پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

در حسرت روزه گرفتن


در حسرت روزه گرفتن

گرفته بود و دمغ، حتی ناراحت. سر صحبت که باز شد با سلام و علیک، سفره درد دلش را گره گشود و در حالی که چشمانش شسته می شد، گفت: دکتر از روزه گرفتن به شدت منعم کرده است. چندی پیش عمل کرده …

گرفته بود و دمغ، حتی ناراحت. سر صحبت که باز شد با سلام و علیک، سفره درد دلش را گره گشود و در حالی که چشمانش شسته می شد، گفت: دکتر از روزه گرفتن به شدت منعم کرده است. چندی پیش عمل کرده ام و حالا از حلاوت رمضان، از شیرینی های روزه، از طراوت نفس کشیدن در روزه رمضان محرومم. می گفت من حلاوت روزه را، شیرینی «نخوردن و نیاشامیدن» را تجربه کرده ام و حالا سختم است نتوانم نفس به نفس روزه داران سحر را به افطار گره بزنم. سفره افطار که پهن می شود، زن و فرزندم که با شوق پایش می نشینند، گریه ام می گیرد. سحرها هم که چراغ روشن می شود، سرم را زیر پتو می گیرم و ...

بارها با خدا گفته ام این رسم مشتی گری است که سفره پهن کنی، همه را به میهمانی بخوانی و من را توان آمدن نباشد؟ خیلی وقت ها شکایت کرده ام از این وضع اما ... انگار جز حسرت کشیدن و نفس به تاسف بر آوردن سهم من نیست.

از این آدم ها کم ندیده ام، افرادی که به دلیل وضعیت جسمانی نمی توانند روزه بگیرند و در حسرت آن می سوزند. فکر می کنم این سوختن به حسرت خیلی انسان سازتر و عبودیت انگیزتر است از رفتار کسانی که گاه در بند روزه خویش گرفتار می آیند که از این آدم ها هم کم ندیده ام. اما در این مجال سر نقد این رفتار را ندارم بلکه هم نفس با آن دوست حسرت کشیده و کسانی که چون اویند می خواهیم این فراز را از سخنان آیت ا... تهرانی بخوانیم.

من به آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمی توانند روزه بگیرند و غصه می خورند که من محروم شدم از برکات صوم و ماه مبارک رمضان، می خواهم بگویم که این دیدگاه و نگرش تو یک نگرش مادی است. شما خیال کرده اید که روزه نخوردن و نیاشامیدن است؟ برای تو هم روزه وجود دارد. آن چه بالاتر از « قلت اکل» و کم خوردن است؛ آن چیست؟ جلوی زبانت را بگیر؛ یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکن، دروغ نگو، تهمت نزن، ایذاء مومن نکن، برو جلوی آفات زبانت را بگیر؛ روزه این جا هم هست. میراث الصوم این است. بله، اگر صحت مزاج داری و عذر شرعی نداری، قلت اکل هم در کنارش هست تا درد و الم گرسنگی و تشنگی را بچشی که آن هم آثاری دارد.

در روایات داریم که فردی خدمت پیغمبر اکرم(ص) آمد و گفت: « من روزه هستم.» حضرت به او فرمود: « استفراغ کن!» دید همین طور دارد تکه تکه گوشت از حلقش بیرون می آید. پرسید: « این چیست؟» حضرت فرمود: « غیبت کرده ای! این روزه نیست.» روایت می خواهد همین را بگوید که من اشاره کردم. این اصلا روزه نیست. روزه شکمی هست، ولی روزه معنوی نیست.

پیغمبر اکرم(ص) فرمود: « و میراث الصمت انها تورث الحکمهٔ»؛ یعنی میراث سکوت، حکمت است. پس معلوم می شود منظور از این « صوم صمت» که در روایات هست، « حرف نزدن» مطلق نیست، بلکه مراد همان «قلت کلام» و پرهیز از بیهوده گویی است. اتفاقا بعضی جاها باید حرف بزنی؛ با خدا باید حرف بزنی؛ باید دعا بخوانی. نه این که هر چیزی که از دهانت بیرون بیاید را بگویی. آن چیزی که برای تو حجب را برطرف کند و تو را به «مقام رضا» می رساند، آن را مراقبت کن ...

بله، نخوردن و نیاشامیدن، پایین ترین مرتبه روزه داری است. روزه دار حقیقی، آن است که هم لب از طعام و شراب فرو بندد، هم از نازیبا گفتن و بد رفتن و بد شنیدن. پس اگر جسم را یارای روزه گرفتن نیست، عقل و اندیشه را باید به یاری گرفت و با پرهیز از پلشتی ها، زمینه روزه داری جان را فراهم کرد.

پرهیز از رفتارهای ناصواب، در کنار حسرت روزه داشتن آدمی را به مرحله بالای بندگی می رساند، چنان که عاقبت چنین آدمی، حسرت دیگران را بر می انگیزد. پس ما هم ولو با بیماری جسمی، به میهمانی خوانده شده ایم تا سر سفره خدا بنشینیم. خدا مشتی تر از آن است که بنده ای را فراموش کند، به ویژه وقتی سفره ای به وسعت گیتی پهن می کند و همه را به « بار عام» خویش می خواند. خدا ما را فراموش نمی کند. این ما هستیم که نباید خود را و خدا را فراموش کنیم. ذکر خدا و یاد او هم فراتر از زبان به عمل در آوردن آیات اوست. این است که آدمی را از خاک تا اوج افلاک به پرواز در می آورد.

رهگذر