دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
پیونددهنده شریعت و طریقت
امام محمد غزالی طوسی که در سده پنجم هجری و به روزگار فرمانروایی سلجوقیان ترکتبار روزگار میگذراند، از جمله نامدارترین و تاثیرگذارترین شخصیتهای ایران و اسلام در گسترهای زمانی به وسعت تمام تاریخ است. آنچه هویدا مینماید، مجموعه فعالیتهای وی که نمود آشکارش را در آثارش به روشنی میتوان دید، موجب شد تا در گذر زمان شمار به نسبت افزونی از دانشمندان و اندیشمندان به شرح یا نقد آرای او بپردازند.
بایسته و شایسته است یاد شود، برخی افراد که واکاوی آرای او را پیشه خویش ساختند باورهای او را به جهت دینمداریاش حجت پنداشته و ستوده و از این رو، در رویارویی با هرگونه نظریهای که رهی جدا از مسیر غزالی میپیمود، پرچم مخالفت برافراشتند. شماری از کسانی هم که بازبینی باورهای غزالی را وجهه همت خویش قرار دادند مانند ابن رشد، نویسنده کتاب تهافت التهافت، به سبب جنبههای ضد فلسفی اندیشه غزالی عقایدش را مردود دانسته و نکوهیده و به همین جهت، در تقابل با هرگونه رایی که همگام با طریق غزالی میبود، جبههگیری کردند.
شمار زیادی از اندیشمندان امروزی نیز غزالی را به سبب مخالفتش با فلسفه و خردستیزی گستردهاش مورد طعن و لعن قرار داده و از آن جمله به شماری از پژوهندگان نامدار چون مهدی فرشاد، مولف کتاب تاریخ علم در ایران و عبدالهادی حائری، نویسنده کتاب نخستین رویاروییهای ایرانیان با دو رویه تمدن بورژوازی غرب میتوان اشاره داشت.
در حقیقت، از روزگار غزالی تا امروز، مخالفان غزالی، آنچه را بیش از همه دستاویز هجمه خویش به او و پیروانش برشمردهاند، عقاید ضد فلسفی اوست که بویژه در کتاب تهافت الفلاسفه دوچندان رخ مینماید. معالوصف، شماری دیگر از پژوهندگان معاصر، همچون فرانک گریفل، نویسنده کتاب فلسفه الهیات غزالی، دیدگاههای منفی رایج در این زمینه را به بوته نقد کشانده و اقرار داشته که بیشتر دانشمندان در درک درست مفاهیم و آموزههای غزالی ناتوان بوده و حق آن است که غزالی را باید به مثابه پلی رابط برشمرد که میان فلسفه و عرفان اسلامی پیوندی ناگسستنی برقرار داشته است. بسیاری از کاوشگران تاریخ تصوف چون عبدالحسین زرینکوب هم در کتاب جستجو در تصوف ایران، از او به عنوان کسی یاد کردهاند که با پیوند میان شریعت و طریقت، هم شریعت را قدرت و عمقی بیشتر بخشید و هم طریقت را رواج و مقبولیتی افزون هبه کرد.
نگارنده در مقالهای که در دوم خرداد سال ۱۳۹۰ در همین روزنامه و با عنوان از دوستی با دین تا دشمنی با فلسفه منتشر ساخت، چگونگی و چرایی مخالفتهای ظاهری غزالی با فلسفه را مشروح داشته است و به این جهت ضرورتی بر بازگویی دوباره آن نمییابد. اما در این کوتاه جستار در پی آن خواهد بود با نگاهی هرچند گذرا و کوتاه به کتاب احیای علوم دین غزالی، به مرور مختصر افکار عرفانی او پرداخته تا درک گردد که چرا به رغم فزونی شمار مخالفان دیدگاههای غزالی، بسیاری از دانشمندان جایگاه او را در تاریخ تصوف ایران و اسلام چنین فراز و رفعتی بخشیدهاند.
در میان آثار پرشمار غزالی، احیای علوم دین، اثر عمدهای است که از لحاظ محتوا با مقاصد و معارف اهل عرفان و پیروان تصوف ارتباط بسیار دارد. این کتاب در عین حال که مهمترین و مفصلترین مصنفات غزالی به شمار میآید، بهترین منبع برای شناخت احوال و افکار صوفیانه او نیز محسوب میشود.
احیای علوم دین از ۴ ربع که هر ربعی خود مشتمل بر ۱۰ کتاب است، تشکیل شده است. ربع نخست عبادات و ربعهای دیگر به ترتیب عادات، مهلکات و منجیات نام دارند.
غزالی، در ربع اول مباحثی را در باب علم، عقاید، طهارت، نماز، زکات، روزه و حج مطرح داشته است. او در این ربع تلاش نموده تا به بررسی این نکات بپردازد که دانستن کدام یک از علوم ضرورت دارد، تا چه اندازه باید به آنها پرداخت و در سلوک راه آخرت، کدام یک از علوم در زمره مهلکات و کدام یک از جمله منجیات است. وی همچنین کوشیده نشان دهد در آنچه به آداب و اسرار عبادات مربوط است، بجز ارکان ظاهری، توجه به عمق و معنای عبادات و آداب نیز اهمیت دارد. در واقع، مباحث غزالی در این بخش از لحاظ نظری توجیه مبادی صوفیه است و هدف نهایی او اذغان به این نکته است که تنها نباید به ظاهر نظر داشت، بلکه آنچه مهم است قلب و نیت است.
ربع دوم کتاب غزالی، چنان که پیشتر نیز گفته آمد، در باب عادات است و آن مشتمل بر مواردی است که خارج از عبادات، با آداب و قواعد زندگانی عادی انسان و معادلات و معاملات ظاهری ارتباط دارد. غزالی در این بخش درباره مسائلی چون آداب غذا خوردن، ازدواج، کسب معاش، حلال و حرام، آداب دوستی، عزلت، سفر، سماع، امر به معروف و آداب و اخلاق پیامبر سخن گفته است. آنچه روشن است، غزالی در ربع دوم کتاب خویش، همانگونه که عبدالحسین زرینکوب نیز اذعان داشته است، سعی کرده با برجستهتر کردن مبحث مرتبط با اخلاق نبوی و سیره حضرت رسول(ص)، اصول اخلاق صوفیه را بر سیرت و سنت مبتنی سازد و برای احیای واقعی علوم دین و کمک به تصفیه و تزکیه نفوس، معیار و میزان قابل اعتمادی عرضه دارد. آنچه بیش از همه در مباحث این ربع شگفتیآفرین است، مباحثی است که غزالی درباره سماع بیان کرده است. برابر با نظر غزالی «در سماع ۳ چیز باید نگاه داشت، زمان، مکان و اخوان که هر وقت دلمشغولی باشد یا وقت نماز بود و وقت طعام خوردن بود یا وقتی که دلها بیشتر پراکنده بود سماع بیفایده بود. اما مکان چون راه گذری باشد یا جایی ناخوش و تاریک باشد یا به خانه ظالمی بود، همه جا شوریده بود، اما اخوان آن بود که باید هر که حاضر بود اهل سماع بود و چون متکبری از اهل دنیا حاضر بود... و در میان قوم جوانان باشند اگر از اندیشه یکدیگر خالی نباشند، این چنین سماع به کار نیاید.»
غزالی در کتاب خویش درباره سماع و جواز آن مباحثی مفصل و فقیهانه مطرح نموده تا بتواند نتیجهای صوفیانه از آن به دست آورد. برآیند تمام مباحث او آن است که سماع مجاز است به شرط آن که از هرگونه لهو و فسق احتمالی دور باشد و «مباح است مگر آن که جهتی از حرمت درو باشد مانند سرود فحش و هجا یا طعن دین.» موضوع آنچه غزالی در ربعهای مهلکات و منجیات به آنها پرداخته است، برخلاف محتویات دو ربع نخست، بیشتر با احوال باطنی مرتبط است و رنگ و روی صوفیانه افزونتری به اثر او میدهد. در ربع مهلکات، غزالی درباره موضوعها و مضامینی چون عجایب قلب، لزوم ریاضت نفس، کسر شهوات، معالجه امراض قلب که به باور وی به جهت پیروی انسان از شهوات پدید میآید، مذمت آنچه موجب هلاک نفس میشود، آفات زبان، خشم، رشک و حسد، دنیاپرستی، بخل و حب مال، جاه و ریا، کبر و عجب به ایراد سخن پرداخته است. مباحث مطروحه در این ربع توجه دقیق غزالی به ارزیابی و سنجش معرفت را نشان میدهد. او در این گفتارها به بررسی علمی که به باور او از تصفیه قلب حاصل میآید عنایت ویژهای مبذول داشته و سرانجام نیز خواننده کتاب را بدین نتیجه رهنمون میکند که علم به دست آمده از تصفیه قلب، دقیقتر از علم مبتنی بر حس و ادراک است و به این روی، لاجرم، طریق عرفا در نیل به معرفت از طریقی که حکیمان و اهل کلام در آن گام برمیدارند، بهتر خواهد بود.
به عنوان پایانی بر این کوتاه جستار میتوان گفت غزالی در کتاب خویش، جدا از روایت احادیث و آیات به نقل احوال و اقوال صوفیه نیز پرداخته است که جلوهگر مشرب عرفانی اوست. با وجود این، ذکر این نکته بدان مفهوم نیست که تصوف از منظر او تنها استغراق در حالات روحانی است. او بهرغم گرایش به طریقت صوفیه، گهگاه طعن بر متصوفه عصر خویش را روا میپنداشت. چنان که در همین کتاب احیای علوم دین بر صوفیانی که دست از کسب و کار کشیده و در خانقاهها گوشه عزلت گزیده و از مردم صدقه پذیرفته، بشدت تاخته و آنان را به ریاکاری و شهرتجویی و تکدی متهم کرده است. به باور او در کنار غرقه گشتن در حالات روحانی، تصفیه باطن و تمسک به آداب شریعت و اخلاق نبوت است که اهمیتی فزاینده دارد. به تعبیر دیگر، به عقیده غزالی، عارف واقعی یا صوفی راستین کسی است که همواره از ریا و فریب گریزان است، خدا را نه برای بهشت و دوزخ بلکه برای خود او پرستش میکند و بیشتر به خدا توجه دارد تا به خویش. در حقیقت، به این روش است که غزالی یارای آن مییابد تا بین شریعت و طریقت وحدت و اتحادی قطعی و انکارناپذیر بیابد و به اینگونه پیروان عرفان و طریقت را از اتهام بدعت که متشرعان و مخالفان بدانها میدادند، منزه سازد و حتی تصوف را از فنای ابدی و فراموشی همیشگی وارهاند.
امیر نعمتی لیمائی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست