شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

رفتار شناسی پیامبر اکرم


رفتار شناسی پیامبر اکرم

حقیقتاً که آشنایی با روش و آداب زندگی و خلق و خوی آن بزرگوار که خود مظهر کامل و آیینه تمام نمای مکارم اخلاقی است گام مؤثر جهت درک هرچه بیشتر مسایل اخلاقی خواهد بود

حقیقتاً که آشنایی با روش و آداب زندگی و خلق و خوی آن بزرگوار که خود مظهر کامل و آیینه تمام نمای مکارم اخلاقی است گام مؤثر جهت درک هرچه بیشتر مسایل اخلاقی خواهد بود.

سیره رسول خدا(ص) که والاترین الگوی کمالات انسانی و مصداق آیه شریفه« و لکم فی رسول الله اسوه حسنه» عالی ترین نمونه تربیت و اخلاق اسلامی می باشد که با الهام از سیره آن حضرت بتوانیم در رشد و سازندگی شخصیت خود و فراگیران و متربیان قدمی موثر برداریم. در این مجال گوشه ای از سیره رفتاری پیامبر اکرم را برای شما عزیزان نقل خواهیم کرد .

● سیره ایشان در سخن گفتن

امام حسین از پدرش امیرالمومنین علی علیه ‌السلام درباره‌ رفتار پیامبر اکرم صلی‌ الله علیه و آله با دوستان و همنشینان خود سوال کرد و حضرت چنین فرمود:

«پیامبر صلی ‌الله علیه و آله همیشه خوش ‌رو، خوش‌ خو و ملایم بود و خشن، درشت‌ خو، فحّاش و عیب ‌جو نبود. کسی را زیاد مدح نمی‌کرد و از چیزی که به آن میل و رغبت نداشت غفلت می‌ورزید به طوری که مردم از او ناامید نمی‌شدند. همواره خود را از سه چیز دور می‌داشت:

۱) جدال

۲) پرحرفی

۳) گفتن مطالب بی‌فایده.

و نسبت به مردم نیز از سه چیز پرهیز می‌کرد:

۱) هرگز کسی را سرزنش نمی‌کرد و عیب نمی‌گرفت،

۲) عیب مردم را جست و جو نمی‌کرد،

۳) سخن نمی‌گفت، مگر در جایی که امید ثواب در آن داشت.

هنگام تکلم چنان حاضران را تحت تأثیر قرار می‌داد و جذب می‌کرد که از هیچ ‌کس نفس شنیده نمی‌شد و چون سکوت می‌کرد آنان سخن می‌گفتند. دوستان در حضور آن حضرت با یکدیگر پیرامون مطلبی نزاع نمی‌کردند. اگر کسی در محضر پیامبر صلی ‌الله علیه و آله صحبت می‌کرد همه ساکت... .» ۱

● سکوت آن حضرت

سکوت رسول خدا(ص)چهار جور بود

۱) حلم

۲) حذر

۳) تقدیر

۴) تفکر.

سکوتش از حلم و صبر این بود که هیچ چیز آن حضرت را به خشم در نمی‏آورد و از جای نمی‏کند، و سکوتش از حذر در چهار مورد بود:

۱) در جائی که می‏خواست وجهه نیکو و پسندیده کار را پیدا کند تا مردم نیز در آن کار به وی اقتدا نمایند.

۲) در جائی که حرف زدن قبیح بود و می‏خواست بطرف یاد دهد تا او نیز از آن خودداری کند .

۳) در جائی که می‏خواست در باره صلاح امتش مطالعه و فکر کند.

۴) در مواردی که می‏خواست دست به کاری زند که خیر دنیا و آخرتش در آن بود.

و سکوتش از تقدیر این بود که می‏خواست همه مردم را به یک چشم دیده و به گفتار همه به یک نحو استماع فرماید، و اما سکوتش در تفکر عبارت بود از تفکر در اینکه چه چیزی باقی است و چه چیزی فانی.۲

آن حضرت با تمامی مردم مهربان بود و در همه شرایط با لشکریان و مردم خود مدارا می کرد، راستگویی امین، وفادار به عهد و پیمان خود بود، هنگام غضب خشم خود را فرو می برد و هنگام قدرت از مجازات چشم پوشیده و می گذشت.

● ساده زیستی و عطوفت آن حضرت

در کتاب ارشاد دیلمی است که: رسول خدا(ص)لباس خود را خودش وصله می‏زد، و کفش خود را خود می‏دوخت، و گوسفند خود را می‏دوشید، و با بردگان هم غذا می‏شد، و بر زمین می‏نشست و بر دراز گوش سوار می‏شد و دیگری را هم پشت سر خود بر آن سوار می‏کرد، و حیا مانعش نمی‏شد از اینکه مایحتاج خود را خودش از بازار تهیه کرده به سوی اهل خانه‏اش ببرد، به توانگران و فقرا دست می‏داد و دست خود را نمی‏کشید تا طرف دست خود را بکشد، بهر کس می‏رسید چه توانگر و چه درویش و چه کوچک و چه بزرگ سلام میداد، و اگر چیزی تعارفش می‏کردند آنرا تحقیر نمی‏کرد اگر چه یک خرمای پوسیده بود، رسول خدا(ص)بسیار خفیف المؤنه و کریم الطبع و خوش معاشرت و خوش رو بود، و بدون اینکه، بخندد همیشه تبسمی بر لب داشت، و بدون اینکه چهره‏اش در هم کشیده باشد همیشه اندوهگین به نظر می‏رسید، و بدون اینکه از خود ذلتی نشان دهد همواره متواضع بود، و بدون اینکه اسراف بورزد سخی بود، بسیار دل نازک و مهربان به همه مسلمانان بود، هرگز از روی سیری آروغ نزد، و هرگز دست طمع به سوی چیزی دراز نکرد.۳

● مصاحفه و معاشرت آن حضرت

هیچ دیده نشد که رسول خدا(ص)با کسی مصافحه کند و او جلوتر از طرف دست خود را بکشد، بلکه آنقدر دست خود را در دست او نگه میداشت تا او دست آن جناب را رها سازد، و هیچ دیده نشد که کسی با پر حرفی خود مزاحم آن حضرت شود و او از روی انزجار سکوت کند، بلکه آنقدر حوصله به خرج می‏داد تا طرف ساکت شود و هیچ دیده نشد که در پیش روی کسی که در خدمتش نشسته پای خود را دراز کند، و هیچ وقت مخیر بین دو چیز نشد مگر اینکه دشوارتر آن دو را اختیار می‏فرمود، و هیچ وقت در ظلمی که به او میشد به مقام انتقام در نیامد، مگر اینکه محارم خدا هتک شود که در این صورت خشم می‏کرد و خشمش هم برای خدای تعالی بود، و هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا میل نفرمود تا از دنیا رحلت کرد، و هیچ وقت چیزی از او درخواست نشد که در جواب بگوید: «نه»، و حاجت هیچ حاجتمندی را رد نکرد بلکه عملا یا به زبان به قدری که برایش میسور بود آنرا برآورده میساخت، نمازش در عین تمامیت از همه نمازها سبک ‏تر و خطبه‏اش از همه خطبه‏ها کوتاهتر و از هذیان دور بود، و مردم، آن جناب را به بوی خوشی که از او به مشام می‏رسید می‏شناختند، و وقتی با دیگران بر سر یک سفره می‏نشست اولین کسی بود که شروع به غذا خوردن می‏کرد، و آخرین کسی بود که از غذا دست می‏کشید، و همیشه از غذای جلو خود میل می‏فرمود، تنها در رطب و خرما بود که آن جناب دست دراز میکرد و بهترش را برمی‏چید، و وقتی چیزی می‏آشامید آشامیدنش با سه نفس بود، و آنرا می‏مکید و مثل پاره‏ای از مردم نمی‏بلعید، و دست راستش اختصاص داشت برای خوردن و آشامیدن، و جز با دست راست چیزی نمی‏داد و چیزی نمی‏گرفت، و دست چپش برای کارهای دیگرش بود، رسول خدا با دست راست کار کردن را در جمیع کارهای خود دوست می‏داشت حتی در لباس پوشیدن و کفش به پا کردن و موی شانه زدنش.۴

● نظافت و بهداشت پیامبر

رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به پاکیزگی علاقه فراوان داشت و در نظافت بدن و لباس بی نظیر بود.علاوه بر آداب وضو، اغلب روزها خود را شستشو می داد و این هر دو را از عبادات می دانست.

موی سرش را با برگ سدر می شست و شانه می کرد و خود را با مشک و عنبر خوشبو می نمود.

روزانه چند بار، مخصوصاً شبها پیش از خواب و پس از بیداری، دندانهایش را با دقّت مسواک می کرد.

جامه سفیدش که تا نصف ساقهایش را می پوشانید همیشه تمیز بود.

هیچ دیده نشد که رسول خدا(ص)با کسی مصافحه کند و او جلوتر از طرف دست خود را بکشد، بلکه آنقدر دست خود را در دست او نگه میداشت تا او دست آن جناب را رها سازد، و هیچ دیده نشد که کسی با پر حرفی خود مزاحم آن حضرت شود و او از روی انزجار سکوت کند، بلکه آنقدر حوصله به خرج می‏داد تا طرف ساکت شود .پیش از صرف غذا و بعد از آن دست و دهانش را می شست و از خوردن سبزی های بد بو پرهیز می نمود.شانه عاج و سرمه دان و قیچی و آینه و مسواک، جزء اسباب مسافرتش بود.خانه اش با همه سادگی و بی تجمّلی همیشه پاکیزه بود.تأکید می نمود که زباله ها را به هنگام روز بیرون ببرند و تا شب به جای خود نماند. نظافت تن و اندامش با قُدسِ طهارتِ روحش هماهنگی داشت و به یاران و پیروان خود تأکید می نمود که سر و صورت و جامه و خانه هایشان را تمیز نگهدارند و وادارشان می کرد خود را، به ویژه در روزهای جمعه، شست وشو داده و معطّر سازند که بوی بد از آنها استشمام نشود و آن گاه در نماز جمعه حضور یابند.

● اخلاق فرماندهی

رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به اخلاقی آراسته بود که خداوند او را چنین می ستاید: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم»۵ ؛ و تو راست خلقی عظیم .

موصوف بودن به این اخلاق، از او یک فرمانده موفّق ساخته بود که می توانست او را به مقصود رسانده و در بسیاری از جنگ ها پیروزی را برای او به ارمغان آورد.

آن حضرت با تمامی مردم مهربان بود و در همه شرایط با لشکریان و مردم خود مدارا می کرد، راستگویی امین، وفادار به عهد و پیمان خود بود، هنگام غضب خشم خود را فرو می برد و هنگام قدرت از مجازات چشم پوشیده و می گذشت.

او بین مردم «صلح و دوستی» برقرار می ساخت و از آنان کینه، دشمنی و فتنه را دور می کرد و هر کسی را در جایگاه خود قرار می داد.برجسته ترین صفات عقلی آن حضرت عبارت بود از: تدبیر، تفکّر و دور اندیشی این صفات در عملکردهای او نمایان است.

● احترام به افکار عمومی

رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در موضوعاتی که به وسیله وحی و نصِّ قرآن، حکم آن معیّن شده بود، اعمّ از عبادت و معاملات، چه برای خود و دیگران، حقِّ مداخله قائل نبود و این دسته از احکام را بدون چون و چرا به اجرا در می آورد زیرا تخلّف از آن احکام، کفر به خداست: «و َمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللهُ فَاؤُلئِکَ هُمُ الْکافِروُنَ»۶؛ و کسانی که به آنچه خدا فرو فرستاده داوری نکرده اند ، آنان خود کفر پیشه گانند .»امّا در موضوعات مربوط به کار و زندگی، اگر جنبه فردی داشت و در عین حال یک امر مباح و مشروع بود، افراد، استقلال رأی و آزادی عمل داشتند.

کسی حقّ مداخله در کارهای خصوصی دیگری را نداشت، و هر گاه مربوط به جامعه بود حقّ اظهار رأی را برای همه محفوظ می دانست و با این که فکر سیّال و هوش سرشارش در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت، هرگز به تحکّم و استبداد رأی رفتار نمی کرد و به افکار مردم بی اعتنایی نمی نمود.نظر مشورتی دیگران رامورد مطالعه و توجّه قرار می داد و دستور قرآن مجید را هم تأیید نموده و می خواست مسلمین این سنّت را نصب العین خود قرار دهند.

محمدی