شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
با دستکش های سوراخش نفس می کشد

فرزانه قوامی شاعری که حرف برای گفتن بسیار دارد. اما بغض گلویش را گرفته است. اینکه بگوییم در زمانه ما، که چه و چهها بر ناخودآگاه یا خودآگاه شاعر میگذرد که اشک نه آن هم شعرهایی بعد از هفت ساعت و بیست و نه دقیقه گریه یا هفتاد ساعت و دویست و نود دقیقه گریه چه فرق میکند. شاعر از همان روی جلد که تصویر انتظار زنی است با برش پرده روی شانه راستش که حکم تیغ یا شمشیری را پیدا کرده است ما را با نام کتاب وارد اعداد و ارقامی میکند که نمیدانیم از کجا آمده است. طبیعی است که شعر اختیاردار همه چیز است.میخواهد عدد بدهد،کلام بگذارد یا گریه کند.اما آنچه به خواننده شعر مربوط است، ساخت اثری است که شخصیترین یا پنهانیترین زوایای روح شاعر را در موقعیتی از شاعرانگی قرار دهد تا در ذهن مخاطب رمزگشایی شود. اما از بابتی دیگر، کم نیستند شعرهایی که سبک و سیاق نو و تصاویری بکر در فضایی شاعرانه ما را همراه خود میبرند.
هیچ چیز نمیتواند مرا یاد خودم بیندازد / نه این بازی فکری/ نه بوی آب طالبی/و نه حتی میز کوچکی که خودم شکستهام/پنجره باز است/ مجتمع تجاری روبهرو به جای من نفس میکشد...
یا... با اسلحه وارد نشوید/ جنگی که باسیلی به گونههامان نواخت/ در کرانه باختری رودخانهها/عمق اولیهاش را از دست داد/ جهان به پارههای پاره پارهای تقسیم شد/ ومن با گزارشی کامل از خاک خودم بر میگردم.
و شعرهایی دیگر مثل کاریزما، پارک، کلاه ملی، آنالی، جراحات، فسیل، عطر تارهام، آنزیمهای اضطراب.
ماشینها را در آغوش بگیر/ لبهای چراغ قرمز را ببوس/ هیچ جای این خیابان ممنوع نیست.
در کنار چنین بده بستانی، شاعر بیحوصله و گاه بیتوجه به قواعد دستوری یا موقعیت شاعرانگی از خواندن دوباره و دقتنظر به برخی از شعرهای خود باز مانده است.مثل: دروغ میآمد و لگد بر زمینی که دیگر محکم نیست/ خنک توی حیاطم یخ میزد از بیتویی
یا سطرهایی مثل: چاهم / ویلی ساکن/ که فرو میروی درم برای گریه / بخندانم/ بخوابانم روی موجهای پیشانیات/ مغرب قصههای هیچ وقتت...
ذهن شاعر درگیر اتفاقات و اشیای پیرامون خود است. از لیوان آب میوه تا میز و صندلی و پارک، قرص و ماتیک و کفش و کلاه...این اشیا با اتفاقات درونی شاعر همراه میشوند و ما را به موقعیت اضطراب فردی و گاه اجتماعی میکشانند.
فرزانه قوامی آسان از کنار مصائب انسان ایرانی نمیگذرد و همه چیز را بهانه این دیدار میکند.
این کتاب ما را با احساسات قوی و تاثیرگذار شاعر به سفری تلخ و غریزی اما شاعرانه دعوت میکند.-منتظر باش تا برایت شلیک کنم/ دست تکان دهم/خردهریزهای کیفم را حراج کنم...
یا...بلیت / کارت اعتباری /پاسپورت و نوشابهات را بردار/کلاه ملیات را باد برد/..../خنثی نمیشوی /تکههایت/ نه نام دارند/نه نام خانوادگی/رهگذر/ این ده رقم برای تو/تا بهتر بشناسمت
امید که در مجموعه بعدی از فرزانه قوامی شاهد فاصله گرفتن او از احساسگرایی و دقت بیشتر از مراقبت کلمه باشیم.با این همه کتاب «بعد از هفت ساعت و بیست و نه دقیقه گریه» نگاه دردمند شاعری است که با دستکشهای سوراخش نفس میکشد و سیگارش را روی شقیقه ما خاموش میکند.
مریم حسینزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست