شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شعرهایی برای سینما


شعرهایی برای سینما

نگاهی به «الکساندرا» به بهانه اکران در جشنواره فیلم فجر

▪ الکساندرا Aleksandra

▪ نویسنده و کارگردان: الکساندر سوخوروف

▪ بازیگران: گالینا ویشنفسکایا، واسیلی شفتسوف، دیسا گیچوا

▪ محصول: ۲۰۰۷ روسیه، ۹۰ دقیقه

▪ خلاصه فیلم: الکساندرا، پیرزنی مهربان و آرام برای دیدن پسرش به اردوگاه نظامی در مرز چچن می رود. او پسرش را می بیند، چند روزی را در آنجا می گذراند، با سربازها و یک زن چچنی رابطه ای صمیمی و مهربان برقرار می کند و بازمی گردد...

معمولاً در سینمای هالیوودزده امروز جهان، کمتر به فیلمهای سایر کشورها می پردازیم و ما هم تحت تأثیر سینمای آمریکا از شاهکارهای آمریکای جنوبی، آسیای شرقی و اروپای شرقی غافل می شویم. نمایش «الکساندرا» در جشنواره فیلم فجر شاید باز یادمان آورد که اگر دنبال «سینما» هستیم باید دور تولیدات هالیوودی را یک خط قرمز بکشیم و جهت نگاهمان را چند هزار کیلومتر عوض کنیم!

«الکساندر سوخوروف» را بزرگترین سینماگر معاصر روسیه می دانند. البته نه از جنس فیلمسازان پولساز و گیشه گردانی چون «تیمور بکمامبتوف» (کارگردان «نگهبان شب» و «نگهبان روز» که الآن در هالیوود امتحان پس می دهد!) بلکه شاید او تنها فیلمساز شاعر سینمای جهان باشد که هنوز فیلم می سازد.

البته تماشاگر ایرانی آنچنان با سوخوروف آشنایی ندارد.

هر وقت هم که پای سینمای شاعرانه وسط می آید، ذهن اول می رود سراغ «آندری تارکوفسکی» و بعدتر هم اگر درجه روشنفکری کمی بالاتر باشد شاید «اینگمار برگمن» هم به یاد بیاید! راستش خودم هم آنچنان اطلاع دقیقی از سینمای سوخوروف نداشتم. فقط می دانستم یک فیلم تک نمایی ساخته که کلی هم سر و صدا کرده است.

«کشتی نوح روسی» که تمام ۹۵ دقیقه را در یک پلان - سکانس بی نظیر گرفته و آن هم با یک صحنه پردازی و گریم و فیلمبرداری و کارگردانی و حتی فیلمنامه عالی.

اما وقتی مجبور شدم برای «الکساندرا»یش بیشتر تحقیق کنم و آن را ببینم، تازه فهمیدم چه اعجوبه شگفت انگیزی در عالم سینمای هفتم هست و ما ایرانی ها فقط نامش را شنیده ایم!

اما «الکساندرا»... خلاصه فیلم را که خواندید. باور کنید هر کس دیگری اگر می خواست قصه فیلم را بنویسد، طور دیگری در نمی آمد. آخرین اثر سوخوروف، داستان بی حادثه و بی اوج و فرود دیدار یک مادر پیر و مهربان با فرزندش در یک اردوگاه جنگی. همین!

البته شما هم مثل من تا اسم جنگ می آید ذهنتان می رود، سمت توپ و تانک و جنازه و خون و انفجار و خشونت، اما اینجا هیچ خبری از این جور چیزها نیست. اصلاً با یک فیلم ضد جنگ یا سینمای اعتراض هم روبرو نیستید. دور و بر سینمای اجتماعی یا فیلمهای جاده های رمانس و تراژدی و ماجرایی و خانوادگی را هم یک خط بزرگ بکشید. این یک فیلم استثنائاً در هیچ دسته ای نمی گنجد جز «ژانر سوخوروفی»! یک سینمای شاعرانه که ابیاتش دلنشین کنار هم نشسته اند و گرچه کمی فضای دلگیر و تیره ای دارند، اما در نهایت فقط و فقط در ستایش انسان بودن است.

نماهای طولانی (اما خسته کننده)، ترکیبی ماهرانه از مستند و روایت، به کارگیری بازیگران نابازیگر، طراحی صحنه فوق العاده واقعی و البته تأکیدها و سؤالات گاه و بیگاهی که در جای جای فیلم درباره انسانیت، مهربانی، زندگی و معنویت می شود، یک تجربه بی نظیر سینمایی را جلوی رویتان قرار می دهد.

حتی اگر از این دست فیلم ها خوشتان نیاید و نتوانید ۲۰ دقیقه از فیلمهای تارکوکسی را تحمل کنید یا حالتان از ترکیب سینما - شعر روبر برسون به هم بخورد، بعید می دانم «الکساندرا» حتی دقیقه ای شما را رها کند. نمی دانم اغراق است یا نه اما حضور پیرزن در جمع سربازان را صمیمانه ترین، مهربان ترین، واقعی ترین و انسانی ترین جمع و گروه و همراهانی دیده ام که تاکنون در سینما تشکیل شده است. البته مطمئناً فیزیک چهره، آرامش خاص و بازی تأثیرگذار «گالینا ویشنفسکایا»ی ۸۰ ساله در این توفیق سهم بزرگی داشته است.

در مجموع «الکساندرا» یک اتفاق بزرگ در جشنواره فیلم فجر امسال است. سعی کنید تجربه این فیلم را از دست ندهید.

وحید ضرابی نسب



همچنین مشاهده کنید