چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

نمادگرایی رنگ ها از دیدگاه ترنر



      نمادگرایی رنگ ها از دیدگاه ترنر
مهرناز رحمانی

چکیده: در هر نظام آیینی، نمادگرایی از رنگ ها دیده می شود که پیچیدگی خاص خود را داراست. ترنر بیان می کند آیین های (Ndembu) با نمادهای خاصی سازمان یافته اند. این نمادهای خاص به عنوان «داروهای اولیه»  شناخته می شوند. که به معنای نماد بزرگتر می باشند. که نمادهای اصلی هر نظام آیینی در نظر گرفته می شوند و با یک رنگ خاص یا با گونه های خاصی از درختان در ارتباطند.

کلید واژه: ندمبوها، رنگ، نماد، ترنر، نظام آیینی، سه گانه ای رنگ ها

 مقدمه

 در نظام آیینی مردم(Ndembu) گروه بندی سه گانه ای از رنگ ها وجود دارد و نمادهای کلیدی  با یک رنگ خاص در ارتباط اند، رنگ در نظر مردم ندمبواز قدرت و ویژگی اسرارآمیزی خاصی برخوردار می باشد. رنگ سفید، سیاه و قرمز سه رنگ اصلی مردم ندمبو می باشد و دیگر رنگ ها را ترکیبی از این سه رنگ اصلی می دانند و فقط برای رنگ های قرمز و سیاه و سفید نام خاصی می گذارند و رنگ های دیگر را با ارجاع به این سه رنگ اصلی تعریف می کنند.مردم ندمبو رنگ قرمز را نماد خلاقیت و خطر می دانند،رنگ سفید را نماد خوشبختی و اقتدار و رنگ سیاه را به عنوان نماد تاریکی در نظر می گیرند.

رودخانه ی سه گانه

ندمبویی ها در خلال آیین های گذر، با «اسرار آمیز بودن رودخانه های سه گانه» که گفته می شود از نزامبا یعنی خدای برتر سرچشمه می گیرند، آشنا می شوند. یکی از این رودخانه ها، دارای آب قرمز رنگ (Kachinana)، دیگری دارای آب سفید رنگ (Katooka)، سومی دارای آب سیاه رنگ (Keyica) است. (موریس،1383، 330)

مردم ندمبو رنگ های سه گانه ی اصلی، را به عنوان رنگ هایی که از قدرت های همیشگی برخوردارند به حساب می آورند. آن ها رودخانه ی سفید رنگ را، رودخانه ی اصلی یا بزرگ تر در نظر می گیرند و رودخانه ی کوچک تر رودخانه ی قرمز رنگ می باشد و رودخانه ی سیاه رنگ در میان این دو جای می گیرد. به همین دلیل نمادگرایی در ندمبو یک طبقه بندی سلسله مراتبی را نشان می دهد که این طبقه بندی بر اساس سه رنگ اصلی (سفید، قرمز و سیاه) می باشد.

رنگ های قرمز، سفید و سیاه تنها رنگ هایی هستند که از نظر مردم ندمبو از نام گذاری اولیه برخور دارند. سایر رنگ ها یا اقتباسی دارند_ همچون قهوه ای که از چیتوکوکا (chitookocoka) اقتباس شده است_ یا یک عبارت ترکیبی توصیفی یا استعاری بر آن دلالت دارد.رنگ هایی که ما از رنگ های اصلی متمایز می سازیم، مردم ندمبو، آن ها را از نظر زبان شناختی با ارجاع به این سه رنگ اصلی تعریف می کنند. برای مثال، رنگ آبی را به عنوان سیاه و رنگ زرد و نارنجی را مجموعا به عنون رنگ قرمز توصیف می کنند.(همان 330).

ویژگی های خاص نمادگرایی رنگ

اول اینکه، یک مدل دوگانه ای در میان مردم ندمبو وجود دارد اما این مدل ارتباطی را میان نماد گرایی رنگ ها  و طبقه بندی جنسیتی ، نشان نمی دهد. نماد گرایی رنگ ها هیج گاه با جنسیت ارتباطی ندارد، اگر چه ممکن  است رنگ قرمز و سفید در وضعیت های خاصی برای نمایان ساختن تقابلات جنسی به کار گرفته شوند.

دوم اینکه، در میان این سه رنگ، مردم ندمبو رنگ سفید را رنگ اصلی می دانند ورنگ سیاه را نماد خاموشی در نظر می گیرند و رنگ قرمز را به عنوان رنگی دو رگه که هم به معنای خطر و هم خلاقیت می باشد، به کار می برند.

سوم اینکه، « هر یک از این سه رنگ اصلی از معانی اساسی معینی برخوردارند، از میان معانی متعدد، سفیدی به معنای سلامتی، زندگی، خوشبختی،اقتدار و جلوه گری است. گل سفید و درخت میودا نمادهای اصلی رنگ سفید محسوب می شوند. رنگ سیاه برعکس رنگ سفید،به ویژه در فعالیت های درمانی به کار می رود و با بدی، شر مصیبت، بیماری، افسون، جادو گری، شهوت جنسی،تاریکی و آنچه «پنهانی» است، در ارتباط است. زغال و میوه های سیاه از درخت مانیکا، موادی ذاتا سیاه هستند. قرمزی یک معنای دو پهلو دارد و با قدرت، نیرو، خون مربو به قاعدگی، قتل و شکار ارتباط دارد.(مردم ندمبو معتقدند رنگ قرمز هم به عنوان خوبی و هم بدی عمل می کند)» (همان: 331)

مردم ندمبو این سه رنگ اصلی ( قرمز، سفید سیاه) را نیز به بدن هم نسبت می دهند  و هر کدام از این رنگ ها با قسمتی از اعضای بدن ارتباط دارد. رنگ قرمز بر خون دلالت دارد و نمایان گر قدرت می باشد. رنگ سیاه با چرک بدن و مایعات دفع شده ارتباط دارد و رنگ سفید با شیر و منی که مایعات حیات بخش می باشند مرتبط می باشد. همچنین بررسی نظام آیینی مردم ندمبو نشان می دهد که بین نماد گرایی رنگ ها و داروهای گیاهی و فعالیت های درمانی ارتباطی وجود دارد.

برای مثال:« یک مرد عقیم داروی مورد نیاز خود را از گیاه ماچیکا به دست می آورد، گیاهی که به اعتقاد این مردم منی او را سفید می کند. ریشه این گیاه، خالص ترین نوع سفیدی را مجسم می سازد، یک زن نیز برای درمان مشکلات شیردهی خود از الگویی مشابه تبعیت می کند و شیر «قرمز» سینه او به وسیله ی این داروها«سفید» می شود.» (موریس، 1383،ص331).

ترنر همچنین بیان می کند  در جامعه ی هند هم که دارای چهار رنگ اصلی (سفید،قرمز،زرد و سیاه) می باشند، و هر کدام از این وارناس های چهارگانه( اصطلاحی که به معنای رنگ است) در ریگ ودا با تقسیم بندی چهاربخشی جامعه هند که هر یک  با یکی از رنگ ها و  با عضوی از اعضای بدن ارتباط دارند، منطبق است. درجامعه چهاربخشی هند برهمن ها رنگ سفید را  با سر مرتبط می دانند، کشاتراها رنگ قرمز را نماد بازو در نظر می گیرند ، وایزیا رنگ زرد را با عضوی از اعضای بدن همچون شکم منطبق می دانند  و در آخر سودرا ها رنگ سیاه را نماد پا می دانند.

این تقسیم بندی، ترنر را به طرح این ادعا سوق داد که نمودار سه گانه رنگ ها، آن گونه که بر تجربه های روانی زیستی_  همچون مواد تولیدی بدن انسان یعنی خون، شیر و فضولات بدنی(زدودنی های بدنی) _ مبتنی است و نمایان گر«نوعی طبقه بندی آغازین از واقعیت» است که خود اصول سایر طبقه بندی ها را فراهم می سازد. وی می نویسد: «تنها از طریق انتزاعات پیاپی از این ترکیب ها بود که سایر مدل های طبقه بندی اجتماعی مورد استفاده، توسط انسان پدید آمدند» (1967،ص90-91).

«ترنر فرمول بندی های دورکیم و موس را که در طبقه بندی ادیان، به مقولات اجتماعی، نوعی تقدم منطقی اعطاء می کردند، کاملا وارونه ساخت و نظریه ایشان را از نظریه لویی اشترواس که در آثار خود راجع به توتمیسم بر آن بود که گونه های طبیعی، مدل هایی را برای طبقه بندی نمادی فراهم می سازند، کاملا متمایز نمود. از نظر ترنر، این ارگانیزم انسانی و تجربه های قطعی اوست که منشا و خاستگاه این قبیل طبقه بندی ها است.»(موریس،1383،ص322).

نتیجه

ترنر در تحلیل خود بیان می کند که این سه رنگ (قرمز، سیاه و سفید)، رنگ های اصلی مردم ندمبو می باشد و رنگ های دیگر ترکیبی از این ها می باشند. این سه رنگ، از اهمیت آیینی بالایی برخور دارند و یک اجماعی نسبت به آن ها وجود دارد. رنگ قرمز با قدرت، توان و ثروت و رنگ سیاه با پستی، شرارت، آلودگی و شک و تردید ارتباط دارد و همچنین  رنگ سفید با خلوص، روشنی و لذت پیوند دارد.

«ترنر به تفضیل از اوپانیشادها (Upanishads) و سایر متون هندوان، عباراتی را نقل کرده که بر نمودار سه گانه رنگ ها دلالت دارد. رنگ های غیر ترکیبی به عنوان خدایان ملاحظه می شدند و هر رنگ با گونه های خاصی از هستی ارتباط داشت. برای مثال، در نمودار سانکایا(Sankya) راجع به رستگاری، سه نوع هستی مطرح شده است:ساتوا(Sattva)، یعنی پاک و خلوص؛ راجا(یا شاهزاده)(rajas) یعنی اصل فعال که با شهوت در ارتباط است و تاماس(tamas) یا رخوت و سستی»(موریس،1383، ص332).

شاید مطرح کردن این سوال به جا باشدکه آیا ما می توانیم این نمادگرایی رنگ از دیدگاه ترنر را که به سطح معنا شناختی آن می پردازد را تعمیمی جهان شمول دهیم؟ زیرا ما می بینیم که در بسیاری از فرهنگ ها هر رنگ با نماد دیگری جدا از تقسیم بندی ترنر همراه می باشد.

«همچنین تاکید ترنر  بر طبیعت سه گانه ی نمادگرایی رنگ ها، ماهیت سلسله مراتبی و در نتیجه ایدئولوژیکی نمادگرایی را تیره و مبهم ساخته است. با این وجود، مباحث وی راجع به معنای نمادگرایی، دوگانگی اندیشه وی را منعکس می سازد، چه ترنر نمادگرایی مردم ندمبو را هم به ساخت اجتماعی و هم به ارگانیزم انسانی­­­­- یعنی قطب های هنجاری و حسی ارتباط داده است »(موریس،1383،ص333).

کتابنامه

Turner.1967. The forest of symbols: aspect of Ndembu Ritual.Ithaca:cornell university press.

موریس.ب(1383)؛ مطالعات مردم شناختی دین، ترجمه سید حسن شرف الدین؛ محمد فولادی قم، انتشارات زلال کوثر