم قرار گرفته، اما نگاه هومن بیات به این پدیده منزجر کننده اجتماعی یک نگاه یکطرفه و سیاه و سفید نیست که بخواهد بگوید کیف قاپ ها حتما آدم های بسیار بدی هستند و یکطرفه به قاضی برود. او تلاش می کند در یک فرآیند تعاملی بین کیف قاپ و کسی که مورد دزدی قرار می گیرد، باشد و با ارائه کیف قاپ ها بدون لباس و ظواهر بیرونی سعی می کند نشان دهد آنها موجودات عجیب و غریبی نیستند، از جنس ما هستند، آسیب پذیرند و احتمالا در گرفتاری های روزمره دچار مشکلاتی هستند که به این موقعیت دست می زنند. او بار دیگر هوشمندانه سعی می کند کیف قاپی را در لفافه ای از حرکت و کنش های نقاشانه قرار دهد. حرکات ریتمیک بعضی از این نقاشی ها جذابیت های بصری ایجاد کرده و از فضای کیف قاپی بسیار خشن، فضای رمانتیک تری به وجود آورده، اما پیداست زمینه تمام تابلو های کیف قاپی سیاه و تیره هستند و به نوعی دنیای گنگ و بسته ای را نشان می دهند که ترسناک است و در عین حال که آدم هایش هیچ کدام چندان ترسناک نیستند، پس می توان به بهبود شرایط و رفتار این آدم ها امیدوار بود.

او در مورد آثاری که با موضوع کیف قاپی در این نمایشگاه ارائه کرده است، می گوید: داستان کیف قاپی پیامدهای زندگی امروزی است. در این آثار فضای کیف قاپی را با حرکت های کششی بعضی کاراکترهای نقاشی هایم ترکیب کردم. با این کار اشاره به پوچ و بی معنی بودن روابط بین بعضی افراد داشته ام که منطق درستی ندارد.

او ادامه می دهد: من در آثار موتور سواران کیف قاپ قصد داشتم نشان دهم شرایط به گونه ای رقم خورده که آنها اسیر آن شده و به این کار رو آورده اند. گاهی خود آدم ها نمی توانند سهم زیادی در اتفاقات و شرایط زندگیشان داشته باشند و این شرایط است که باعث می شود هرکس در یک نقش حضور یابد.

در مورد دو اثری که بیات با موضوع آتش و انسان در این نمایشگاه ارائه کرده است، اشاره به انسانی دارد که در موقعیت اجتماعی آسیب پذیر است؛ انسانی که وقتی پیرامونش به مخاطره می افتد و با تهدید رو به رو می شود از درون آب می شود، از بین می رود و از درون تحلیل می یابد. در واقع او سعی می کند در این آثار نشان دهد اگرچه ممکن است همه ما نسبت به اتفاقاتی که در اقصی نقاط دنیا رخ می دهد دور باشیم، اما آتش آن بدون آن که خودمان هم متوجه باشیم از درون ما را آب می کند و به ما آسیب می رساند.

در تک اثر دسته چهارم موضوع آثار بیات، کاری در مورد سیل پاکستان در سال ۲۰۱۰ است. در این تصویر مرد و کودکانی نشسته اند. گویا آنها از این بلای طبیعی رنجور هستند و زندگی شان به ورطه نابودی افتاده است. آنچه در این تابلو پیداست اندوه فراوانی است که بر آدم ها رفته است. فضای پیرامون این بوم بسیار مخدوش شده و هنرمند سعی کرده با ضرب قلم های تند و صورت هایی که دفرمه شده و کاملا اندوهگین هستند، ابراز همدردی کند. این اثر ثابت می کند نقاشی به عنوان یک هنر تصویری می تواند در همذات پنداری کردن مخاطب با رویداد های روزمره بشر بسیار موثر باشد و نقش اجتماعی پررنگی در دنیای امروز بازی کند.

سجاد روشنی



همچنین مشاهده کنید