شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تنها به تاریخ دلخوشیم


تنها به تاریخ دلخوشیم

مثلی است معروف که می گوید شرقی ها به گذشته دلخوشند و آفریقائی ها به حال زندگی می کنند و غربی ها چشم به آینده دارند و گوئی این حکایت تمام نشدنی اندیشه ها باید که همچنان ادامه داشته باشد تیم پرسپولیس چون نامش حالا تنها دلخوشی هایش مربوط به گذشته است

مثلی است معروف که می گوید شرقی ها به گذشته دلخوشند و آفریقائی ها به حال زندگی می کنند و غربی ها چشم به آینده دارند و گوئی این حکایت تمام نشدنی اندیشه ها باید که همچنان ادامه داشته باشد تیم پرسپولیس چون نامش حالا تنها دلخوشی هایش مربوط به گذشته است در روزگاری که پرسپولیس خود پرسپولیس بود و تیمی فارغ از ناکار آمدیهای مدیریت و اقتصاد دولتی به روند پرشکوه خود ادامه می داد امروز دیگر نمی گوئیم که پرسپولیس باخته است و به گونه ای و از بعد نوستالژی نوع مردمان شرق دلخوش می کنیم که شاهین برده است آری شاهین نیز تیم پرسپولیسیها است می بینید اندیشیدن چنین هم برای خود عالمی دارد امروز می توانیم تمام تقصیر ها را به گردن علی دائی بیاندازیم باید گفت که علی دائی در این باخت مقصر است و نمی توانیم حضور کم او در پرسپولیس را عاملی برای توجیه این باخت بدانیم علی دائی تا چند ماه پیش سرمربی تیم ملی ایران بود پس بازیکنان خود را بخوبی می شناسد و می داند مردانی چون خلیلی و آرفی و حیدری و محمد و کلاه کج و .. بازیکنان کوچکی نیستند او به جو فوتبال ایران آشنا است و این گونه نیست که نداند تیمهای شهرستانی در مقابل قرمز و آبی چگونه بازی می کنند از سوی دیگر او محمود یاوری هم می شناسد و می داند او سر سخت و قوی و با روحیه است و هیچگاه خود را بازنده نمی داند پس نمی توان گفت که این باخت را نمی توان به گردن دائی انداخت از سوی دیگر دائی اشتباهات فاحشی در چیدمان تیمش داشت او در بازی با ذوب آهن متوجه شد که بازیکنی چون مجتبی شیری بسیار بهتر از سپهر حیدری و باقری ها و نوروزی بهتر از آرفی می تواند به کمک او آیند اما هیچ کس نمی داند به چه دلیل او این بازیکنان را نیمکت نشین کرد از سوی دیگر او به یک باره چند تغییر در تیمی داد که در مقابل ذوب آهن خوب بازی کرد و این اشتباهی نابخشودنی از سوی او است از سوی دیگر انگشت اتهام دیگری رو به سمت او است و آن این است که عابد زاده را آن گونه بیرون کردند تا تیم ارتقا در دروازه بگیرد اما همه دیدیم که معمارزاده دوران یحیوی بدتر از دوران با عابد زاده است و این کل ماجرا نیست از حبیب کاشانی می پرسیم آیا این همان شوکی است که قرار بود به پرسپولیس وارد آید ؟

شما می گفتید تیم با کرانچارخوب بازی نمی کند اما در کدام بازی پرسپولیس این گونه با کرانچار بازی کرد که با دائی کرده است ؟ بحث فقط بعد نتیجه نیست بلکه روند حرکتی تیم نشان می دهد که شوک تغییر مربی این تیم را کند تر و خسته تر و بی انگیزه تر کرده است ؟ و این داستان تمامی نداردو باز انگشت خود را به سمت عباس انصاری فرد می بریم کسی که باعث شد وینگادا از پرسپولیس برود می پرسیم وینگادا اگر مربی بدی بود پس چرا امروز در یکی از بهترین فوتبالهای آسیا یعنی کره جنوبی مشغول مربیگری است ؟ چرا باید پرسپولیس را شما در پایان فصل خالی از بازیکن بکنید و مجبور شوید تیمی با ۱۸ بازیکن جدید به میدان بفرستید ؟ می پرسیم در کدام بعد تیاگو از پتروویچ بهتر بود ؟ چرا نوری و مازیار زارع باید می رفتند ؟و باز عقب تر می رویم از مصطفوی می پرسیم به چه دلیل قطبی آورد و بعد در ازای فرار او سکوت کرد ؟ و به چه دلیل هیچگاه به مصطفی دنیزلی پیشنهاد قابل قبولی ارائه نشد ؟چرا تیمی که با آن هزینه بسته شد نتیجه نگرفت ؟از آقای کاشانی می پرسیم چرا مصطفی دنیزلی را براحتی از دست داده و به دنبال استیلی و قطبی رفتید که در پرسپولیس تجربه اندوزی کنند ؟ و از مدیران پرسپولیس و خصوصا سازمان تربیت بدنی می پرسیم تا به کی باید این تیم چوب دولتی بودن خود را بخورد ؟ مردانی که از سوی سازمان تربیت بدنی برای تیم پرسپولیس آمده اند تا به حال چه گلی بر سر این تیم زده اند ؟ پرسپولیس را به جائی رسانده ایم که براحتی ۴ گل از شاهین بوشهر که تا فصل پیش در لیگ یک بازی می کرده بخورد و تازه چند گل هم از روی غفلت و بی تجربگی شاهینیها نخورد حدیث بامزه این قضیه اینجا است که افشین پیروانی که خود روزگاری سرمربی و کمک مربی این تیم بوده و امروز کارشناس تلویزیون است می گوید علت ضعف پرسپولیس در شهرستانها این است که تیمهای رو به رو در مقابل این تیمها با انگیزه ظاهر می شوند ! آیا نباید از پیروانی پرسید چرا تیم پرسپولیس در شهرستان و تهران انگیزه ندارد ؟ چرا باید آنقدر شجاعت و انگیزه و شخصیت تیمی سرخهای تهران که روزگاری به آنها ارتش سرخ می گفتند تا این اندازه پایین باشد ؟

براستی بر سر پرسپولیس و شاهین تهران چه آمد ؟ نگاهی که به بازیکنان شاهین بوشهر می کردیم ناخود آگاه به یاد شاهین دکتر اکرامی و گاردو شاهین آبادان پرویز دهداری می افتیم و می گفتیم آن شجاعت و انگیزه و عشق به پیراهنی که در وجود فرزندان خلف رئیس علی دلواری بوشهری وجود دارد به چه علت در وجود کسانی که پیراهن شاهین و پرسپولیس سابق و پیروزی فعلی را بر تن دارد هیچگاه نیست امروز اشکهای فرزندان عاشق شاهین و پرسپولیس را چه کسانی پاک می کنند ؟ چرا تیم پرسپولیس نمی تواند چون فرزندان خلف شاهین بزرگ یعنی شاهین بوشهر با شجاعت و با برنامه و قوی بازی کند ؟فوتبال دولتی تا به کی می خواهد که پیکر نحیف باشگاهی که روزگاری ارتش سرخ نام داشت را با ندانم کاری و بی مدیریتی تازیانه زند ؟امروز عاشقان واقعی پرسپولیس چشمهای گریان باب سقوط تمامی عظمت تیم پرسپولیس تاریخ را دارند و از سوی دیگر لبهای خندانی دارند که هنوز شاهینی وجود دارد که چنین شجاع و با انگیزه و با جوانانی احمد پوری و کیانی و حمیدی … می تواند به یاد آورد که روزگاری در تاریخ شاهین و پرسپولیس بودند که این همه مدیر و پول دولتی نداشتند اما می توانستند افتخاراتی کسب کنند که هنوز هم به آن عاشقان سرخ دلبندند و سخت نا امید که با فوتبال دولتی بتوانند به آن دگر بار برسند

تورج عاطف



همچنین مشاهده کنید