سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

فراماسونری و تصویر آخرالزمان


فراماسونری و تصویر آخرالزمان

یک تحلیلگر مسائل آخرالزمانی درباره گسترش تفکر آرماگدونی در سینمای غرب معتقد است ظهور تمام قد بحران ها و فراگیری اش در موضوعات و مناسبات گوناگون, در اواخر قرن بیستم و در آستانه قرن بیست و یکم, فراماسونری جهانی را ناگزیر به استفاده از آخرین تیر ترکش یعنی به کارگیری استراتژی آتش فشان آپوکالیپس و آخرالزمانی ساخت

یک تحلیلگر مسائل آخرالزمانی درباره گسترش تفکر آرماگدونی در سینمای غرب معتقد است : ظهور تمام قد بحران ها و فراگیری اش در موضوعات و مناسبات گوناگون، در اواخر قرن بیستم و در آستانه قرن بیست و یکم، فراماسونری جهانی را ناگزیر به استفاده از آخرین تیر ترکش یعنی به کارگیری استراتژی آتش فشان آپوکالیپس و آخرالزمانی ساخت.

اسماعیل شفیعی سروستانی ، رئیس موسسه موعود در یادداشتی با عنوان «استراتژی آتشفشانی آخرالزمان و پایان دنیا» نوشت : طی سال های اخیر، عموم آثاری که با موضوع و محتوای آپوکالیپس - آخرالزمان و پایان دنیا به نمایش درآمده بحران های سخت، تهدیدکننده و دهشتناک را محور اصلی گفت وگوی خود ساخته اند.

اگرچه تولید این آثار به دلیل وجود عنصر گره و جاذبه در داستان فیلم و رویکرد سینمای یهودی به فردا، عمری به درازای تاریخ سینما دارد، لیکن آرایش آخرالزمانی هالیوود وجه دیگری از این آثار را بیان می کند.

جان هیلکوت، کارگردان فیلم جاده که در ماه نوامبر گذشته (۲۰۰۹م.) به نمایش درآمده درباره تفاوت این آثار می گوید: فرق بزرگ بین فیلم های آخرالزمانی جدید با محصولات قدیمی در این است که فیلم های جدید، مجموعه ای از مشکلات را به نمایش می گذارند و تنها به بحث درباره یک مساله نمی پردازند.

تماشا و مقایسه آثار متقدم و متاخر آپوکالیپتیک سخن این کارگردان را تایید می کند.

در آثار متقدم مانند آثاری که با عنوان آرماگدون ساخته شده اند، یک عامل تهدیدکننده مثل شهاب های مهاجم آسمانی یا سفینه های بیگانه، زمین را تهدید می کنند و تمام مبارزه و تلاش منجی زمینی مصروف حذف یک عامل تهدید کننده می شود. گرهی که دستان توانای مردان چشم آبی و مهندسان قهرمان آمریکایی آن را می گشاید و همه را مبهوت هنرمندی خود می کند، اما در آثار جدید، تهدیدها چند وجهی اند. همزمان با هم، چند بحران جهان را تهدید می کنند. سونامی، آتش فشان، زلزله و گرم شدن زمین، چنان به یک باره هجوم می آورند که هیچ کس قادر به کنترل بحران نیست و پیامد آن، این است که زمین نابودی کامل را تجربه می کند.

دونالد آمریخ آلمانی تبار که به عنوان کارگردان آثارش در هر دو فصل فیلم های آخرالزمان گرا حضور دارد، در فیلم روز استقلال حمله سفینه های مهاجم بیگانه را که از کرات دوردست آسمان حمله آورده اند به عنوان تهدید معرفی می کند؛ تهدیدی که اگر کنترل نشود بشر را به سوی آخرالزمان و نابودی سوق می دهد. اما، در این اثر، تکنسین های یانکی، با سفر قهرمانانه به فضا، عامل تهدید را نابود می کنند تا آمریکا و به تبع آنان مردم جهان، حیات دوباره را در سالروز اعلام استقلال ایالات متحده آمریکا تجربه کنند. در همه آثار، تهدید ایالات متحده به منزله تهدید کل جهان است و وقوع بحران به مثابه ابتلای همه جهان به بحران است.

این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از این یادداشت آورده است : کارگردان روز استقلال در آخرین اثرش با نام ۲۰۱۲ همه مردم جهان را درگیر، مبتلا و البته محکوم به تجربه مرگی تلخ می شناسد. آتش فشان ها، زلزله ها، بالا آمدن آب دریا و سایر بلاها، چنان هجوم می آورند که تمامی مربع مسکونی و کره خاکی را کن فیکون می کند. گوئیا که عذاب بلای آوار شده بر قوم نوح، پس از قرن ها دیگر بار فرو آمده تا همه ساکنان زمین نابود شوند و تنها ساکنان کشتی نوح به سلامت جان بدر برند. این آثار سینمایی، جمله ساکنان شرق و غرب عالم را مهیای حوادث شوم و بحران اپوکالیپتیک می کنند و در لابه لای اثر همه را متذکر می شوند که اولا در این فاجعه جهانی دیار البشری دخالت ندارد و ثانیا؟ این فاجعه جهانی محتوم است و گریزی از آن نمی توان داشت و ثالثا، ابعاد فاجعه جهانی است.

شفیعی سروستانی در ادامه یادآور شده : بحران سازی در سایر مناطق جهان، یکی از روش های شناخته شده سران نظام استکباری برای انتقال بحران از جغرافیای غرب به سایر نقاط بوده و هست. با این همه، ظهور تمام قد بحران ها و فراگیری اش در موضوعات و مناسبات گوناگون، در اواخر قرن بیستم و در آستانه قرن بیست و یکم، فراماسونری جهانی را ناگزیر به استفاده از آخرین تیر ترکش یعنی به کارگیری استراتژی آتش فشان آپوکالیپس و آخرالزمانی ساخت. چنانکه از مضامین پروتکل های دانشوران صهیون و همچنین عملکرد تجربه شده فراماسونرها و کانون توطئه جهانی برمی آید، استفاده از این استراتژی تنها به عنوان آخرالدوا شناخته می شد چه، همه مطالعات و برنامه های کلان اجرا شده طی سده های گذشته در حوزه های مختلف و بسط تمدن سکولار در سراسر گیتی ، حاکی از آن بود که تزریق تدریجی سم (امانیسم، سکولاریزم، لیبرالیسم و هیدرونیسم) در پیکر فرهنگ ها و تمدن های غیر غربی چنان صید گرفتار در دام فرهنگ و تمدن غربی را، آلوده و بی جان می سازد که تاسیس و اعلام حکومت جهانی اشرار یهود بی هیچ مقاومتی حادث خواهد شد. همه قراین نیز حاکی از آن بود که این سم ترکیبی در ساحت های فکری، فرهنگی و تمدنی، بازماندگان همه فرهنگ ها و تمدن های غیرغربی و از جمله شرق اسلامی را خلع سلاح ساخته است. بر هیچ کس پوشیده نبود که مسیحیان فاسد، مسیحیت سکولاریزه، ادیان حقیقی مهجور و جوامع مسلمانان مبتلای تفرقه و فقر شده بودند.

در بخشی دیگر از مقاله این صاحب نظر نوشته شده : همزمان با بروز موج بحران های ائیدولوژیک، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی که توام با هم همه ساحت های حیات فرهنگی و تمدنی غرب را در سال های پایانی قرن بیستم با چالش روبه رو ساخته بود، به ناگهان، موج بازگشت به دین و معنویت در غرب و سایر نقاط جهان، چونان صاعقه ای همه تدبیرهای عقل مکار و شیطانی را درهم ریخت. ظهور نهضت های دین گرا و ضد غرب در شرق اسلامی و قدرت یافتن اهل دیانت حقیقی در ایران اسلامی و ورود دین به عرصه مدیریت کلان اجتماعی سیاسی، به سان بازی دومینو، مهره های ساخته و پرداخته شده فراماسونری جهانی و بنی اسرائیلی را در ایران، عراق و سایر کشورها سرنگون ساخت.

این واقعه بنی اسرائیل را که سودای اعلام حکومت جهانی را در سر می پروراند و داشت با سرعت تمام و به قصد مقابله با این وضع و تغییر مسیر تاریخ به نفع خود، دست به اقدام همه جانبه بود و استراتژی آتش فشان آخرالزمانی در دستور کار (کانون توطئه جهانی) وارد سازند. در بخشی از پروتکل های دانشوران صهیون آمده است: افراد با آرمان ها و عقاید مختلف مانند سلطنت طلب، عوام فریب، سوسیالیست و ایده آلیست به خدمت ما درخواهند آمد و بنا به اغوای ما، می کوشند تا هر نوع آرامش و نظمی را برهم بزنند و همه جا را به آشوب بکشانند. وجود چنین طغیان هایی دولت ها را دچار دگرگونی می کند و مردم حاضر می شوند برای برقراری صلح و آرامش همه چیز را فدا کنند. تا زمانی که به قدرت جهانی ما اعتراف نکنند و تا زمانی که تسلیم ما نشوند صلح را به سرزمینشان باز نخواهیم گرداند ... بدیهی است که همه پول ها نزد ما ذخیره شده و پیروزی از آن ما خواهد بود.

از اینجا، بحران حاصله از پایان یافتن تاریخ غربی که حاصل دوری گزیدن قریب به ۴۰۰سال از سنت های دینی و نوامیس قدسی جاری در هستی بود، از سوی کانون توطئه جهانی تبدیل به بحرانی بزرگ و جهانی شد. در واقع، بحران های اولیه و پراکنده حاصل گزار غرب و فرهنگ و تمدنش از مراحل نزولی فروپاشی و انحطاط بود و دومی که در ابعاد جهانی بروز کرد، حاصل پروژه بنی اسرائیل بود که توسط فرماسونری جهانی هدایت می شود. پروژه ای که مرحله به مرحله اجرا می شود تا شاید این آتشفشان جهانی قادر به خاموش کردن بحران ها و کنترل شرایط به نفع بنی اسرائیل و تاسیس حکومت جهانی شود. اخیرا در سرتیتر خبرها آمده بود که حمله نظامی و جریان بحران ساز در عراق و افغانستان، تاکنون مبلغ ۹۶۸میلیارد و ۹۷۰میلیون و ۸۰۰هزار دلار هزینه کرده است و این رقم تا پایان سال۲۰۱۰م. به عدد یک تریلیون دلار خواهد رسید.

در این جریان هولناک، سینمای هالیوود، ضمن به تصویر کشیدن مراحل اجرای این پروژه، پروژه را در ابعاد جهانی به نمایش می گذارد، مقاومت در برابر بحران ها را غیر ممکن می شناسد، سم انفعال را به کالبد خلق جهان تزریق می کند و بالاخره از لابه لای آثار، مقصد نهایی را هم اعلام می کند. پروژه آرماگدونیسم یا همان، جنگ نهایی و آخرالزمانی نیروهای خیر و شر در سرزمین فلسطین (البته به روایت کانون توطئه جهانی) و تسلط یک هزار ساله بنی اسرائیل بر مقدورات و مقدرات جهان، جان و روح آثار سینمایی به عنوان خیر محض و بنی اسماعیل شر محض و رفیق ابلیس معرفی شدند. نگاهی سریع به آثاری چون مردی که آینده را می دانست، امگا کد و نظایر آن این معنی را واضح می سازد.

آثار هالیوود، همه را می فریبد. ساده لوحان ساکن ایالات متحده آمریکا در این گمان خام می مانند که این واقعه، پیش گویی شده کتب مقدس است که به منظور زمینه سازی ظهور دوم حضرت مسیح(ع) فراهم آمده تا آنها، بحران های دست ساز کانون توطئه را، پیش بینی شده و محتوم می شناسد در حالی که پنهانی، بنی اسرائیل آن همه را در هیئت یک پروژه به قصد سرعت بخشیدن به ایده مجهول حکومت جهانی بنی اسرائیل به اجرا گزارده است.

امید صدرایی



همچنین مشاهده کنید