جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

قلبی که می شکند


قلبی که می شکند

همزمان کشف اکسیر سلامتی

گاهی می ایستد و ما را یک قدم به آن ملاقات نهایی نزدیک می کند. مارک ویوین فو در «ژرلان» دچار ایست قلبی شد و برای همیشه رفت. چند ماه بعد «میکلوس فهر» بابت ذوق زدگی ناشی از گلزنی، ۲ دست خود را روی پاهایش گذاشت و دقایقی بعد خبر مرگ او دنیا را تکان داد. «سرجینیو» بازیکن برزیلی هم در یکی از زمین های پرتب و تاب کشورش سکوت جاودانگی را تجربه کرد. در این میان آخرین اتفاق، بدترین اتفاق بود. قلب نارفیق به آنتونیو پوئرتا اجازه نداد ۳ ماه بیشتر در این دنیا بماند و تولد اولین فرزند خود را شاهد باشد. آخر او فقط ۲۱ سال داشت. اکنون چه تفاوتی دارد اکسیر جاودانگی برای قلب ها هم ساخته شود. همه می دانیم این عضو طلایی از آنجا که شکستنی است، هیچ وقت رنگ «بی مرگی» را به خود نخواهد دید.

تازه اگر هم اینگونه شود، تضمینی برای عدم شکستن قلب وجود نخواهد داشت. مارادونا را به یاد بیاورید که چگونه در کوچه پس کوچه های لس آنجلس فریاد «من دوپینگی نیستم» را سر می داد! «ژائو هاولانژ» خائن، قلب او را به ۲ نیم تقسیم کرده بود کار بزرگ و بی سر وصدای یک محقق انگلیسی، بعد متافیزیکی فوتبال را نمایاند. آنجا که همه چیز در به ثمر رساندن و دریافت چند گل خلاصه نمی شود، داده های کامپیوتری وارد عمل می شوند و میزان ظرافت استخوان های پای فوتبالیست ها را تعیین می کنند. ماجرا را می دانید؟ یک محقق انگلیسی ادعا می کند با انجام تست پرش روی بازیکنان مختلف و وارد کردن نتایج آزمایش به کامپیوتر، موفق شده راه هایی برای جلوگیری از آسیب دیدگی فوتبالیست ها بیابد. او فعلاً فقط می تواند این اکسیر سلامتی را برای پای ستاره های دنیای توپ گرد تجویز کند اما سایر عضوها چطور؟ چه می شد اگر اکسیر سلامتی در دست، قلب و ... کارساز بود. در غیر این صورت چه اتفاقی رخ می دهد؟

● پا

اگر دانشمند قصه ما ۲۰ ، ۳۰ سال زودتر تحصیلات آکادمیک خود را به پایان می رساند یا کمی زودتر از سلول های خاکستری مغزی خود استفاده می کرد، اکنون این همه هنرمند دنیای مستطیل سبز در خانه نمی نشستند. هیچ کس درصد ضربه پذیری پای هنرمند مارکو فان باستن را تشخیص نداد و به همین دلیل وقتی مارسل دزایی روی پای او تکل زد، برای همیشه رفت. چنانچه برای استخوان های روبرتو باجو هم دارویی تجویز می شد، یک ملت به خاطر پنالتی از دست رفته او در فینال جام جهانی ۱۹۹۴ نمی گریست. به هر حال قلب دوم انسان، سزاوار مراقبت های بیشتری است. مارادونا با اتکا به جادوی این عضو، چندین هزار خانواده داغ دیده از جنگ فالکلند را به عرش برد. همین ۲ پا به او فرصت داد آنقدر روپایی بزند که خانواده اش با آن چند پزو به دست آمده توسط پسرشان، گرسنه سر بر بالین نگذارند. اگر اکسیر سلامتی در یکی از روزهای گرم اواخر دهه ۸۰ کشف می شد، قصاب محله بیلبائو ( آندونی گوی گوچه آ) نمی توانست آنقدر راحت مارادونا، قربانی عزیز دنیای فوتبال را نقش زمین کند. مگر خاصیت «اکسیر» چیزی غیر از عدم سقوط ستاره ها به زمین نیست؟ رونالدوی بیچاره میلان هم در «سانتی مانتالیسم» فوتبال گرفتار شد. ظاهراً آن زمان هیچ کس چیزی از افلاطون و فلسفه یونان نمی دانست و اگر چیزی شنیده بود، این فوتبال را آنقدر غرق در تزویر می دید که به خود اجازه ندهد از وجود خرافه ای! به نام «اکسیر» صحبت کند! از این پس قرار شده بازیکنان کمتر آسیب ببینند آیا برای قوزک پایی که مصدوم نشده اما نای رفتن ندارد هم دارویی یافت می شود؟ آن فوتبالیست هایی که روزگار، متوقفشان می کند هم از خوان گسترده سلامت بهره ای خواهند برد؟

● دست

هنگامی که مارادونا بسیار ماهرانه توپ را با دست درون دروازه انگلیسی ها جای داد، اهمیت عضو مهم بدن در فوتبال نمایان شد. چه کسی گفته نباید مراقب دست ها بود. دست طلایی، پای چلاق را یاری می دهد. اگر باور نمی کنید فیلم بازی های بکن باوئر در جام جهانی ۱۹۷۰ را ببینید که چگونه با وجود یک پا و یک کتف شکسته، رقبا را با دست کنار زد و تیم خود را تا نیمه نهایی آن رقابت ها بالا برد! برای جوانان نسل جدید نیز حفظ دست ها از اهمیت بالایی برخوردار است. آرژانتینی ها و لیونل مسی با استعداد هرگاه هوس می کنند یاد مارادونای بزرگ را زنده کنند، دست خود را به سمت توپ می برند! تصور کنید اکسیر سلامتی به رگ دستان لیونل تزریق شود. در چنین شرایطی دروازه بان نگون بخت گتافه هرچقدر فریاد اعتراض سر دهد، بیشتر خود را خسته می کند. فوتبال راه تقلب را بازگذاشته و خداوند این دست های طلایی را از متقلب ها نگیرد. نمی دانیم «اکسیر» کشف نشده مخصوص دست ها، چند درصد «اسید» دارد. چه خوب بود بعضی دست ها نمک داشت و هیچ ماده ای نمی توانست نقش خنثی کننده را داشته باشد. اکسیر می تواند دست ها را نجات دهد اما قادر نیست از شوری بخت دست بی نمک بکاهد!

● سر

معدن شکل گیری آرزوهای بزرگ، گاهی منبع به وجود آمدن دردسرهای فراوان می شود. ستاره های بزرگ دنیای فوتبال بخشی از موفقیت خود را مدیون پرواز دائمی در محوطه جریمه سایر تیم ها هستند. ورود به این منطقه، جریمه ای در پی ندارد اما اگر پرشی بلندتر از حد معمول داشته باشید، رقیبان با استوک به سراغتان خواهند آمد و چند یادگاری روی پیشانی شما باقی می گذارند! سر طلایی، خیلی از فوتبالیست های «سر طلایی» را از فرش به عرش رسانده اما برای عده ای هم سود چندانی در پی نداشته است. سرهای شکسته بازیکنان بزرگ، می تواند اولین تعریف هر کودک دبستانی از مقوله تعصب در فوتبال باشد. مگر نه اینکه قهرمانان ورزشی ما در حال پاک کردن خون روی پیشانی، ستایش می شدند؟ سر پرسودا، خود به خود هورمون جاودانگی ترشح می کند اما گاهی زخم استوک رقیب سابقاً رفیق، مرگ موقت را نصیب صاحب سر پرسودا می کند.

● قلب

گاهی می ایستد و ما را یک قدم به آن ملاقات نهایی نزدیک می کند. مارک ویوین فو در «ژرلان» دچار ایست قلبی شد و برای همیشه رفت. چند ماه بعد «میکلوس فهر» بابت ذوق زدگی ناشی از گلزنی، ۲ دست خود را روی پاهایش گذاشت و دقایقی بعد خبر مرگ او دنیا را تکان داد. «سرجینیو» بازیکن برزیلی هم در یکی از زمین های پر تب و تاب کشورش سکوت جاودانگی را تجربه کرد. در این میان آخرین اتفاق، بدترین اتفاق بود. قلب نارفیق به آنتونیو پوئرتا اجازه نداد ۳ ماه بیشتر در این دنیا بماند و تولد اولین فرزند خود را شاهد باشد. آخر او فقط ۲۱ سال داشت. اکنون چه تفاوتی دارد اکسیر جاودانگی برای قلب ها هم ساخته شود. همه می دانیم این عضو طلایی از آنجا که شکستنی است، هیچ وقت رنگ «بی مرگی» را به خود نخواهد دید. تازه اگر هم اینگونه شود، تضمینی برای عدم شکستن قلب وجود نخواهد داشت.مارادونا را به یاد بیاورید که چگونه در کوچه پس کوچه های لس آنجلس فریاد «من دوپینگی نیستم» را سر می داد! «ژائو هاولانژ» خائن، قلب او را به ۲ نیم تقسیم کرده بود. همه آن آفریقایی ها (الجزایر ،۸۲ کامرون ۹۰ و مراکش ۹۸) که زخم بی عدالتی و دست به یکی کردن رقبا را چشیده اند، می دانند شکستگی قلب چه درد بی درمانی است!

● کلیه

برای داروی جاودانگی این عضو فقط یک مشتری وجود دارد. ایوان کلاسنیچ بیچاره تا چند ماه پیش به دنبال یافتن یک کلیه بود اما تقریباً تمام نزدیکان او نمی توانستند کلیه خود را به او اهدا کنند. احتمال داشت این کلیه عفونی مانع ادامه دوران حرفه ای «ایوان» شود اما سرانجام یک کلیه سالم پیدا شد و کلاسنیچ اجازه یافت عمری البته نه جاودانه بیابد. اگر اکسیر جاودانگی این عضو کشف شود و به درد فوتبالیست ها هم بخورد، دیگر چشمی آب نمی خورد و قلبی بابت از دست دادن یک دوست نمی لرزد.

● ... اما جاودانگی

البته در پایان باید گفت خوشبختانه در این دنیا اکسیر هیچ معنایی ندارد و چیزی غیر از یک خرافه نیست! همان بهتر که یک خرافه باشد چون اگر قرار بود این فوتبالیست های جاه طلب همواره سالم بمانند، دیگر ما هواداران از رنج آنها رنج نمی بردیم و چون ناراحت نمی شدیم، به درک کاملی از غوغای توپ گرد نمی رسیدیم. به یاد دارید در ثانیه شکستن پای ادواردو، اشک از چشمان فابرگاس سرازیر شد و شاید همان حوالی قلبی شکست...



همچنین مشاهده کنید