یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

ظاهر و باطن قرآن


ظاهر و باطن قرآن

اگر بخواهیم از قرآن به معنای حقیقی کلمه بهره ببریم, باید با معارف قرآن و مفاهیم قرآن آشنا بشویم

اگر بخواهیم از قرآن به معنای حقیقی کلمه بهره ببریم، باید با معارف قرآن و مفاهیم قرآن آشنا بشویم...فهم معارف قرآنی هم درجاتی دارد. اولش از همین تأمل در الفاظ قرآن و ترجمه‌ قرآن به دست می‌آید.۱

از آنجا که قرآن کلام خداوند متعال می باشد و به تعبیر فلسفی معلول و مخلوق باری تعالی است و خداوند نیز در این کتاب آسمانی ویژگیهای خود را به همراه وظایف بندگان به نمایش گذارده است، لزوم توجه به معانی بلند آن را مشخص می کند. پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: هیچ آیه‌ای درقرآن نیست مگراینکه ظاهر و باطنی دارد. امام ‌محمد باقر(علیه السلام) در تبیین این حدیث فرمودند: ظاهرآن تنزیل قرآن و باطن قرآن تأویل آن است که برخی از آن (امور تأویل)، حادثه‌هایی است که اتفاق افتاده و برخی به حادثه‌هایی که هنوز واقع نشده دلالت دارد. (قرآن) جاری است، همان گونه که خورشید وماه درجریان است. ظاهر و تنزیل قرآن ناظر به شأن نزول است وگاهی جنبه‌های خصوصی پیدا می‌کند، ولی بطن قرآن که دلالت باطنی قرآن است، با قطع نظر از قراین موجود، ‌برداشت‌های کلی است که از متن قرآن به دست می‌آید و همه جانبه و جهان شمول است لذا پیوسته مانند آفتاب وماه در جریان است. ۲

بنابراین ظاهر قرآن، آن دسته از معانی قرآنی است که از الفاظ آن با استفاده از قوانینی چون صرف و نحو و معانیبیان وهمچنین با استفاده از شأن نزول آیات به دست می‌آید و علمی که ما را به فهم ظواهر قرآن می‌رساند "علم تفسیر" نام دارد‎.‎‏

راغب اصفهانی درالمفردات می‌گوید: تفسیر در لغت یعنی آشکارنمودن معنای معقول یک کلام. پس تفسیر همان شکافتن و پرده‌برداری از چهره الفاظ قرآن است. تفسیر در لغت از (فسر) به معنی بیان و پرده‌برداری از روی لفظ است و گویند که مقلوب از (سفر) است، چنانچه أسفر الصبح یعنی صبح روشن شد و به قولی مأخوذ از (تفسره) به معنی وسیله معاینه طبیب از مریض است‎.

‎در قرآن آیات بسیاری است که بی‌تردید به تفسیر نیاز دارد. در تفسیر آیات یا باید از ظواهر آیات استفاده کرد و با شناخت عربی صحیح واطمینان به ظهور لفظی در معنی معین به مقصود پی برد و یا از عقل فطری صحیح پیروی نمود و یا از روایات معصومین بهره گرفت. ۳

در مورد آیات قرآنی وتفسیر آ‌نها با حدس وگمان نباید اظهار نظر کرد، چرا که تفسیر به رأی در شرع حرام است. از ابن عباس روایت شده که تفسیر را به ۴ وجه تقسیم کرده است:

۱) تفسیری که هیچ کس از ندانستن آن معذور نیست

۲) تفسیری که عرب‌ها از جهت زبانشان آن را می‌شناسند

۳) تفسیری که عالمان آن را می‌دانند

۴) تفسیری که جز خداوند کسی نمی‌داند . پس آنچه، هیچ کس از ندانستن آن معذور نیست دستورات صریح شرع در احکام و دلایل روشن توحید و مانند اینهاست و آنچه را‌ اعراب می‌شناسند، حقایق لغت وموضوعات زبان عربی است و آ‌نچه را علما می‌دانند، تأویل و بیانِ مقصود از آ‌یات متشابه می‌باشد و تفسیری که جز خداوند کسی نمی‌داند، اخبار غیبی هنگام برپایی قیامت و مانند اینهاست. ۴ و۵

اما باطن قرآن حقیقتی است آ‌سمانی که اصل قرآن می‌باشد چرا که در آیه ۲ سوره یوسف می‌خوانیم: "إنا أنزلناه قرآناً عربیاً" (ما آن حقیقت نورانی را به صورت خواندنی و به زبان عربی یکباره نازل کردیم) معلوم می‌شود که باطن قرآن همان حقایق نورانی می‌ باشد. لذا امام محمد باقر (ع) فرمودند: برای قرآن بطنی است و برای بطن قرآن، بطنی دیگر تا هفت بطن. برای رسیدن به بطون قرآن باید علم تأویل دراختیار داشت چرا که در آیه ۷ سوره آل عمران می‌خوانیم :" و ما یعلم تأویله الا الله والراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا" که احادیث متعددی ائمه معصومین را "راسخون درعلم"‌ معرفی کرده اند،۶ یعنی فقط خداوند وائمه معصومین علم تأویل را می‌دانند‎.‎

● معنای تأویل

‏"تأویل" از نظر لغوی به معنی برگشت به سوی اصل واساس و یا برگرداندن چیزی به سوی هدف و مقصود خویش است واز نظر اصطلاحی دانشمندان علم لغت معانی متعددی را برای آن گفته‌اند.علامه طباطبایی(ره) تأویل را همان واقعی (واقعیتی) می‌داند که مستند بیانات قرآنی است در واقع تنزیل (ظاهر)، نازل شده آن حقیقت (بطن) آسمانی است که در کتاب مکنون وجود دارد. ۷

تأویل از "أول" به معنی بازگشت امت می باشد و در قرآن به چهار معنا آمده است:

۱) عاقبت ونتیجه کار "وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و أحسن تأویلا " (اسراء/۳۵)

۲) تعبیرخواب که در سوره یوسف در چندین مورد آمده است از جمله این آیه "و یعلمک من تأویل الأحادیث" (آیه ۶)

۳) تحقق یافتن و وقوع خارجی وعده‌های الهی: "هل ینظرون الا تأویله یوم یأتی تأویله" (اعراف/۵۳)

۴) بیان و توجیه الفاظ یا کارهای شبهه انگیزی که چند احتمال داشته باشد: مانند آیات متشابه قرآن و نیز کارهای حضرت خضر که حضرت موسی را به شگفتی و سئوال وا می‌داشت که درآخر کار جناب خضر، انگیزه معقول ودرست کارهای خود را بیان و "تأویل" کرد.۸ و۹

لازم به ذکراست از جمله مباحث قرآنی که بسیار در مورد آن افراط یا تفریط شده است مسئله تأویل قرآن می‌باشد‌‏‎.‎‏ گروهی اصلاً علم تأویل را برای غیرخدا قبول ندارند ومنکر آن می‌شوند و گروهی هم به بهانه تأویل آیات الهی، مقاصد شوم خود را به مردم القا می‌کنند؛ در این مورد می‌توان گفت: از دیگر بلاهای دامنگیر بهائیت تأویل‌گرایی است که در حوزه دیانت وقتی می‌خواستند از سخن پیامبران، برخلاف دلالت متعارف آنها تفسیر کنند به تأویل روی می‌آوردند وموجب سلب اعتماد مردم نسبت به انبیا ومجالی برای فتنه گری از سوی کج دلان را فراهم می‌کردند. البته چون خداوند هیچ رسولی را جز به زبان قومش نفرستاد تا دین را برای آنها روشن کند، مردم سخن نامفهوم و مغلق از پیامبرشان نمی‌شنیدند: "و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم" (ابراهیم/۴) البته لفظ تأویل در قرآن وجود دارد که هیچ جا به معنی (حمل کلام برخلاف معنای متعارف) استعمال نشده است واین مفهوم بدعت آمیز فرقه باطنیه و برخی فرق صوفیه بوده که اخیراً به شیخیان و بابیان و بهائیان رسیده است. برای مثال علی محمد باب در کتاب خودش بیان فارسی میگوید: "مشاهده نمی‌شود احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد بلکه همه موهوماً امری را توهم نموده که عندالله حقیقت ندارد ... از حین ظهور شجره حقیقت (یعنی خود علی محمد باب) الی ما یغرب (یعنی تا هنگام مرگ وی) قیامت رسول الله است که در قرآن، خداوند وعده نموده است"! یا برای مثال پیشوای بهائیان حسینعلی بهاء در کتاب مبین خود صفحه ۲۳۲ آورده است: "قال أین الجنه والنار؟ قل الأولی لقائی والأخره نفسک أیها المشرک المرتاب" یعنی: گفت بهشت و جهنم کجاست؟ بگو اولی لقای من است و دیگری خودت هستی، ‌ای مشرکی که در من شک کرده‌ای.۱۰ ‏

به خاطر اهمیت ویژه ظاهر قرآن است که مقام معظم رهبری تأکید خاصی در مورد ظاهر قرآن - علاوه بر توجه در باطن قرآن- دارند: همت‏‎ ‎را‎ ‎بر‎ ‎این‎ ‎مسئله‎ ‎بگمارید‎ ‎که‎ ‎تمام‎ ‎مردم‎ ‎بتوانند‎ ‎قرآن‎ ‎را‎ ‎یاد‎ ‎بگیرند. ۱۱

میثم آقادادی

پی نوشتها:‏‎ ‎

۱-‎‏ بیانات در ضیافت انس با قرآن در اولین روز ماه رمضان۲۱ /۵/۱۳۸۹‏

‏ ۲-‎محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، ص ۲۷۵‏

۳-مجمع‌البیان ۱۳/۱ و البیان ص ۴۲۱‏۳

۴-مجمع البیان ۱۳/۱‏ ‏‎ ‎‏ ‏

۵- ‎مقدمه کتاب سیمای حضرت مهدی در قرآن ، سید هاشم بحرانی، ترجمه سید مهدی حائری ،‌ص ۱۳‏

۶-خطبه۱۴۴ نهج‌البلاغه: این الذین زعموا انهم الراسخون فی العلم دوننا کذبا و بغیا علینا ان رفعتا الله

۷- ‎ر.ک : انس با قرآن ، محمد علی رضایی ،ص ۱۲۲‏

‏ ۸-آیات ۶۵ تا۸۲ سوره کهف‏ ‏

۹-مقدمه سید مهدی حائری بر المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه سیدهاشم بحرانی، ص ۱۴‏

۱۰-کتاب رهبران وادی ضلالت، صص ۲۱۴-۲۱۵ ، مصطفی حسینی طباطبایی ،‌چ اول ۱۳۷۸، ناشر: توکلی

۱۱- ‎‎ج۴ ‏‎ ‎حدیث ولایت ،