شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
این حیرت از اوست از ابا عبدالله ع

نمایش «حیرت بازار» نوشته عبدالرضا فریدزاده قصه ساده ای است از آرزوها، دغدغه ها، شک و تردید، دنیا دوستی و خودبینی، دوست داشتن و محبت، و درنهایت عشق و ایمان و اعتقاد. داستانی است از سلوک انسان ها. به فرموده علمای دین و عرفان اسلامی برخی انسان ها به نوعی در سلوک به سوی خداوند هستند در یک سیر الی الله به سر می برند. اما هر کسی به فراخور حال خود و در مرتبه خود. همه انسان ها در معرض امتحان الهی هستند اما خوشا به حال کسانی که از این امتحان سربلند بیرون آیند. و چنانچه اگر خدای ناکرده ناراستی و کجی را می پیمایند با دست آویزی به دامان هادیان راه و با رجوع به اصل خود و ایمان و اعتقادشان به راه راست بازگردند.
و می دانیم که حسین(ع) و راه او بهترین چراغ و روشن ترین هادی است چنان که گفته اند «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجات» حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است. از این رو فریدزاده در عین سادگی زندگی واقعی و دغدغه های کوچک و بزرگ دنیایی آدم هایی را نشانمان می دهد که اگر به این راه نجات هدایت نشوند آرام آرام دل هایشان سنگ می شود و تبدیل به دیوان و ددانی می گردند که ظاهری انسانی دارند. «حیرت بازار»، به همین دلیل حیرت بازار است چون به محض اینکه کور سویی در دلت روشن شود او دستت را می گیرد و تو را به فلاح و نجات می رساند. متن اصلی و اولیه «حیرت بازار» داستانی در داستان دیگر است؛ از امروز به یک ماجرای تاریخی مرتبط با وقایع نمایش نقبی می زند و بازمی گردد. با این کار به نوعی پرداخت کلی نمایش تکمیل گشته و دریافت تماشاکنان نیز دقیق تر می شود. هر چند که شاید متن اصلی کمی طولانی به نظر آید.
و شاید از همین روست که «زری اماد» به عنوان کارگردان، برداشت خود را از متن داشته است و نویسنده نیز در کمال متانت این ذهنیت او را محترم شمرده و دست کارگردان را باز گذارده است تا شکلی تازه از متن اولیه بیافریند که البته این درواقع همان نگرش حرفه ای در تئاتر است. بخصوص اینکه نویسنده به عنوان یکی از بازیگران نیز در نمایش حضور فعال دارد. و پرواضح است که ایده و اندیشه کارگردان را محترم شمرده و چیزی را به عنوان نویسنده متن به او تحمیل نکرده. همین موجب گردیده تا کارگردان با فراق بال تخیل و اندیشه خود را به جولان وادارد و نمایش دیگر با شیوه متفاوتی به لحاظ اجرایی از دل این متن رئالیستی بیرون بکشد.
او بخشی از داستان نمایش را که به گذشته برمی گردد حذف نموده و تمرکز خود را روی موضوع و شخصیت های اصلی گذاشته است. این خود موجب شده تا شخصیت پردازی ها در اجرا قوی تر و توجه و تمرکز تماشاکنان نیز بر موضوع اصلی دوچندان شود و از سویی عنصر ایجاز و تعلیق، بهتر خود را نشان دهد. زری اماد با یک برش از زنی نه چندان معتقد و پایبند، در انتها شخصیتی معتقد، یک رنگ و غرق در عشق ابا عبدالله(ع) می سازد. هر چند شاید این برش به نوعی نیاز به پرداخت بیشتر و پیش زمینه قوی تری داشته باشد؛ یعنی باید این تحول با توالی دراماتیک منطقی تری همراه شود. از این رو باید پرداخت شخصیت عروس با وسواس بیشتری صورت می پذیرفت؛ حضور دائمی پدر در صحنه، آن هم پس از مرگش ارتباطی لطیف و آن جهانی را در روح اجرا می دمد و شاید به نوعی همین حضور پدر است که به کمک پرداخت ها می آید.
اندیشه کارگردان در نمایش مشهود است. او سعی کرده در کمال سادگی که هم خوان با خواست متن نیز هست و با استفاده از عناصر تئاتر ایرانی چون نمایش های آئینی، سنتی و تعزیه تلفیقی از این چند را در قالب اجرایی امروزی نشانمان دهد. استفاده موجز از وسایل صحنه در حد دو نیمکت و یک صندلی و فضاسازی های گوناگون با این وسایل از نقاط قوت کار است. اما ای کاش حد و حدود فضاسازی ها به درستی رعایت می شد. به طور مثال در یک صحنه دو نیمکت حکم دیوار و در خانه را دارند، عزت در می زند، زن برادرش یا همان عروس خانواده در را باز می کند. در ذهن مخاطب بنابه چیدمان کارگردان اطراف نیمکت قاعدتا دیوار است، اما عزت تمام این فرض ها را می شکند. دور تا دور نیمکت می گردد. درواقع انگار از دیوارهای فرضی عبور کرده است. با این شیوه تمام فضاسازی ها بیهوده جلوه می کند و از سویی تماشاگر گیج می شود. اینها مواردی است که باید به آن به جد توجه شود. تئاتر از جزئیات و توجه کامل به این جزئیات است که شکل می گیرد. بگذریم.
کارگردان از اشعار حافظ استفاده بسیار کرده است تا جایی که این اشعار به جای بخشی از دیالوگ ها و مفاهیم آنها می نشیند. اما آیا همه تماشاکنان این ارتباط را درمی یابند؟ یادمان باشد یک برش و پرش عمیق در متن ایجاد شده است. از سویی نوحه ها و اشعار کمی زیاده جلوه می کنند، و البته در جاهایی تکراری، این اجتناب ناپذیر است. از طرفی نمایش به سوی نوعی شاعرانگی پیش می رود که با فحوای متن و شخصیت ها یکی نیست و اجرایی شاعرانه را موجب می شود. حال می دانیم که خواست متن و کارگردان شاید این نباشد. اما اگر بر فرض بخواهیم اجرایی شاعرانه داشته باشیم می باید دیگر عناصر نیز بدین سو بروند. اما می شد از اشعار به نوع دراماتیزه تری استفاده نمود و اشعار تصویری تر انتخاب کرد که با ایده کارگردان و متن نیز همخوان باشد.
در هر صورت صحنه سینه زنی و نوحه خوانی کمی طولانی به نظر می رسد. مضاف بر این که در طول آن اتفاق خاصی هم نمی افتد. زری اماد در پایان نیز با تعلیق نمایش را تمام می کند آن صحنه آخر یعنی شمع ها و... چون انواری است که دل او را روشن کرده است، و حال او دیگر همان زن ابتدای نمایش نیست و تمام این تحول درونی و بیرونی را او مدیون حسین(ع) و بساط نذری اوست. درواقع متن و کارگردان می خواهند به نوعی بگویند نذری تنها بهانه و وسیله ای است تا انسان ها بدان وسیله محک خورده شوند و راه را بازیابند و به سفینه نجات ابا عبدالله(ع) در نشینند. از اینها که بگذریم به بازی ها می رسیم. هر چند اگر کسی کارگردانی می کند بهتر است که بازی نکند تا بهتر بتواند همه چیز را از بیرون ببیند اما زری اماد از عهده هر دو کار به خوبی برآمده است. او شخصیت عروس را که زنی است پرمدعا و البته در پی دنیا بخوبی و بدون اغراق زیاده نشان می دهد و در انتها به نوعی تحول زن را باز می نماید.
هر چند همان طور که گفته شد در متن این تحول باید پرداخت دراماتیزه تر پیدا می کرد. دیگر بازیگران هم بدرستی و در عین سادگی که خواست متن و اجراست ایفای نقش نموده اند. عبدالرضا فریدزاده در نقش پدر، سیروس استقی در نقش پسر بزرگ و مرتضی آقا حسینی در نقش عزت و یا پسر کوچک. البته در جاهایی بازی ها و به تبع آن دیگر عناصر بازی از پیش لو می رود. یادمان باشد قرار نیست که مثلا پسر بزرگ از ابتدا بد به نظر آید و عزت از ابتدا خوب و... یک تحول در نوع بازی حس، بیان، آکسان گذاری ها و رفتار باید هدف توجه قرار گیرد تا بازی ها آن حالت طبیعی و در عین حال مواج خود را حفظ کنند. زری اماد در مقام کارگردان سعی کرده با استفاده از طراحی صحنه ای ساده اما کاربردی فضای بیشتری برای بازی ها و میزانسن ها داشته باشد.
او از ابتدا با تماشاکنان قراردادهای خود را می گذارد و بعد به راحتی به نمایش ادامه می دهد. همین تکنیک به او کمک بسیاری کرده است و این البته هوشمندی او را می رساند. حرکات و میزانسن ها در راستای شخصیت ها و ارتباطات بین آنها شکل می پذیرد. باید به یک نکته کلی اشاره کنم و آن استفاده از کلمه دراماتوروژ است، که این روزها باب شده است، هر کارگردانی در ابتدا یک دراماتوروژی معمولی در کار خود دارد. یعنی مثلا همین تعدیل دیالوگ ها یا متن و... این دراماتوروژی سطحی در نفس کلمه کارگردان وجود دارد. اما دراماتوروژی به معنی حرفه ای آن مقوله دیگری است. تعدیل متن، یافتن زیرمتن ها، تحلیل و تأویل از مناظر مختلف و اصولا کار برمتن بخشی از وظایف دراماتوروژی است.
بخش دیگر آن مربوط به ایده های طراحی، میزانسن ها، حرکات، حس، بیان، آکسان ها، رفتار، تحول در بازی ها، سبک و شیوه اجرایی حتی ارتباط با مخاطب و قس علی هذا می گردد. پس بهتر بود به جای کلمه دراماتوروژ از کلمه طراح استفاده می شد. چرا که اگر بخواهیم با دید دراماتوروژی صددرصد به همه جوانب کار بنگریم هنوز هم متن و اجرا در جاهایی به دراماتوروژی احتیاج دارد. البته توضیح درخصوص کاربرد دراماتوروژی راکلی گفتم و محدود به این نمایش نمی شود هر چند که توضیح کامل آن هم در این مختصر نمی گنجد. در هر حال شاهد اجرایی صمیمی و به دور از تکرار مفرط و شعارزدگی، قابل تأمل و تعمق بودیم به زری اماد و گروهش خسته نباشید می گویم.
سیدعلی تدین صدوقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست