شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

این کلاف سردرگم


این کلاف سردرگم

نقد تاریخی موسیقی پاپ

موسیقی مردمی ایران‌زمین در هیچ دوره‌ای از تاریخ هرچند اندک و کوتاه‌‌مدتش به این شکل درگیر بحران و هرج و مرج و تعدد سبک‌های خوانش و دسته‌بندی نبوده است. این همه تغییر و تحول و بایکوت کردن و تغییر مدیریت و سیاست برای موسیقی و سبکی که عمرش شاید در خوشبینانه‌ترین حالت به ۵۰ سال هم نرسد مهلک‌ترین سم است. عمر کلی موسیقی پاپیولار این سرزمین با سبک و سیاقی که اسم پاپ و پاپیولار را یدک می‌کشد به سه دوره کلی تقسیم می‌شود. اولین دوره، دوره قبل از انقلاب بود که عده‌ای از آن به عنوان دوران طلایی موسیقی پاپ نام می‌برند. در آن دوره تکلیف موسیقی مردمی مشخص بود. دوره بعد، دوره بعد از انقلاب و محدودیت و ممنوعیت موسیقی پاپ بود. دوره‌ای که موسیقی پاپیولار معنای تازه‌ای به خود گرفت و سرود و آهنگ‌های تلفیقی با سبک و سیاق سنتی به پاپ، جایگزین و آلترناتیو موسیقی پاپ و پرمخاطب شد تا از این لحاظ سلیقه و عطش مخاطبانش را فرونشاند. در این دوره هم تکلیف یکسره و مشخص بود. اما حوالی سال ۷۲ که موسیقی پاپ شکل رسمی به خودش گرفت و با شکل و شمایل واقعی‌اش برای اولین‌بار از رسانه ملی پخش شد و اولین آلبوم رسمی‌اش با مجوز از دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد به مردم عرضه شد، اوضاع فرق می‌کرد. حضور خوانندگان پرقدرت و مطرح و بی‌رقیب لس‌آنجلسی که بازار و مخاطبان داخلی را قرق کرده بودند در کنار احساس نیاز شدید مردم به موسیقی پاپیولار، سیاست‌های نظام فرهنگی را به سمت صدور و اجازه فعالیت مجدد موسیقی پاپ پیش برد. جامعه‌ای که بیشترین قشر مردمانش را نسل جوان تشکیل می‌دادند و در آن روزها هیچ مرجعی برای دریافت و هضم موسیقی پاپیولار به‌غیر از موسیقی لس‌آنجلسی نداشتند.

از طرف دیگر بحث تهاجم فرهنگی و حضور ماهواره‌ها و خوانندگان بی‌رقیب لس‌آنجلسی قدرت انتخاب دیگری را برای این قشر جوان و نیازمند باقی نمی‌گذاشت. موسیقی پاپ تحت ضوابط و قوانینی خاص مجوز فعالیتش را دریافت کرد. هدف اصلی تولد مجدد موسیقی پاپ از نظر من، در اولویت اول فقط و فقط دور کردن تمرکز مردم و نسل جوان و سوم آن روزها از موسیقی‌های لس‌آنجلسی بود که با حضور ماهواره‌ها یکه‌تازی می‌کرد. اولین قدم برای رسیدن به هدف، معرفی خوانندگان جوان و این‌طرف آبی به جای خوانندگان اکثرا پا به سن گذاشته ولی مطرح آن طرف آبی بود. هدفی که در کنارش یک سیاست حساب‌شده را هم می‌دید. خوانندگان جوان این‌طرف آبی در واقع از نظر صدا و سبک خوانش کپی و برگرفته از خوانندگان مطرح آن‌طرف آبی بودند. سیاستی که با حمایت بسیار زیاد وزارت ارشاد، رسانه ملی و رادیو، تلویزیون و مطبوعات و برگزاری کنسرت‌های پاپ بسیار خوب و در حد عالی جواب داد. نسل اول خوانندگان مجاز داخلی در آن دوره و بین سال‌های ۷۶ تا ۸۰ مشخص شدند و اینطور شد که شادمهر عقیلی، خشایار اعتمادی، قاسم افشار، علیرضا عصار،‌ حسین زمان و بسیار دیگر شدند چهره‌های اصلی موسیقی پاپ در دوره اول تولد و شکل‌گیری موسیقی پاپ، اما این تازه آغاز داستان بود.

● نسل اول پاپ بعد از انقلاب

سال‌های ۷۶ تا ۸۰، دوران اوج موسیقی پاپ داخلی بود. اگر دهه پنجاه و سبک موسیقی‌اش دوران طلایی موسیقی پاپ نامیده می‌شود سال ۷۶ تا ۸۰ هم تولد مجدد این سبک است؛ چهار سال طلایی و امیدوارکننده‌ای که متاسفانه هیچ زمان در سال‌های بعد حتی نتوانست نشانه‌های کمرنگ و کپی دست چندمی از خودش را تکرار کند. حمایت‌های زیاد در کنار کنسرت‌های مداوم و سریال‌وار این برنامه‌ها با حضور چهره‌هایی که هر کدام‌شان نمونه داخلی خوانندگان آن‌طرف آبی بودند، کلا تمرکز مخاطبان را از موسیقی و هنرمندان دور و دست‌نیافتنی‌شان به موسیقی داخلی برگرداند و این‌طور شد که موسیقی پاپ به اعتقاد کارشناسان فرهنگی شد هنر اول و پرمخاطب داخلی.

هنری که در آن روزها از هنر به صنعت موسیقی تغییر یافت و به قدری فرصت شغلی و تفریحی و مالی به‌وجود آورد که تعداد کسانی که تمایل به کار فرهنگی موسیقایی و خوانندگی داشتند رشد چند برابری را نشان داد. خوانندگانی که اکثریت‌شان بنا به مصلحت‌اندیشی و استفاده از نردبان چهره‌های مطرح سعی در تقلید از نمونه‌های اصلی‌شان را داشتند، در سال‌های بعد رقیبانی را در کنارشان دیدند که سعی می‌کردند مثل آنها بخوانند. تعدد سبکی و چهره‌ای به‌وجود آمده در موسیقی پاپ در کنار انتقادهای زیاد چهره‌های ارزشی و گاه مذهبی که از برخی بی‌بند و باری‌ها و سطح پایین بودن ارزش این موسیقی در مقایسه با موسیقی سنتی و اصیل که با ورود موسیقی پاپ در حال از دست دادن شدید مخاطبانش بود، باعث افت شدید و به حاشیه رفتن این سبک شد. ضمن اینکه سبک‌های سنگین و ارزشی این تیپ موسیقی که به‌دلیل آزاد شدنش و عطش و نیاز شدید مخاطب داخلی به آن، هر محصولی را که عرضه می‌کرد، با استقبال مواجه می‌شد به مرز تکرار و دست‌مالی شدن رسیده بود. جبهه مقابل موسیقی مجاز و داخلی یعنی موسیقی لس‌آنجلسی هم از تلنگر موسیقی پرمخاطب و داخلی و خارج شدن از حالت بی‌رقیبی به‌خودش آمده بود و با تمام نیرو سعی در مقابله و خارج شدن از بحران و تقویت خودش داشت. مجموع این عوامل و عدم حمایت سابق از موسیقی پاپ، باعث تضعیف موسیقی پاپ شد.

اما هنوز این موسیقی جریان داشت.

● نسل دوم پاپ مجاز

سال ۸۰ تا ۸۴ شاید بدترین روزهای موسیقی پاپ مجاز داخلی بود. سال‌هایی که با تقویت دوباره موسیقی لس‌آنجلسی و حمایت ماهواره‌هایی که تعدادشان از انگشتان دو دست بیشتر شده بود و عدم حمایت‌های داخلی و کنسل شدن مداوم و شاید هدف‌دار موسیقی‌های پاپیولارش را در کنار قوانین سفت و سخت و زمان‌دار برای گرفتن مجوز می‌دید، روزهای خوشی را برای موسیقی مردمی این سرزمین به همراه نداشت.

خوانندگان مطرح سال‌های نه‌چندان دور در آن روزها با بیکاری شدید مواجه شده بودند و هیچ‌کدام از برنامه‌ها، کنسرت‌ها، آلبوم‌ها و وعده‌ها و وعیدهایشان به سرانجام نمی‌رسید. کنسرت‌هایی هم که با هزاران زحمت و دوندگی‌های مداوم تا مرز اجرا پیش رفته بودند گاهی یک ساعت قبل از اجرای برنامه مجوزشان کنسل و باطل می‌شد و یا در همان روز اجرای برنامه مجوزش صادر می‌شد که عملا به دلیل زمان‌بر بودن اجاره سالن، چاپ و بلیت‌فروشی و اطلاع‌رسانی و... خود به‌خود دست برنامه‌گذار را برای اجرای برنامه در پوست گردو می‌گذاشت. بدترین حالت هم زمانی بود که گروه‌های ظاهرا ناشناس در حین اجرای برنامه، برنامه‌ها را در حضور ماموران و مسوولان به هم می‌ریختند و به سادگی هیچ‌کس هیچ‌کاری نمی‌توانست انجام بدهد و خواننده و گروه مجبور می‌شدند برای جلوگیری از کتک خوردن و... وسایل‌شان را جمع کنند و بروند. در این سال‌ها ممنوع‌الفعالیت شدن یقه چند نفر از خوانندگان مطرح را گرفت. مجموع این اتفاقات موسیقی پاپ داخل را به سمت بی‌مخاطبی شدید و بی‌اعتمادی شدید‌تر مخاطب پیش برد. از طرف دیگر آلبوم‌هایی که از خوانندگان مختلف سبک پاپ که اکثرا از نسل جوان بودند، به بازار می‌آمدند به علت کهنه و بیات بودن و کپی بودنشان از سبک موسیقی‌های مخالف با سیاست‌های فرهنگی با عدم استقبال مخاطبان مواجه می‌شدند این موسیقی را به سمت نابودی کامل کشاند. در این سال‌ها هیچ چهره شاخص موسیقی به مثابه سال‌های اولیه شکل‌گیری‌اش معرفی و شناخته نشد. موسیقی و بازارش هم به سمت ورشکستگی پیش رفت اما موسیقی پاپ هنوز ادامه داشت.

● نسل سوم

سال ۸۴ تا به امروز، تاریخ و دوره‌ای جدید از موسیقی پاپیولار است.

دوره‌ای که نشان از عصیان و فاکتورهای روحیه‌های جوان داشت. حضور قوانین سخت و دست و پاگیر اخذ مجوز و طرف حساب شدن با شرکت‌های موسیقی که خودشان در مرز ورشکستگی کامل بودند، در کنار زمان‌بر بودن پروسه اخذ مجوز که به کهنه و بیات شدن کارها می‌انجامید و عدم قدرت و گاهی مافیابازی شرکت‌های موسیقی که سعی در بالا بردن یا زمین‌زدن خواننده‌ای با وجود همه اختلافات و رقابت‌‌شان، با هم دست به یکی می‌شدند، روش جدیدی را برای عرضه آلبوم و آهنگ‌های موسیقی توسط عوامل‌شان به‌وجود آورد. دوره‌ای که در آن موسیقی به اصطلاح «زیرزمینی و غیرمجاز» متولد شد و چنان پیشروی کرد و جریان‌ساز شد که تقریبا موسیقی مجوز‌دار و هدف و سیاست‌دار چند سال قبل را کنار زد. از سال ۸۴ دو جریان مختلف در موسیقی پاپیولار به‌وجود آمد که اگر موسیقی سبک RAP و رپرها را هم به دلیل اینکه هنوز تعریف مشخصی بین فعالان این سبک برای رپ وجود ندارد، جزء موسیقی‌های مردم‌پسند و پرمخاطب به حساب آوریم، عملا با سه جریان متفاوت و تاثیرگذار در این سال‌ها مواجه هستیم.

● موسیقی زیرزمینی

این جریان شاید در ابتدای فعالیتش بر روی سایت‌های معمولی اینترنتی و پخش دست به‌دست چندان جدی گرفته نشد. اما بسیار سریع و با استفاده از بستر آماده‌ای که موسیقی نامتعادل و سیاست‌های کمرشکن فرهنگی برای آن به‌وجود آورده بود، خودش را به‌عنوان جریانی تاثیرگذار در موسیقی پاپیولار معرفی کرد. دوران شناخته شدن موسیقی زیرزمینی و به اصطلاح غیرمجاز با اسم‌ها و چهره‌هایی مثل محسن چاووشی، محسن یگانه، حامد هاکان، رضا صادقی و... شروع شد. آهنگ‌هایی مثل نشکن دلمو، نفرین، مشکی رنگه عشقه، جنگجوی بی‌سپر، داشتم فراموشت می‌کردم و... آهنگ‌هایی بودند که بسیار بیشتر از نمونه‌های کار نشده و با کیفیت و ممیزی شده و تبلیغ شده‌شان در ماشین، میهمانی، پاساژها، مراکز خرید و... شنیده می‌شوند. ادامه این روند در کنار ضعف هر روزه چهره‌های موسیقی پاپیولار مجوزدار و کهنه شدنشان و نیاز مخاطبان برای شنیدن سبک و اتفاقات جدیدی از سوی چهره‌های جدیدتر، باعث تقویت موسیقی زیرزمینی شد. موضوعی که تا به امروز هم ادامه دارد و تعدادی از چهره‌های مطرح موسیقی زیرزمینی که به دلایلی به جبهه مجوزدارها آمده‌اند، پرچم را به چهره‌های جدیدتری مثل رضایا، ساسی‌مانکن، علی اصحابی، احسان غیبی و... سپرده‌اند. چهره‌هایی که این روزها بازار موسیقی پاپ را تقریبا قرق کرده‌اند. سیاست‌ها خبر از اتفاقات جدیدی درباره غیرمجازها می‌دهد.

● پاپ مجاز بعد از سال ۸۴

شاید استفاده از غیرمجازهای پرطرفدار برای بالانس کردن اوضاع نامساعد موسیقی مجاز توسط عوامل فرهنگی و سیاستی موسیقی مجاز یک ایده بکر و واقعا یک مسکن قوی بود که هم درد را کمتر کند و هم توپ را به زمین حریف و غیرمجازها بیندازد. اواخر سال ۸۵ بود که این اتفاق برای آلبوم (بنیامین ۸۵) افتاد و آلبوم «۸۵» همان شوکی را که برای آشتی مجدد مخاطبان با موسیقی مجاز بود به‌وجود آورد. آلبوم‌های رضا صادقی، محمد زارع، حمید عسگری، محسن یگانه، محسن چاوشی و... که همین‌طور مجاز می‌شدند و از پایگاه غیرمجازها به سمت مجازها می‌آمدند، برگ برنده را به نفع طرفداران موسیقی مجاز تغییر داد. تغییر دادنی که در دوره‌ای بسیار خوب عمل کرد اما باز هم به دلایلی مثل نبود کنسرت‌ها به اندازه کافی، عدم تبلیغات، نبودن قانون «کپی‌رایت» و... باز هم موسیقی زیرزمینی قوی‌تر شد در این سال‌ها خبری از فروش‌های بالای یک میلیون نسخه‌ای آلبوم‌های خوب و بالای ۱۰۰ هزار نسخه‌ای آلبوم‌های ضعیف نبود. فروش‌ها به زور به مرز ۲۰۰، ۳۰۰ نسخه برای آلبوم‌های خوب می‌رسید. آلبوم‌های متوسط هم که حکایت چند ده هزارتایی خودشان را داشتند و دارند.

● رپرها

شاید هیچکس در روزهای اول، رپرها و سبک Copy-paste شان از موسیقی‌های رپ غربی را جدی نگرفت اما به مرور تعداد نوجوانان علاقه‌مند به این سبک زیادتر شده تا جایی که در سایت‌های مختلف و مرجعی که پایگاه معرفی و تکثیر آهنگ‌های غیرمجاز پاپ بودند، سبک رپ هم بسیار پرطرفدار نشان داد. رپ‌هایی که گاه آنچنان از الفاظ و کلمات بد و ناشایستی استفاده می‌کردند که حتی بهترین‌طرفداران این سبک هم از شنیدنشان خجالت می‌کشیدند، در این اوضاع و احوال آشفته خوانندگان پرطرفدار و متفاوتی هم در این سبک به‌وجود آمدند و حتی در خارج از مرزهای داخل هم بین ایرانیان خارج از کشور طرفدار پیدا کردند. «یاس» مطرح‌ترین چهره رپ فارسی است که کنسرت‌هایی را در خارج از کشور هم برگزار کرده است. خواننده‌ای با صدا و لحنی عادی ولی تاثیرگذار و حسی که اجتماعی می‌خواند و کوچک‌ترین توهین و حتی الفاظ سیاستی و نزدیک به خط قرمز در کلامش به چشم نمی‌خورد و پرطرفدارترین چهره رپ فارسی است. غیر از «یاس» چهره‌های دیگری مثل هیچکس، تتلو، حسین تهی، آرمین ۲AFM و... هستند که جزء چهره‌های رپ فارسی‌اند. به‌نظر می‌رسد مسوولان فرهنگی، موسیقی کلام محور رپ را باید تحت چارچوب‌های خاص فرهنگی تحت نظر و حمایت بگیرند تا این سبک که نزدیکی و قرابت زیادی به سبک بحر طویل و روحوضی خودمان دارد این‌طور به حاشیه نرود.

رپرها این روزها در همه جای این شهر و گوشی‌های موبایل و MP۳ها آی‌پدها به گوش می‌رسند. به نظر نمی‌رسد با ممنوع‌الفعالیت کردن و احضارها و... بتوان سر و شکلی به این موسیقی فعلا بی‌در و پیکر رپ داد.

● اتفاقات جدید

حضور چهره‌های غیرمجازی که پرمخاطب‌تر از مجازها نشان داده‌اند و نبود خط قرمز و کارشناسی موسیقی و به روز بودن کارها باعث شده که خواننده‌های مجاز بدون هیچگونه ابزار تبلیغاتی در مقایسه با ابزارهای اندک تبلیغاتی خوانندگان مجاز، از آنها جلوتر بزنند. از طرف دیگر حضور ماهواره‌های لس‌آنجلسی و داخلی بدون مسوول حقیقی و حقوقی که هر آهنگ و کلیپی را به صرف دریافت پول پخش می‌کنند در کنار آشفته‌بازار مالی موسیقی پاپ باعث شده که موسیقی مجاز چندان حال و روز خوبی را نداشته باشد. در کنار این مسئله برخی رفتار چهره‌های موسیقی پاپ داخلی و همکاری‌شان با چهره‌های خارج از کشور که موسیقی‌شان شدیدا تضعیف شده و ساخت و پخش کلیپ‌شان از شبکه‌های ماهواره‌ای و اضافه شدن هر روزه تعداد خوانندگان غیرمجاز شرایط سیاستگذاری را به نوع دیگری در اوضاع آشفته درگیر کرده است.

خبرهای ضد و نقیض خبر از تغییر و تحولات بنیادی و زیاد در حوزه‌های مدیریت موسیقی در کشور می‌دهد. ضمن اینکه شایعات فعلا تکذیب نشده و ظاهرا از برخورد شدید مقامات قضایی و انتظامی و حراست با خوانندگان غیرمجاز، ماهواره‌ای و همکار با خوانندگان لس‌آنجلسی خبر می‌دهد.

باید منتظر ماند و دید اوضاع آشفته موسیقی پاپیولار سرزمینی که عمر این سبک موسیقی‌اش بعد از تولد مجدد به‌زور به ۱۰ سال می‌رسد چه خواهد شد؟

شاید این‌بار هم تکلیف مشخص شود.

رسول ترابی



همچنین مشاهده کنید