شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
نوآوری با رنگ و بوی ایرانی

موسیقی سنتی یا به عبارتی موسیقی اصیل ایرانی همچنان که از ریشه و پیشینهای قوی برخوردار است، به همان مقدار از پتانسیلهای فراوان و گاهی در محاق ماندهای نیز بهرهمند میباشد.
شکوفایی و به رخ کشاندن جلوههای این هنر ملی، ذهن خلاق و اندیشمندانه هنرمندان این حیطه را میطلبد. همواره در بین اهل هنر، از آثار ماندگار دهههای پیشین در عرصه موسیقی فراوان سخن به میان آمده است؛ چراکه این آثار حاصل همان خلاقیت و اندیشمندی سازندگان آن و برآمده از دل آن ریشه و پیشینه مستحکم بوده است.
به طور معمول برخی اهل هنر و صاحبنظران، به سمت شنیدن یا نقد و بررسی آثار ماندگار پیشین گرایش داشته و به نسبت توجه کمتری به آثار فعلی (بخصوص کارهای جوانان این نسل را) نشان میدهند.
گویی ذائقه شنیداری آنان به نغمه و نوای آثار مزبور عادت پیدا کرده و اگر هم آثار امروزی را مورد نقد قرار دهند، غالبا سمت و سوی نقد و تحلیل آنان باز از طریق مقایسه آثار فعلی با آثار گذشته است.
در این میان، یک نکته را نباید از نظر دور داشت که در فضای امروز و با افزایش رشد و نمو فرهنگهای غیرایرانی در کشور؛ اگر ما همچنان شاهد آثاری نوآورانه و با رنگ و بوی ایرانی (آن هم از جوانانی که در این فضا رشد و نمو کردهاند) باشیم، بیشک باید امیدواریمان نیز به سرزندگی و پویایی هنر ملی افزونتر شود.
آلبوم «آب، نان، آواز» یک نمونه از این دست آثار است. از تصنیف «آب، نان، آواز» شروع میکنیم. شعر این تصنیف از استاد شفیعی کدکنی است. فحوا و بطن این شعرگویی به این واقعیت اشاره میکند که در عرصه هنر به طور عام و موسیقی به طور خاص (در اینجا: آواز)، مسائل مادی (همان: آب و نان) تاثیر نسبتا قابل توجهی دارد. البته این مقوله امری طبیعی است، چنان که در هر حیطه دیگری غیر از «هنر» نیز، اوضاع بر همین منوال است.
کمترین تحریری از یک آرزو این است آدمی را آب و نانی باید و آن گاه آوازی... .
با این حال، میتوان گفت که در این شعر علیرغم اشاره به اهمیت داشتن «آب و نان» برای تداوم هنرنمایی و پرواز و پویایی، باز تقدم و ارجحیت داشتن خود هنر (در اینجا: آواز) مورد غفلت واقع نشده، و مسائل مادی صرفا به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف شناسانده شده است. به طوری که خواننده شعر یعنی «همایون شجریان» نیز در حین اجرای تصنیف، تقریبا بوضوح بر این مضمون مهم تاکید کرده است. وی هر جا به این قسمت از شعر: «آب، نان، آواز» میرسد، تاکید آوایی و موسیقایی را روی کلمه «آواز» قرار داده است و این خود ظرافت کار آهنگساز و خواننده را به معرض نمایش میگذارد.
در اجرای آهنگ این تصنیف، حجم صدای همنوازی سازها گاهی از آوای خواننده تصنیف بالاتر شده و در نتیجه نوعی گنگی و نامفهومی در بخش «کلام» مشاهده میشود. هنگامی که شعر تصنیف پس از یک مقدمهسازی مناسب و موزون توسط آهنگساز جوان اثر «علی قمصری»، به این قسمت میرسد:
«آنچنان بر ما به نان و آب اینجا تنگسالی گشت که کسی به فکر آوازی نباشد اگر آوازی نباشد شوق پروازی نخواهد بود».
همایون شجریان شعر فوق را با کیفیتی در خور و هنرمندانه و با تلفیقی از گوشه «شوشتری» و «بیداد» به آواز درمیآورد. در واقع جلوهگری «آواز» در دل تصنیف و آن مقدمه چینی و سپس همراهی آهنگ در این جزء از تصنیف، به کل آن نیز کیفیتی شنیدنی بخشیده است.
در بخش آوازهای ریتمیک با نامهای «بیدل و بیزبان» و «صنما»، همایون شجریان دو غزل از مولانا را در قالب آواز ریتمیک و با رعایت مقوله «تلفیق شعر و موسیقی» آنهم به صورتی نمایان و برجسته به آواز درمیآورد. به عنوان مثال میتوان از دو مصرع زیر یاد کرد:
«دیو نیم، پری نیم، از همه چون نهان شدم یا مصرع: برف بدم گداختم، تا که مرا زمین بخورد».
پس از اتمام اجرای غزل اول، و قبل از خوانده شدن غزل دوم یعنی «صنما جفا رها کن»، اوجگیری زیبا، یکدست و باصلابت همنوازان با محوریت «تار و کمانچه» زینتبخش این تصنیف است.
مورد قابل توجه دیگری که در این بخش نمیتوان از آن عبور کرد، «تغییر گوشه» آن هم منطبق با مضمون شعر، توسط همایون میباشد. این خواننده جوان، پس از اجرای مصرع اول از یک بیت: «به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی»، با مهارت خاصی مصرع دوم را یعنی: «چه غم است عاشقان را که جهان بقا ندارد» در گوشهای دیگر به اجرا درمیآورد و کمانچه «سهراب پورناظری» نیز به خوبی از عهده این تغییر گوشه برآمده و جواب آوازی متناسب را مینوازد.
تصنیف «شهر به شهر» با مقدمهای زیبا، مویهگرانه و توصیفکننده حال عاشقی آواره شهر و کوی (آنچنان که وصف حال شعر هاتف اصفهانی است) آغاز میگردد. به نظر نویسنده، نینوازی «پاشا هنجنی» در این بخش نقش بارزی را در رساندن حس و حال آهنگ تصنیف ایفا مینماید.
البته اجرای شعر توسط خواننده تصنیف، کمی از حس و حال آهنگ تصنیف فاصله داشته و در واقع «کلام» در این تصنیف تا حدی منطبق با شوریده حالی «سازهای» نوازندگان نمیباشد. شاید اگر تمام یا اکثر «کلام» تصنیف توسط خواننده، تقریبا در حال و هوای مصرع «خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم» یا مصرع «آه که تار و پود آن، رفت به باد عاشقی» خوانده میشد؛ بیش از پیش بر زیبایی و لطف این تصنیف افزوده میشد.
همخوانی گروه همخوانان در تصنیف «خاکدان عشق» تقریبا در نیمه انتهایی تصنیف و با تکرار کلمات «ای عاشقان» به صورت زمزمهای آرام، اما از اعماق حنجره، در واقع نوعی فضاسازی برای مرحله بعدی تصنیف است. این فضاسازی و مقدمهچینی، بخصوص آنجا که نوای «کمانچه» به ناگهان آواز را به سمت «اوج» سوق میدهد، حال و هوا و رنگ خاصی را به تصنیف میبخشد.
در پایان میتوان گفت، توجه به خاصیت انعطافپذیری گوشهها و پتانسیلهای درونی موسیقی اصیل در این آلبوم و برخی دیگر از آثار علی قمصری و همچنین همایون شجریان، حرکت خوبی است که ظاهرا به صورت آگاهانه از سوی این دو موزیسین جوان، مورد اعتنا و پیگیری قرار گرفته است.
علی کتولی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست