سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
تلاش برای نجات انسان
علمالهدی با بیان این مطلب كه موضوع بحث، نگاه مقایسهای بین دیدگاه مولانا و كارل یاسپرس است، كه در طیف اندیشمندان اگزیستانسیالیست قرار دارد، تصریح كرد: بدون شك تشابهاتی بین اندیشه عرفان شرقی و اگزیستانسیالیسم هست و بالطبع وجوه اشتراكی بین تفكر مولانا و یاسپرس هم وجود دارد.
او خاستگاه نظری مولانا و یاسپرس را دارای وجوه اشتراك دانست و گفت: یكی از این وجوه اشتراك در اعتبار و جایگاه خرد است. نكته جالبی كه بین مولانا و یاسپرس درباره جایگاه خرد وجود دارد، این است كه هر دو یك سطحی از آن را قبول میكنند و در واقع نقد كلی ندارند؛ بلكه انحصارطلبی عقل را به چالش میكشند و مورد سوال قرار میدهند. به تعبیری هم یاسپرس دل در گرو دكارت دارد و هم خود مولانا بهرغم اینكه از پای چوبی استدلال سخن میگوید، دو عقل را تعریف میكند و به آن تاكید میورزد و شاید مولانا اولین كسی است كه تعریف عقل را عوض میكند و معتقد است عقل عبارت از عقل منطقی - فلسفی نیست. او به یك عقل كلی و یك عقل جزئی اشاره میكند.
عضو گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی تاكید بر تجربه شخصی را دیگر ویژگی این دو اندیشمند ذكر و خاطرنشان كرد: تردید در اعتبار الهیات نظری نیز از ویژگی آنهاست. مولانا معتقد است الهیات چیزهایی است كه با عقل و برهان نمیتوان به سراغ آنها رفت و همچنین الهیات نظری مورد انتقاد یاسپرس قرار میگیرد و او معتقد است كه الهیات نظری در حد آغاز است؛ البته وجوه اشتراكشان در این حوزه كمتر است. شباهت دیگر این دو نفر این است كه هیچكدامشان دغدغه برپایی یك نظام منسجم فكری را ندارند و یاسپرس اساسا با نظامسازی موافق نیست و مولانا هم برنامهاش این نبوده است كه چون ابنعربی یك عرفان نظری خیلی منسجم و دستگاهی را برپا كند. هر دو بیشتر دغدغه حل مسالههای جدی را دارند و به عبارتی هر دو دغدغه رنج و درد انسان و برطرفكردن آن را دارند.
علمالهدی در ادامه در تبیین تفاوتهای این دو اندیشمند یادآور شد: اساسیترین تفاوتشان در سرسپردگی مولانا به اندیشه دینی و شریعت و اسلام است. مولانا در هر حال یك معتقد، پایبند و دلبسته به دین اسلام است؛ ولی در مقابلش، یاسپرس منتقد آموزههای مسیحیت رسمی است و مسیحیت رسمی را نمیپذیرد. البته یك ایمان كلی به عیسی مسیح(ع) به عنوان یك پیامبر ممكن است داشته باشد؛ ولی آموزههای مسیحیت را به شدت مورد انتقاد قرار میدهد، كه این در كتاب «عیسی مسیح» اثر یاسپرس، مشهود است ولی هر دوی اینها مشكلات، دردها و رنجهای بشر را خودساخته میبینند. در نهایت این تنگناها دغدغه اصلیشان است و میخواهند كمك كنند بشر از این تنگناها و مشكلات نجات پیدا كند. او در ادامه بحث درباره جایگاه انسان در نگاه مولانا و یاسپرس، گفت: در تفكر مولانا، انسان مقام والا و برتری دارد، در تعبیری انسان صبغه غایی دارد و در واقع علت غایی جهان هستی است و آفرینش به خاطر بشر بوده است؛ ولی هرگز این جایگاه انسان، نافی خود جهان هستی و بهویژه نافی مقام برتر حضرت آفریننده انسان نیست ولی در نظریه یاسپرس، وجود كلا سه مرتبه دارد؛ یكی وجود عینی است، دیگری وجود متعال و سوم وجود انسان. این سه حوزه به هیچ وجه قابل فروكاستن در دیگری نیستند و هیچكدام دیگری را دربرنمیگیرند؛ بلكه كاملا مجزا هستند. نكته خیلی مهم این است كه این سه حوزه قابل تعریف نیستند. البته علم تلاش میكند جهان عینی را بشناسد؛ ولی انسان و متعال شناختهشدنی نیستند؛ اما این انسان است كه هم به متعال و هم به جهان معنا میبخشد و اینجاست كه نگرش یاسپرس را با فاصله بسیار زیادی از دیدگاه مولانا میشنوی و البته رگههای اومانیسم را در دیدگاه یاسپرس میتوان مشاهده كرد. انسان یاسپرس در برابر متعال است؛ در حالی كه انسان مولوی، در خداوند، فانی است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست