شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

عـقـدهٔ حـقـارت


عـقـدهٔ حـقـارت
آلفرد آدلر، روانشناس بنام اتریشی، معتقد است که انسان با حقارت زاده می‌شود، برای آدلر، حقارت نه تنها بخشی از ذات و هستی انسان است، بلکه عامل تعیین‌کننده در تعریف هویت او قلمداد می‌شود. آدلر پس از آزمایشات بسیار به این نکته پی برد که ۹۵ درصد از مردم، خود را در مقایسه با دیگران بی‌کفایت می‌بینند.
او دریافت که نگاه انسان به خود و یا به عبارت دیگر، ارزشیابی از خویش حالتی منفی دارد. انسان در توصیف خود در اکثریت موارد، نکات ضعف، منفی و تاریک وجودش را می‌بیند و از این رو خود را حقیر و درمانده می‌یابد. اما بجاست که ریشه‌های حقارت را برشماریم و به پیامدهای آن بپردازیم و در نهایت از خود بپرسیم که چگونه می‌توان برخوردی منطقی با آن داشت.
● ریشه‌های حقارت
▪ روابط والدین با فرزندان:
کودکانی که در محیطی پر از شماتت و نکوهش بزرگ شده‌اند از حس حقارتی عمیق رنج می‌برند. آنان به علت جملات سرزنش‌آمیز مداوم والدین، در این باور تثبیت شده‌اند که دیگر ارزشی ندارند.
اعتقاد به بی‌ارزشی و عدم کفایت همچون بیماری سرطان به تمام ابعاد وجود فرد منتقل می‌شود و شخص حتی به هنگام بلوغ سنی و فکری باز بر این باورست که بی‌ارزش است. لازم به یادآوری است که گاه والدین می‌توانند با محبت افراط‌گونه خود چنان محیط استریلی برای کودک بسازند که او هرگز مجال رویارویی با زندگی واقعی را نداشته باشد.
در واقع محبت بیش از حد والدین، چشمان کودک را بر حقایق زندگی می‌بندد و به کودک می‌قبولاند که دست یافتن به هر چیز، ساده است. پرواضح است که به هنگام تجربه، چنین مدینهٔ فاضله‌ای فرو می‌پاشد و شخص خود را کاملاً عاجز، ناتوان و حقیر می‌یابد.
▪ باورهای غلط
اگر ما «کسب قدرت»، «داشتن ثروت» و «برخورداری از توانایی» را ارزش قلمداد کنیم و زندگی خود را حول به دست‌آوردن آنها جهت دهیم، لاجرم در نرسیدن به چنین اهدافی، احساس حقارت می‌کنیم، باید بدانیم که چنین ارزش‌هایی در واقع ضد ارزشند، چون ریشه‌های حقارت و عدم کفایت را در ما تقویت می‌کنند.
▪ گناه
برخی از روانشناسان بر این باورند که جدایی انسان از خدا و دور شدن از سرچشمه محبت و فیض الهی عامل اصلی حقارت انسان است. انسان با نادیده گرفتن خدا، خود را از بزرگ‌ترین منبع لطف و تایید جدا می‌سازد و در فضایی عاری از خدا تنها نظاره‌گر عدم کفایت خود در قیاس با دیگران می‌گردد.
▪ تاثیرات حقارت
ـ انزوا و احساس عدم ارزشمندی: فرد به علت داشتن عقده حقارت، می‌اندیشد که کسی مشتاق ارتباط با او نیست و او دائم در حال تحمیل کردن خود به دیگران است.
ـ احساس ضعف بسیار: شخصی که از حقارت رنج می‌برد، حس ناتوانایی عمیقی دارد و اعتماد به نفسش به شدت پایین است.
ـ خلاقیت پایین: حقارت اجازه نمی‌دهد که توانایی‌ها و استعدادهای شخص تجلی یابند.
ـ حساسیت بالا و زود رنجی: شخص حقارت زده مرتب از دیگران می‌رنجد زیرا فکر می‌کند که آنها با رفتار و جملات خود در پی آزار او هستند. او جهان را محیطی نا امن می‌یابد که باید در برابر آن، همیشه حالت دفاعی داشت.
ـ باور نکردن تعریف و تمجید دیگران: حقارت باوری نمی‌گذارد که ما تحسین دیگران را از خود باور کنیم چرا که عمیقاً خود را بی‌ارزش می‌پنداریم.
ـ همیشه تسلیم دیگران بودن: حقارت، باوری نمی‌گذارد که ما نظر خود را ابراز کنیم، زیرا برای آن ارزشی قائل نیستیم.
● برخورد با حقارت
▪ نگرش واقع‌بینانه به خود:
ـ هیچ انسانی تنها مجموعه‌ای از ضعف‌ها و نکات منفی نیست.
ـ اگر ما خود را صرفاً ضعف و شکست می‌بینیم، باید دیدگاه خود را با واقعیت منطبق سازیم. واقعیتی که نکات مثبت ما را نیز می‌بیند.
▪ نیاز به مشاوره: گاه نیازداریم که با شخص آگاهی درباره حقارت خود سخن بگوییم و گره‌های دوران کودکی و یا تجارب ناگوار خود را برای او باز گوییم.
مشاوره درست به ما کمک می‌کند تا به اصلاح اطلاعات غلط دریافتی خود بپردازیم و شروعی تازه را تجربه کنیم.
▪ نیاز به تعلق گروهی: شخصی که درگیر حقارت است، نمی‌تواند بر مشکل خود در انزوا و تنهایی غلبه یابد.
او باید به جمعی متعلق باشد که در آن محبت و تشویق را تجربه کند.
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید