چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
واکنش مناسب در برابر فاجعه منا
کشتهشدن بيش از ٤٠٠ نفر از هموطنان ما و رقمي بيش از ٤هزار نفر در فاجعه منا، صرفا يک «مصيبت» متعارف و ناگزير به حساب نميآيد. هرچند ميتوان اين استدلال را مطرح کرد که مراسم حج با گردهمآوردن بيش از سه تا چهار ميليوننفر از سراسر جهان، موقعيتهاي خاصي را ايجاد ميکند که شايد هيچ دولتي نتواند از برخي اتفاقات در آن جلوگيري کند، اما واقعيت آن است که درآمدهاي ميلياردي حاصل از اين مراسم براي کشور عربستانسعودي بايد بيش و پيش از هرچيز صرف امنکردن و يافتن راههاي اساسي براي جلوگيري از تلفات شود. اين تلفات در تراکمهاي بزرگ جمعيتي و بهخصوص در مناسک خاص، احتمال وقوع دارد اما امکان مديريت آنها نيز وجود دارد. مسئله زماني حادتر ميشود که بدانيم اينگونه قربانيشدن زائران خانه خدا در عربستان ابدا موضوعي تازه نيست و پيشينهاي طولاني دارد. در سال ١٩٩٠ (يعني ٢٥سال پيش) نزديک به هزارو ٥٠٠ نفر، چهار سال پس از آن در ١٩٩٤، بيش از هزار نفر، در سال ١٩٩٧، ٣٥٠ نفر، در سال ٢٠٠٤، بيش از ٢٥٠ نفر و در ٢٠٠٦، بيش از ٣٥٠ نفر در حوادث مشابه در مناسک حج کشته شدند. حتي کمي پيش از فاجعه اخير، سقوط يک آسانسور به مرگ بيش از صدنفر انجاميده بود و همه اين موارد بهجز تعداد بسيار زياد زائراني است که بهدلايل مختلف، از اعتراض به مقامات سعودي گرفته تا نبود بهداشت و تغذيه بد به بيماريهاي مسري مبتلا شده و قرباني ميشوند. برخي از اين بيماريها پس از مناسک توسط حجاج به کشورهاي خود منتقل شده و بار ديگر سبب قربانيشدن گروه ديگري ميشود.
در اينجا دو استدلال را ميتوان در برابر هم قرار داد؛ عربستانسعودي استدلال ميکند ارقام بيش از اندازه بزرگ، ميزان خاصي از قربانيان را «ناگزير» ميکند و اگر خواسته باشد خطرات را کم کند بايد از سهميههاي درنظرگرفتهشده بکاهد و اين مورد مخالفت ساير کشورهاست. استدلال طرف مقابل اين است که عربستان در صورت عدمامکان برگزاري مراسم بايد يا تعداد زائران را کاهش دهد يا از کمکهاي بينالمللي استفاده کند و شورايي براي برگزاري اين مناسک تشکيل شود. سؤال اين است: آيا کشوري مثل آمريکا که مقر تشکيل جلسات مجمع عمومي سازمان ملل است يا کشوري مثل سوئيس که مقر برگزاري گروهي ديگر از جلسات مهم اين سازمان و ميزبان سران کشورهاي جهان يا بالاترين مقامات آنهاست ميتوانند به هر بهانهاي از تأمين امنيت شانه خالي کنند؟ چه انتظاري ميتوان از واکنش کشورهاي جهان در برابر حرکات تروريستي که جان بخشي از سران جهان را در يکي از مجامع رسمي به خطر بيندازد، داشت؟ مناسک حج از مهمترين و مقدسترين وظايف مسلمانان است، اما هرگز بهمثابه مناسکي تعريف نشده که مسلمانان جان خود را در آن به خطر بيندازند و با مراسم جشن عيد قربان پايان بگيرد. اصولا اين مناسک يکي از صلحآميزترين و بيخطرترين مناسک در تاريخ اسلام بوده است.
ازاينرو، مسئوليت عربستان در اين زمينه کاملا مشخص است بهويژه به اين دليل که از بيش از ٣٠ سال پيش، چنين حوادثي کاملا رايج هستند و موضوع ابدا تازگي ندارد. اما در کنار اين مسئله، هرگونه درهمآميختن اين موضوع با مسائل روز سياسي و درگيريهاي کشورها کاري نادرست با پيامدهاي غيرقابل پيشبيني است. رفتارهاي غيرمسئولانه مقامات سعودي در سالهاي اخير از جمله توهين به حجاج، بدرفتاري با آنها در حد اعدام بيدليل برخي از آنها و درحالحاضر رفتارهاي زشتي که با موضوع تحويل اجساد قربانيان اين فاجعه ديده ميشود، از يک حکومت ديکتاتوري قبيلهاي که متأسفانه متولي مقدسترين مکان در دين اسلام است، جاي تعجب ندارد. در اين «کشور»، پليس و ارتش رسما از افراد استخدامشده و به معنايي مزدور تشکيل شده و شيوخ آن صرفا به تنآسايي مشغولند درحاليکه نيروهاي کار استخدامشده را در بدترين شرايط استثمار ميکنند و حتي حق يک زندگي متعارف با خانواده را به آنها نميدهند. اينگونه مسائل که به صورت رايج در کشورهاي جنوب خليجفارس نيز ديده ميشود، حاکي از آن است که اين کشورها نميتوانند «مدنيت»ي بيشتر از اين از خود نشان دهند. کشوري که نزديک به چهار دهه در رأس تأمين مالي يک حرکت عمومي تروريسم در سراسر جهان در قالب تکفير، القاعده، داعش و... به نام اسلام اما با همدستي قدرتهاي بزرگ غيراسلامي قرار داشته و تنها دغدغه تأمين انرژي خود را داشته و با اين کار بهترين بهانه را به دست نژادپرستان براي توجيه حرکات فاشيستي عليه مسلمانان داده است، بدون شک در جايگاهي نيست که از آن انتظار اعتدال، عقلانيت و رفتارهاي مناسب سياسي داشت. اما در برابر اين نبود عقلانيت که ميتوان براي آن بينهايت دليل آورد، واکنش ما چه ميتواند باشد؟
واکنش عاطفي بيترديد طبيعي است اما عقلانيت دولتي حکم ميکند که در عين استحکام موضعگيريها و پافشاري بر اصول، بهويژه احترام به مليت ايراني و قربانيان اين ماجرا، از هرگونه واکنش احساسي در سطح پوپوليسمهاي مردمي جلوگيري شود. اينگونه واکنشها، در شأن و قدر و قدرت کشوري که امروز در حال نشاندادن تفاوت خود با رژيمهاي ساختگي در جهان عرب است، نيست. افزونبراين هرگونه بهانهدادن به جنگ افروزان در اين منطقه، ميتواند بيش از هر چيزي براي منافع ملي ايران خطرناک باشد. عربستانسعودي و ديکتاتوريهايي از اين دست، چيزي براي ازدستدادن ندارند زيرا اصل و اساس جوامعشان برپايه نظامهاي قبيلهاي رشدنايافته قرار دارد. اما کشوري چون ايران با پيشينه هزارانساله تمدني خود، با جمعيت جوان و چشماندازهايي که ميتواند داشته باشد، کشوري که توانست از مذاکراتي نفسگير با قدرتهاي بزرگ جهاني با سربلندي بيرون بيايد، ميتواند با عقلانيتي بسيار بالا با مسئله روبهرو شود. صبر و متانت و دوري از جنجال و هيجانزدگي در اين حالت نشانه قدرت است نه ضعف. نکته آخر اينکه در حوادثي که پيش از اين موضوع در رابطه با عربستان به وقوع پيوسته بود، لزوم مراقبت براي جلوگيري از شکلگيري و بهانهدادن به گرايشهاي پانايرانيستي و مليگرايي نژادپرستانه است که در کشوري چند قوميتي همچون ايران همواره خطرناک و عاملي براي تنشزاييهاي بيفايده و پرمخاطره است.
این یادداشت در همکاری انسان شناسی و فرهنگ با روزنامه شرق منتشر می شود و سرمقاله روز پنجشنبه 16 مهر 1394 این روزنامه بود.
.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست