پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نامه های دو مبارز


نامه های دو مبارز

ارتباط آیت الله قاضی طباطبایی با آیت الله صدوقی به ایام تحصیل ایشان در حوزه علمیه قم بازمی گردد آن دو, در این ایام در محضر بزرگان حوزه, از جمله در محضر امام خمینی ره , حاضر می گردیدند و در جریان نهضت اسلامی علیه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی, هر دو به مبارزه پرداختند

آیت‌الله قاضی طباطبایی و آیت‌الله صدوقی توانستند دو خطه بزرگ ایران (تبریز و یزد) را همدل و همصدا به صحنه انقلاب آورند و دوستی دیرینه این دو شاگرد برجسته حضرت امام(ره) با شیرینی تمام به ثمر نشست، چنانكه سرانجام به نمایندگی از مردم شجاع تبریز و مردمان بلندهمت یزد، پیروزی انقلاب را به محضر امام‌خمینی(ره) تبریك گفتند. آشنایی هرچه‌نزدیكتر میان این شهیدان محراب، از دوران شش‌ماهه تبعید مرحوم طباطبایی در بافت كرمان حاصل گردید. حتی اگر سفارشات مراجع تقلیدی چون آیات عظام میلانی و مرعشی‌نجفی هم نبود، شهید آیت‌الله صدوقی در تدارك احترام و امكانات برای شهید قاضی طباطبایی، نهایت كوشش خود را می‌نمود. مكاتبات میان این دو روحانی برجسته كه از همان دوران تبعید شروع شده بود تا به آخر ادامه یافت؛ اما این رابطه به‌خاطر موقعیت ممتاز علمی و سیاسی آنها، دارای ارزش اسنادی نیز هست. در مقاله زیر تعدادی از مكاتبات و اسناد منتشرنشده مربوط به این دو شهید بزرگوار توسط یكی از محققین ارجمند تاریخ انقلاب همراه با توضیحات و شروح لازم، به مجله ارسال شده كه ضمن تشكر از ایشان، تقدیم می‌گردد.

پژوهشی در مورد زندگانی و مبارزات آیت‌الله شهید سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی (ولادت ۱۲۹۴.ش، شهادت ۱۳۵۸.ش) در دست انجام بود،[i] كه در حین پژوهش به تعدادی از نامه‌های آیت‌الله شهید محمد صدوقی[ii] (ولادت ۱۲۸۶.ش، شهادت ۱۳۶۱.ش) به آیت‌الله قاضی طباطبایی و بالعكس، دسترسی حاصل شد. اسناد این نامه‌ها هم‌اكنون در كتابخانه ارزشمند و منحصربه‌فرد آیت‌الله قاضی طباطبایی در تبریز موجود می‌باشد و این دسترسی به لطف حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمدتقی قاضی طباطبایی، فرزند شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، حاصل گردید كه لازم است در اینجا از ایشان سپاسگذاری به‌عمل آید. نظر به محدودیتی كه در پژوهش فوق داشتیم، موفق به استفاده كامل از این نامه‌ها نشدیم. علیرغم اهمیتی كه این نامه‌ها دارند و بعضی هم به‌صورت اعلامیه در شهر تبریز تكثیر و توزیع شده‌اند، متاسفانه در «مجموعه اطلاعیه‌های سومین شهید محراب حضرت آیت‌الله صدوقی»[iii] درج نشده‌اند. امید است با اسنادی كه برای‌اولین‌بار در اینجا منتشر می‌شوند، گوشه‌هایی از مبارزات هماهنگ این دو شخصیت مهم نهضت امام‌خمینی(ره) در منظر دید پژوهشگران و محققان تاریخ انقلاب اسلامی قرار گیرد. این مكاتبات، نقش سیاسی این دو یار صدیق حضرت امام را در رهبری و هدایت مبارزات مردم مسلمان دو خطه قهرمان‌پرور ایران (تبریز و یزد) به نمایش می‌گذارند. امام‌خمینی، رهبر اصلی نهضت، سكان‌دار این حركت عظیم اسلامی بود و در مناطق مختلف كشور نیز شاگردان قدیمی ایشان این وظیفه را برعهده داشتند؛ از جمله در شیراز آیت‌الله شهید دستغیب، در مشهد آیت‌الله شیرازی و شهید هاشمی‌نژاد، در همدان آیت‌الله شهید مدنی، در تبریز آیت‌الله قاضی طباطبایی و در یزد آیت‌الله محمد صدوقی.

● در نهضت امام‌‌خمینی

ارتباط آیت‌الله قاضی طباطبایی با آیت‌الله صدوقی به ایام تحصیل ایشان در حوزه علمیه قم بازمی‌گردد.[iv] آن دو، در این ایام در محضر بزرگان حوزه، از جمله در محضر امام‌خمینی(ره)، حاضر می‌گردیدند و در جریان نهضت اسلامی علیه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، هر دو به مبارزه پرداختند.[v] ارتباط نزدیكتر میان آیت‌الله طباطبایی و آیت‌الله صدوقی به سال ۱۳۴۷ بازمی‌گردد. در عید فطر این سال، آیت‌الله قاضی طباطبایی در خطبه‌های نماز، طی سخنان شدیدالحنی، ضمن حمله به دولت صهیونیستی اسرائیل، نام امام‌خمینی(ره) را در حضور هزاران نمازگزار مطرح كرد. واكنش حكومت به این اقدام جسورانه، دستگیری و تبعید آیت‌الله قاضی طباطبایی برای مدت شش‌ماه به بافت كرمان بود.[vi] سیدرضا حسینی، راننده آیت‌الله قاضی كه ایشان را به بافت انتقال داده است، می‌گوید: «... حركت كردیم تا رسیدیم به اصفهان. چون آقا [آیت‌الله قاضی] مریض‌احوال بودند، شب را همانجا استراحت كردیم و من از داروخانه‌ای داروهای آقا را گرفتم. مامورین همراه، تحت‌تاثیر برخورد و رفتار و گفتار آقا قرار گرفته بودند و در بین راه نظر آنها برگشته بود و با آقا با مهربانی و محبت رفتار می‌كردند. صبح از اصفهان راهی شدیم و شب رسیدیم به یزد. در دروازه شهر یزد، چند نفر جلوی ما را گرفتند و گفتند: ما را آیت‌الله صدوقی فرستاده‌اند. امشب آیت‌الله قاضی میهمان آیت‌الله صدوقی هستند. مامورین می‌ترسیدند و زیاد علاقه نداشتند به این امر، اما به هر شكلی بود، با جلب رضایتشان راهی بیت آیت‌الله صدوقی شدیم و... صبح موقع حركت به بافت كرمان، آیت‌الله صدوقی رو به آقای قاضی كردند و فرمودند: شما ناراحت نباشید، ما عادت كرده‌ایم به این مسائل. باید تحمل كنیم.»[vii]

آیت‌الله قاضی به محض اسكان در منزل آقای شفیعی، كارمند فرمانداری بافت، با ارسال نامه‌هایی به مراجع تقلید، از جمله به آیت‌الله العظمی میلانی خبر تبعید خود را اطلاع داد ولی ساواك از ارسال نامه‌ها جلوگیری كرد. آیت‌الله میلانی پس از اطلاع از تبعید آیت‌الله طباطبایی، در اولین نامه‌‌اش به مرحوم طباطبایی، از سفارش ایشان نزد آیت‌الله صدوقی سخن می‌راند: «... تسلّاگویانم و حقیقتا قرآن مجید و روایات مأثوره و تاریخ احوال معصومین برترین موجب آرامش قلب است... از حالات مباركه مستحضرم و به انواع دعوات یادآورم و چندی قبل نوشتم به جناب مستطاب آقای صالحی در كرمان و به جناب مستطاب صدوقی در یزد كه از آن وجود مسعود عالی تفقد نمایند كه تا به حدی تمكن داشته باشند. اقدامات به عمل آوردند، ولی تعجب در این است تاكنون معلوم نشده كه تمكن پیدا كرده‌اند یا نه. بالجمله انتظار دارم از حال مبارك و از هر آن‌چه منظور داشته باشید، مسبوقم بدارید و تاكنون از حضرت عالی مرقوم نرسیده است، اگرچه بعضی نقل نمودند كه مرقوم فرموده‌اید... [امضا سیدمحمدهادی الحسینی المیلانی]»[viii]

آیت‌الله‌العظمی میلانی در نامه دیگر خود به آیت‌الله قاضی طباطبایی، به اقدامات انجام‌گرفته توسط آیت‌الله صدوقی اشاره نموده است: «تسلیم و تحیت وافر به عرض می‌رسانم و یُعِز علّی كه به بافت نامه می‌نویسیم و البته آن سفركرده یك قافله دل همراه دارد و جمعیت دلشده نگران و متاثرند. ولی بدیهی است خود وجود شریف عالی تاثری ندارید؛ چون در سبیل حق‌گویی از وطن دور شده‌اید. حضرت آقای صالحی از كرمان نامه مرقوم فرمودند و بعدا باز از طهران در موقع عزیمتشان به حج مرقوم فرمودند كه آن‌قدری كه توانایی داشتند اقداماتی درباره حضرت‌عالی نموده‌اند و همچنین حضرت آقای صدوقی از یزد نامه مرقوم فرمودند و نوشتند و بعض رفقای طهران كه بالواسطه امكان سببیت دارند، اقداماتی نمودند. مع‌ذلك متعجبم كه هنوز در آنجا تشریف دارید. تلگرافا [جهت] تشكر از تلگراف تبریك، مرحمتی‌گویان تبریك عرض كردم، نمی‌دانم واصل شد یا نه. اینك جناب مستطاب آقای فضلی كه از رفقای مخصوصین می‌باشند، به عوض خودم به حضور عالی اعزام می‌دارم...

[امضا] سیدمحمدهادی الحسینی المیلانی»[ix]


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.