شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

داستان منطقه ای و بومی


داستان منطقه ای و بومی

توقع می رود داستان بومی و منطقه ای, به دلیل نوع قالب و ساختارش, تنها روایتگر حقایق محض و واقعیتها باشد

داستان بومی Local Colour Fiction و داستان منطقه‌ای Regional Fiction به داستانی اطلاق می‌گردد كه نویسنده، تمام هم‌ّ خود را مصروف تصویربرداری و توصیف یك منطقهٔ خاص جغرافیایی، باتمامی شخصیتها، لهجه‌ها،‌ سنن و باورهای مردم ... می‌كند. در این ارتباط، ‌داستان، ‌بهتر از سایر ژانرهای ادبی چون شعر، می‌تواند ابعاد مختلف مسئله رامطرح سازد، و به تحلیل و ارزیابی بپردازد. داستان در واقع می‌تواند گسترهٔ‌ عظیمی از حوادث، شخصیتها، مكنونات درونی افراد، ایده‌ها،‌ مكانها و ... را به تصویر بكشد. در صورتی‌ كه سایر قالبهای ادبی، به دلیل نوع ساختار و اسكلت‌بندی‌شان، ‌قادر به ترسیم همهٔ مسائل گوناگون یك ناحیه، نیستند.

توقع می‌رود داستان بومی و منطقه‌ای،‌به دلیل نوع قالب و ساختارش، تنها روایتگر حقایق محض و واقعیتها باشد. اما خوانندهٔ این‌گونه آثار، همواره تحت تأثیر دو جریان رمانتیسم و رئالیسم قرار دارد. در این قبیل آثار، علاوه بر تخیل، وهم نیز دیده می‌شود؛ و بخشی از حوادث داستان، بر این اساس دنبال می‌گردد.

از آنجا كه داستان منطقه‌ای تنها به توصیف ناحیه‌ای خاص می‌پردازد، معمولاًمناطق روستایی و حاشیه‌ای در این گونه اثار مد نظر هستند. و از آنجا كه بیشتر خوانندگان این‌گونه آثار، ساكنان شهرهای بزرگ‌اند، طرح یك منطقهٔ خاص با تمامی رویدادها و مسائل پیرامونش، برای این دسته از مخاطبان، جذاب و عجیب می‌نماید.

برای مخاطبان شهری، داستانهایی از این دست، بسیار متفاوت می‌نماید؛ و آنها را از زندگی عادی پیرامونشان جدا می‌سازد و به سرزمین‌های دور با رسوم و آداب متفاوت و غریب، و در پی آن، با رویدادهای عجیب و شگفت‌انگیز مواجه می‌سازد. در این دنیای پر رمز و راز، نویسنده گاه به توصیف محض حقایق آن منطقه می‌پردازد، و گاه عنصر تخیل را در آن وارد می‌سازد.

در بسیاری از این داستانها، یك شخصیت غریبه، به منطقه‌ای خاص وارد می‌شود. او كه از دنیای دیگری ـ كه غالباً جامعه شهری است ـ به آن منطقهٔ خاص وارد می‌شود، ‌پی ‌در پی با رویدادهای عجیب و تازه‌ای مواجه می‌گردد. در واقع، نویسنده برای نشان دادن تفاوت میان دو جامعه، از این شیوه استفاده می‌كند.

برخی منتقدین ادبی معتقدند كه داستانهای منطقه‌ای و بومی بهتر است در فرم داستان كوتاه ظاهر گردند. این در حالی است كه در گذشته، بسیاری از رمانهای منطقه‌ای پدید آمده و به خوبی قوام یافته و توانسته‌اند جایگاه ویژه‌ای برای خود پیدا كنند.

مخالفان رمانهایی از این دست، ادعا می‌كنند كه محدودیتهای مطرح در یك منطقهٔ خاص، باعث شده تا یك داستان كوتاه، به راحتی طرح مسئله كند؛ در صورتی‌ كه استفاده از قالب رمان برای توصیف یك منطقه كوچك لازم به نظر نمی‌رسد؛ و نویسنده برای پر كردن صفحات خود مجبور می‌شود به اطناب روی آورد و رویدادها و حوادث غیر ضروری را به داستان وارد سازد.

در این قبیل آثار، معمولاً حوادث در روستاها، در دل طبیعت و سرزمینهای دورافتاده روی می‌دهد. مكان می‌تواند یك جای كاملاً حقیقی باشد؛ و حتی می‌تواند به عنوان یك شخصیت داستانی، هویت یابد. همچنین، نویسندگان این دست رمانها، در پی خلق شخصیتهای منطقه‌ای هستند. از این رو، در یك منطقه، به جستجوی شخصیتهای جذاب و مطرح می‌گردند، تا بتوانند در قالب داستانی واردشان سازند. در این میان، بسیاری از شخصیتهای بومی و منطقه‌ای، به دلیل محدودیتهای منطقه‌ای، تیپیك و كلیشه‌ای می‌شوند. با این حال، در میان این افراد، شخصیتهای جذاب و عجیب نیز یافت می‌شوند. اما شخصیتهای اصلی داستان، كسانی هستند كه در منطقه، بیش از سایرین، ریشه و اصل و نسب دارند. در حقیقت، هرچه این افراد به آن منطقه بیشتر وابسته باشند بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند.

در داستانهای منطقه‌ای و بومی غربی، قهرمانان زن،، غالباً دختران جوان و زنان مجرد هستند. راویان داستانهایی از این دست، غالباً افراد تحصیل‌كرده‌ای هستند كه از دنیایی دیگر به آن منطقه وارد شده‌اند. آنان در نقش یك میانجی میان زندگی روستایی و شهری، ظاهر می‌گردند. این راوی، در بسیاری مواقع، بر آن است كه میان دو فرهنگ مختلف همدلی و یكپارچگی ایجاد كند؛ گاه تنها شاهد تفاوتهاست، و صرفاً آنها را مشخص می‌سازد.

علی‌رغم محدودیتهای موجود در یك ناحیهٔ كوچك،‌ در داستانهای منطقه‌ای بومی، شاهد حوادث و رویدادهای متنوعی هستیم. بخش اعظم این قبیل داستانها به طرح نوع زندگی، رسوم و نحوهٔ برخورد مردم با یكدیگر اختصاص می‌یابد. در این داستانها، همچنین، تحولات عظیمِ روی داده در گذشته و حال و نوستالژیای دوره‌های طلایی گذشته، مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌گیرد. در این داستانها،‌جشنهای بزرگ منطقه‌ای، در كنار شرح زندگی مردم عادی و روایت بدبختیهای آنها مطرح می‌گردد. غالب كشمكشهای مطرح این داستانها نیز میان زندگی شهری و روستایی در جریان است.

تحلیلگران عرصهٔ ادبیات، میان رمان منطقه‌ای و بومی، تفاوت قائل‌اند.

آنها داستان و رمان منطقه‌ای را رمانی می‌دانند كه به منطقه‌ای بسیار خاص وفادار بوده، بر آن باشد تا یك محدودهٔ جغرافیایی را به تصویر كشد. در صورتی كه داستان بومی، به رمانی گفته می‌شود كه از سویی از ویژگیهای داستان منطقه‌ای برخوردار است، و از سویی دیگر، توصیفات و تصویرگریهای بومی، جنبه تزئینی و ظاهری دارند. به عبارت دیگر، شالودهٔ اصلی داستانهای بومی، توصیف یك منطقهٔ خاص نیست. در صورتی كه در داستان منطقه‌ای،‌ نویسنده اجازه ندارد به مكانهای دیگری هم چنگ بیندازد.

تحلیلگران ادبیات مدعی‌اند كه تعداد آثار بومی، بیش از داستانهای منطقه‌ای است. عدم توجه اصولی به شرح مختصات محلی، باعث شده كه این قبیل آثار، بیش از نوع اول دارای طرحهای متنوع و حوادث گوناگون است.

در رمان و داستان منطقه‌ای، شرح زندگی مردم یك منطقه و توصیف جغرافیای آن، هدف اصلی نویسنده است. در این میان، خواننده حتی با پیشینهٔ تاریخی آن منطقهٔ خاص آشنا می‌شود، و می‌تواند سیر تحولات فرهنگی،‌اجتماعی و اعتقادی مردم را، از گذشته تا حال،‌مشاهده كند.

توجه به یك منطقهٔ خاص، باعث می‌گردد تا نویسنده، فرصت كافی برای توصیف جزئی‌ترین مسائل، چون لباس، لحن صحبت، اخلاق، باورها و ... مردم را داشته باشد.

منتقدین می‌گویند كه در قرن حاضر، رمان و داستان‌های منطقه‌ای، بسیار عمیق‌تر و پیچیده‌تر از آثار مكتوب قرن ۱۹ هستند.

از این رو، بسیاری از متخصصین علوم انسانی، می‌توانند از طریق این گونه آثار، به پاسخ بسیاری مسائل مختلف مورد نظرشان در زمینه‌های اجتماعی، روانشناسی، سیاسی، تاریخی ... دست یابند.

کامیار شیرازی



همچنین مشاهده کنید