جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تاملی بر فردیت مدرن در کوه نوردی


تاملی بر فردیت مدرن در کوه نوردی

بسیاری بر این باورند که کوه نوردی, ورزش یا کنش و یا امری گروهی است براهین و احتجاجات آنان نیز چنان قوی,و محکمه پسند است که هیچگونه نفی وتردیدی را جایز نمیشمارد مقتضیات کوه نوردی نیز گواه مشارکت گروهی و حس مسولیت پذیری جمعی است تک روی و عدم انطباق با گروه, نظم وشیرازه گروه را ازبین برده, و عملا صعود را مختل و یا غیر ممکن میکند

((تقدیم به فریدون اسماعیل زاده وتمامی کوه نوردان تنها))

یکی مرغ بر کوه نشسته و برخاسته ....... به ان کوه چه افزوده واز آن چه کاسته

بسیاری بر این باورند که کوه نوردی، ورزش یا کنش و یا امری گروهی است. براهین و احتجاجات آنان نیز چنان قوی،و محکمه پسند است که هیچگونه نفی وتردیدی را جایز نمیشمارد. مقتضیات کوه نوردی نیز گواه مشارکت گروهی و حس مسولیت پذیری جمعی است؛ تک روی و عدم انطباق با گروه، نظم وشیرازه گروه را ازبین برده، و عملا صعود را مختل و یا غیر ممکن میکند. تعاطی و ارتباط میان اجزای تشکیل دهنده نیز هارمونی یک کلیت یک پارچه را بوجود می آورد. برای گروهی اطلاق کردن کوه نوردی، دلایل دیگری را نیز میتوان بر شمرد.اما با تمامی این اوصاف، کوه نوردی را نمیتوان ورزشی صرفا جمعی یا گروهی خواند.جنبه های فردی، شخصی و به شدت خصوصی ابعاددیگری از کوه نوردی را تشکیل میدهد.اگر کوه نوردی به یک معنا ورزش جمعی است، به جند معنای دیگر ورزشی فردی است؛

نمیتوان با عمده کردن یکی، سهم دیگری را نادیده و کم اهمیت شمرد.متاسفانه در سنت های

کوه نوردی کشورما جنبه های فردی ناچیز و کم اهمیت تلقی گردیده است.ریشه های چنین رویکردی را باید در باور های سنتی و قبیله ای ونیز جزمیت های هولستیک(Holistigue) روشنفکری جستجو کردکه در دشمنی با هویتهای مدرن، فردیت و فردانیت را حقیر، یا نادیده می انگارد. لازم است که متذکر گردید فردیت مدرن، به هیچ وجه خود خواهی، کیش شخصیت، نفع پرستی، انانیت و هیچ کدام از اشکال منحط فردگرایی(Individualism) نمیباشد.

فردانیت مدرن در کوه نوردی، شامل حوزه شخصی و تجربه فردی یک کوه نورد در ارتباط با کوه و مسایل مبتلا به درگیر با آن است. چنین تجربه شخصی در حوضه حیات و ادراکات خصوصی از طریق کلام یا بیان قابل انتقال به دیگران نمیباشد.

تجربه خستگی در سربالایی،سختی در سراشیبی، سوز و سرما در زمستان، تابش آفتاب و گرمای تابستان، تنها در حوضه خصوصی قابل ادراک وتجربه است. حتی در شرایطی که یک کوه نورد در کوهستان در رنج و تعب و تحمل شدایدنیز نباشد، فی المثل در هنگام خوابیدن در کیسه خواب،

و نظاره کردن ستارگان و یا تماشای زیباییهای قله، صخره، آبشار،چشمه، رود، یخچال، برفچال و....

نیز حس پذیری همگان یکسان نمیباشد. تاثیرات طبیعت علی العموم،و تاثیرات کوهستان علی الخصوص بر افراد گوناگون، بلاشک متفاوت است.

درک، حس، درد و شادی، تجربه هایی صرفا خصوصی است؛ یک کوه نورد بدون اتکا به دیگران و به تنهایی باید کوله خود را به دوش بکشد، یک تنه مصایب و سختی ها را بر خود هموار سازد، ودر رفع نیاز های شخصی به دیگران متکی نباشد. اتکا نداشتن به دیگران ضریب اعتماد به نفس را بالا میبرد و انسان را قوی مقاوم و استوار میکند. چنین سیر و سلوکی روح انسان را تلطیف میکند و انسان را شاداب مینماید، ودر خلوت کوهستان وتنهایی، شکوه وعظمت جلوه گر میگردد. یک کوه نورد از فرصت پیش آمده، فارغ از قیل و قال زندگی روزمره، خود را آزموده و با سنجش خویش به نقد اعمال و کردار خود میپردازد. مرور خاطرات، بازکاوی و باز سازی آن، زوایای ناشناخته ومکتوم زندگی را هویدا میسازد.

آگاهی به ابعاد ناشناخته و پنهان شخصیتی و نحوه ارتباطات با دیگران آن هم در شرایط سخت و دشوار ، معنا بخشی و معنی آفرینی و مفهوم واقعی و ماهوی کوه نوردی است.

انسان برای ایجاد هویت نیازمند به غیر سازی است. هرکسی جزئی از عینیت و غیریت دیگری است ، علی رغم چنین تاملی، درک آنها در در حوضه فردی قابل تصور است، به قول سپهری:

گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و زبر های زمین را به من آموخت

پیش از این اشارت رفت که کوه نوردی با حس مشارکت گروهی و مسئولیت جمعی همراه است، اما چگونگی و نحوه مشارکت درخور تامل میباشد. مسئولیت گروهی وتقسیم وظایف بر مبنای کدام ملاک و معیاری صورت میپذیرد؟! نوع ارتباط و سلسله مراتب انضباط در یک گروه کوه نوردی چگونه میباشد؟! بعنوان مثال در فرایند یک صعود وحتی گلگشت صرف کبر سن و سابقه کوه نوردی بیشتر، لزوما موجبات احترام، شأن وموقعیت ممتازی است؟! توانایی های جسمی و فیزیکی یک کوه نورد، مهارت های فنی، پدید آورنده جایگاه والایی است، و عالی جاه بودن را به ارمغان میآورد؟! آموزش و یاد گیری چگونه می باشد؟ آیا مبنای آموزش، همان سیاق سنتی رابطه استاد کار با شاگرد است؟! آیا آموزه های مدرن وعلمی مطمح نظر میباشد؟! اطاعت و فرمان برداری در زنجیره سلسله مراتب و انضباط چگونه است؟! بسیاری سوالات دیگر را در ارتباط با روان شناسی کوه نوردان، اخلاق، و اخلاقیات در کوه نوردی میتوان مطرح کرد.

در سنت کوه نوردی کشور ما دو رویکرد عمده به چشم میخورد: یک رویکرد کوه نوردی را صرفا ورزش تلقی نموده و آن را هدف میداند و به جنبه های فنی بها میدهد. رویکردی دیگر، کوه نوردی را نه هدف بلکه ابزار و وسیله ای برای اهدافی دیگر در نظر میگیرد.

ابزاری برای تحقق آرمان ها، و باورهای خارج از کوه نوردی. گرایش اخیر، کوه نوردی را برای کوه نوردی میخواهد. امروزه این رویکرد اعتبار و اهمیت گذشته خود را از کف داده. این قلم در مقام تایید ویا تکذیب این بی اعتباری نیست، اما آنچه مسلم است امروزه، رویکرد فرمالیسم(Formalism) یا شکل گرا در تمامی عرصه های علوم، فنون، هنر، نقد ادبی و اجتماعی مسلط میباشد.

با آنکه نمیتوان معترف به فن و فرم در کوه نوردی نبود، اما باید در نظر داشت که کوه نورد انسان است و ماشین تلقی نگردد.

هدف تلقی کردن ورزش کوه نوردی را میتوان این گونه اصلاح نمود که کوه نوردی تجربه ای فردی و شخصی است، و نباید برای آن تنها به یک روایت (Narrative) پسنده کرد.

چرا که عصر روایت کلان و با یک شاه کلید همه قفل ها را گشودن به سر آمده است. به تبع اولی

کوه نوردی و تاملات پیرامون آن جند روایتی(Multi-Idea) محسوب میگردد.

اسماعیل رضایی

http://۵۶۷۱.persianblog.ir



همچنین مشاهده کنید