دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فراتر از آگاهی


فراتر از آگاهی

نگاهی به فیلم «باربارا» ساخته کریستین پتزولد

یکی از پر‌مفهوم‌ترین دیالوگ‌های کریستین پتزولد در فیلم «باربارا» اشاره به این نکته دارد که شخصیت فیلم شاید به لاهه برود اما نه برای «قضاوت»، که برای «دیدن و کشف حقیقتی که همه‌گان نمی‌بینند»! بهتر است بگوییم روند فیلم این اجازه را به شما نخواهد داد تا در موقعیت قضاوت بنشینید؛ موقعیتی که لاهه می‌تواند بهترین نماد برای بیان آن باشد.

سینمای آلمان همیشه ویژگی‌ها و ظرافت‌های خاص خود را داشته و بدون تردید همواره یکی از بارزترین مطرح کنندگان سینمای انسان‌گرا بوده است. کریستین پتزولد در آخرین اثر خود بار دیگر بر این نکته صحه می‌گذارد که سینماگر اندیشمند آلمانی به خوبی دریافته که چگونه نگاه خود به انسان را در عمق و ظرافتی قابل تحسین متمرکز کند. آنجا که ژرفای پیچاپیچ و لایه‌های گونه‌گون تفکر و باورهای انسانی را به درکی ملموس و زیبا نزدیک کند. زاویه دیدی که پتزولد در «باربارا» برابر چشمان مخاطب قرار می‌دهد تنها یک روایت داستانی با نشانه‌های انسان‌شناختی نیست بلکه مکاشفه‌ای است ستودنی در مرزهایی فراتر از آگاهی و ناخودآگاهی، بلکه در عرصه‌ای که سرشت حقیقی انسانی خود را متجلی کرده و به تمام مفاهیم ارزشمند آن معنا می‌دهد.

«باربارا» داستان زن پزشکی است به همین نام در آلمان شرقی که بعد از گذراندن زندان و دوره‌ای سخت از زندگی برای کار به بیمارستانی در یکی از شهرهای کوچک اعزام می‌شود. او در جریان فیلم شخصیتی افسرده، عصبی و بدبین شناخته می‌شود که با جدیت تمام در حال برنامه‌ریزی برای گریز به آلمان غربی است. اما در فضای کاری تازه او با دکتر جوانی به نام آندره روبه‌رو می‌شود که از ماهیت و بینش فکری متفاوتی برخوردار است. آندره سعی می‌کند از نظر احساسی به باربارا نزدیک شده و در نگرش و دریافت او از زندگی نقشی تاثیر‌گذار ایفا کند. باربارا هر چند در طول فیلم به مقاومت می‌پردازد و با آندره به ستیزه می‌ایستد اما در نهایت و تحت تاثیر او موقعیت گریز از آلمان شرقی را به یکی از بیماران خود به نام استلا، که دختری آزار‌دیده است می‌بخشد و خود از این امکان صرف‌نظر می‌کند.

باربارا در یک نگاه کلی چیدمان فرم‌های متغیر انسانی است که با حرکتی موزون و متناسب به ریتمی آنچنان هنرمندانه بدل می‌شود که چاره‌ای برای بیننده باقی نمی‌گذارد جز اینکه تا انتهای داستان بیننده محض باقی بماند! چرا که فضای متغیر و پرانعطاف ایجاد شده توسط کارگردان آنچنان روان و سیال از لا‌به‌لای استنتاجات و برداشت‌های ذهنی بیننده عبور می‌کند یا به بیانی واضح‌تر آنچنان بیننده را از لا‌به‌لای برداشت‌هایش عبور می‌دهد که اساسا پایه‌های فکری پایدار و زاویه دید تثبیت‌شده‌ای را برای رسیدن به نتیجه‌ای مشخص باقی نمی‌گذارد. اما فیلم در نهایت به نتیجه‌ای بزرگ می‌رسد و آن چیزی نیست جز خودِ «دیدن» و «پذیرفتن» و «شناختن» که مقدمه هر تکامل فکری است. اینکه هر پدیده در فضا در بستری متفاوت ماهیتی متفاوت پیدا می‌کند که در بستر دیگر قابل استدلال نیست.

فیلم سینمایی باربارا نمایش تام و تمام دو دیدگاه انسانی است در مواجهه با موقعیتی که با ذات زندگی و فطرت انسانی در تضاد است. به نظر می‌رسد پتزولد در تلاش است تا کیفیتی از بودن را به تصویر بکشد که فارغ از قضاوت‌های ذهنی با بستر و فضایی که پدیده را در خود جای داده در تعامل است. اینکه هر پدیده را باید در بستر خود نگریست جدای از این تفکر که هر بستر چگونه ماهیتی به عنصری که میزبانی می‌کند می‌دهد و اینکه ورود هر عنصر به بستری متفاوت می‌تواند دگرگونی‌هایی عمیق در ماهیتش به وجود آورد اما هرگز نمی‌تواند ماهیت پدیده در فضای متفاوتش را نفی کند.