پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اولین عقب نشینی رایس


اظهارات كاندولیزا رایس وزیر خارجه جدید آمریكا مبنی بر راه حل دیپلماتیك برای چالش هسته ای ایران و سرمقاله جدید نیویورك تایمز مبنی بر احمقانه خواندن تهدیدات اخیر نئو محافظه كاران آمریكا علیه ایران در كنار اظهارات البرادعی مبنی بر ضرورت ادامه گفت وگوها, نشانگر یك فرایند مشترك است و آن عقب نشینی آمریكا از اظهارات تند پیشین درپی عدم همكاری اروپا و تغییر اوضاع و شرایط بین المللی حاكم بر برنامه هسته ای نسبت به چند ماه گذشته است

ویژگی مشترك و فراگیر تحولات ماه‌های اخیر، فراهم شدن فضای مساعدبرای راهكارهای مشترك ایرانی – اروپایی است و این راهبرد علی‌رغم حركت زیگزاكی انگلیس بین اروپا و آمریكا، هنوز بسیار پررنگ و تعیین‌كننده بوده است به گونه‌ای كه شرودر و شیراك سران آلمان و فرانسه همچنان برادامه مذاكرات و راهكارهای دیپلماتیك اصرار می‌ورزند.اینكه چرا محور برلین – پاریس با آمریكا و حتی انگلیس در این مسیر همراه نیست، ریشه‌های تاریخی و فرهنگی – تمدنی و البته دلایل سیاسی – امنیتی قراردارد: چرا اروپا از راهبردهای آمریكا در قبال ایران حمایت نمی‌كند؟ تمركز اصلی یارگیری ایران و آمریكا بر اتحادیه اروپا یا همان گروه اروپایی شورای حكام قرارگرفته است. اروپایی‌ها اگرچه به شكل سنتی چارچوب تروئیكا (وزرای خارجه رؤسای فعلی، آینده و گذشته اتحادیه اروپا) را برای مذاكره با طرف‌های خارجی خود بر می‌گزینند ولی به‌نظر می‌رسد در مورد پرونده هسته‌ای ایران، آنها تركیب واقعی‌تری را كه نمایانگر تقسیم قدرت واقعی در درون اتحادیه است، برگزیده‌اند. به همین دلیل علی‌رغم آنكه هلندی‌ها رئیس دوره‌ای اتحادیه اروپا به شمار می‌روند اما موضع واقعی اروپا را باید در مثلث قدرتمند آلمان، فرانسه و انگلیس جست‌وجو كرد.انگلیسی‌ها كه نزدیك‌ترین متحد اروپایی آمریكا پس از جنگ جهانی دوم به شمار می‌روند به دلیل قرابت‌های نژادی و مذهبی بین انگلوساكسون‌های مقیم لندن و واشنگتن خواستار اتخاذ مواضع تندتری در قبال تهران هستند اما فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها به روش‌های معتدل‌تری اعتقاد دارند. فرانسوی‌ها كه به شدت به تضاد دو حوزه تمدنی – فرهنگی فرانكو فونی و انگلوساكسونی اعتقاد دارند و این اعتقاد در شخص ژاك شیراك به اوج خود رسیده به شدت با تبدیل شدن خاورمیانه به یك باشگاه آمریكایی مخالف است و به همین دلیل در سطح جهانی، خاورمیانه‌ای و مسأله خاص هسته‌ای ایران با سیاست‌های آمریكا مخالف است. پاریس همراه سایر قدرت‌های اروپایی بر دو مسأله توقف غنی‌سازی اورانیوم و چرخه سوخت هسته‌ای از سوی ایران اصرار می‌ورزد اما از سوی دیگر ارسال پرونده ایران به شورای امنیت را نوعی تسلیم شدن به بازی آمریكا می‌داند. به عبارت دیگر فرانسه، چالش با آمریكا در پرونده هسته‌ای ایران را در سطح عالی به دلیل نگرانی از تسلط آمریكا بر معادلات بین‌المللی، در سطح منطقه‌ای به دلیل وحشت از تبدیل شدن خاورمیانه به منطقه نفوذ آمریكا و در سطح دوجانبه به دلیل حفظ قراردادها و امتیازات خاص اقتصادی در بازار ایران پیگیری می‌كند. فرانسه كه از مسأله فلسطین به دلیل مخالفت اسرائیل و آمریكا با میانجی‌گری پاریس به دور مانده و عراق را نیز به عنوان حوزه نفوذ سابق از دست داده و در شمال آفریقا با خطر گسترش نفوذ آمریكا در مستعمرات سابق فرانسه به بهانه مبارزه با تروریسم روبه‌رو است نمی‌خواهد نفوذ اقتصادی خویش در ایران را نیز از دست رفته بداند، زیرا اگر طبق طراحی آمریكا پرونده ایران به شورای امنیت ارسال شود و بحث تحریم ایران مطرح گردد، اروپاییان به‌ویژه فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها متضرر خواهند شد كه در غیاب شركت‌های آمریكایی، حضوری جدی و كم‌رقیب در بازار ایران یافته‌اند.آلمانی‌ها نیز امیدوارند كه ایران دو خواسته اصلی اروپا را بپذیرد تا هم دیدگاه‌ها و دغدغه‌های اروپاییان تأمین شود و هم چالش هسته‌ای مذكور با دیدگاه‌های آمریكایی تعیین تكلیف نشود. آلمان كه به‌طور سنتی دارای روابط اقتصادی نیرومندی با ایران است خواهان به خطر افتادن این روابط نیست و مواضع یوشكا فیشر وزیرخارجه آلمان‌ نیز نشانگر آن است كه برلین نیز بین دو انتخاب دشوار در حال بندبازی است كه یك سوی آن منافع اقتصادی حاصل از روابط با ایران و سوی دیگر روابط راهبردی برلین – واشنگتن است.برخلاف آلمان، فرانسه، روس‌ها كه شریك هسته‌ای اصلی ایران به شمار می‌روند، به دلایل سیاسی – امنیتی و منافع اقتصادی تا قبل از اجلاس اخیر شورای حكام در برابر آمریكا مقاومت بیشتری از خود نشان می‌دادند اگرچه در اجلاس اخیر، موضع‌گیری و رفتار آنان چندان خوشایند ایران نبود.روس‌ها آنگونه كه پوتین و مسؤولان مختلف وزارت انرژی اتمی این كشور می‌گویند، تسلیم فشارهای بی‌استدلال آمریكایی‌ها نخواهند شد. روس‌ها معتقدند كه روسیه با ایران همان همكاری را دارد كه آمریكایی‌ها به كره شمالی پیشنهاد كردند، یعنی همكاری‌های هسته‌ای صلح آمیز و طبق مقررات بین‌المللی. به اعتقاد روس‌ها اگر امریكایی‌ها سند و مدركی در مورد تخطی مسكو از مقررات انتقال تكنولوژی هسته‌ای دارند، باید آن را ارائه دهند. مذاكرات متعدد و كم حاصل جان بولتون (مسؤول مستعفی پرونده هسته‌ای ایران در وزارت خارجه آمریكا) و رایس با مسؤولان روسی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد كه چنین مداركی نزد آمریكایی‌ها وجود ندارد. البته همه این نكته را می‌دانند كه روس‌ها در جایی ایستاده‌اند كه منافع آنها را تأمین كند. آنها در مقابل تحمل فشارهای آمریكا، خواهان امتیازگیری بیشتری از ایران هستند و از سوی دیگر به آمریكایی‌ها می‌گویند كه اگر می‌خواهید روابط هسته‌ای تهران – مسكو كاهش یابد و یا قطع شود، هزینه‌های جبرانی آن را بپردازید، درست به همین دلیل است كه نه به پیشنهادات رایس و بولتون برای قطع همكاری با ایران تن داده‌اند و نه حاضرند كه قرارداد فروش سوخت هسته‌ای به ایران را به سرعت امضا كنند.چینی‌ها نیز همانند همیشه در اجلاس اخیر شورای حكام، نقش منتقدی خود از آمریكا را حفظ كردند اما حاضر نشدند كه حمایت پررنگ‌و مطلقی از ایران به‌عمل آورند. اگر كسی سیاست خارجی چین در دهه‌های اخیر را بررسی كرده باشد به خوبی می‌داند كه چینی‌ها وارد هیچ بلوك‌بندی نمی‌شوند و حاضر نیستند مخالفت خود را با دیگران از سطوح سیاسی به سطوح تنش‌آمیزتری ارتقا دهند و تنها استثنا برای آنها در این میان مسأله تایوان است وگرنه حاضرند حتی بر سر برنامه‌های هسته‌ای كره شمالی متحد دیرین خود نیز معامله كنند.

غیرمتعهدها نیز كه گمان می‌رفت با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، دلیل و فلسفه وجودی خود را از دست بدهند، در اجلاس‌های اخیر شورای حكام فضایی تازه برای عرض اندام یافته‌اند. همه حتی ایرانی‌ها نیز می‌دانند كه حد فیزیولوژیك تأثیرگذاری غیرمتعهدها بر معادلات جهانی از جمله تصمیمات شورای حكام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چندان بالا و جدی نیست اما سطح بازی و قدرت مانور آنها در شورای حكام با موارد مشابه در سال‌های اخیر متفاوت بوده به‌گونه‌ای كه تلاش می‌كنند خود را بر اروپایی‌ها و آمریكایی‌ها دیكته كرده و تا حد امكان تصمیمات شورای حكام را تحت‌تأثیر قرار دهند.

در میان این بازیگران متعدد و متنوع، البرادعی و مجموعه كارشناسان آژانس نیز بازیگری مستقل به شمار می‌روند، اگرچه از طرف همه بازیگران از جمله ایران و آمریكا تحت فشار قرار دارند كه مواضع خود را مطابق با اهداف و منافع ملی آنان تنظیم، تدوین و اعلام كنند. البرادعی در چنین فضای سیاسی‌ای، یكی به نعل و یكی به میخ را برگزیده است. او از یك‌سو خواهان توقف دائمی غنی‌سازی اورانیوم و چرخه تولید سوخت هسته‌ای و از یك سو خواهان توقف دائمی غنی‌سازی اورانیوم و چرخه تولید سوخت هسته‌ای از سوی ایران است و در آخرین اظهارات خویش گفته است كه هنوز نگرانی بسیاری در مورد برنامه هسته‌ای ایران موجود است و ما وظیفه داریم از طریق بررسی‌های خود به جامعه جهانی اطمینان دهیم كه برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است و از طرف دیگر می‌گوید كه «تاكنون هیچ ماده مربوط به تولید یا واردات تجهیزاتی كه برای ساخت بمب اتمی مورد استفاده قرار گیرند، در ایران به دست نیامده است» و «امیدوارم كه آمریكا از تلاش‌های دیپلماتیك اروپا حمایت كند و به طور فعال در مذاكرات طرف‌های اروپایی با ایران شركت كند (سخنان البرادعی در حاشیه اجلاس داووس در سوئیس) البته البرادعی تلاش می‌كند از نزدیكی اروپا و آمریكا در جهت دستیابی به برتری روانی مذاكراتی بهره برد ولی این گفته حسن روحانی مسؤول برنامه هسته‌ای ایران را قبول دارد كه مذاکره می تواند ایران را به سوی همکاری بیشتر سوق دهد.»

مجموع این شرایط باعث شده در شرایطی كه آلمان و فرانسه به راهكارهای ویژه اروپایی و از جمله مذاكره، گفت‌وگو و راه‌حل دیپلماتیك بیندیشند، انگلیس سیاست یكی به نعل یكی به میخ را برگزیند و ضمن اعزام استراو به واشنگتن و برخی فشارهای روانی – اقتصادی بر ایران (اعلام عدم سرمایه‌گذاری شركت نفتی BP در ایران)، از گسست كامل با برنامه مذاكراتی اروپایی‌ها با ایران پرهیز نماید.