دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آکواریومی به نام قفقاز


در خلال قرن ها اقوام مختلف و متعددی در این منطقه بارها ساكن شدند و دولت های مختلفی را بنیاد گذاردند و جنگ ها كردند و غالباً از سوی روسیه مورد حمله و هجوم قرار گرفتند، پس از سقوط شوروی، آن اتحاد و یكپارچگی تحمیل شده از سوی نظام كمونیستی نیز از بین رفت و از آن زمان تاكنون اقوام مختلف در این منطقه با یكدیگر در حال نزاع بوده و البته همه آنها با هم علیه روسیه به مبارزه برخاسته اند.«قفقاز» درواقع منطقه حایل میان دریای خزر و دریای سیاه نیز هست. این منطقه كوهستانی سراسر این فاصله را می پوشاند و ارتفاع آن در بلندترین نقطه به ۵۰۰۰ متر می رسد. در شمال قفقاز دولت های نیمه خودمختار فدراسیون روسیه قرار دارند یعنی «اینگوش»، «اوستیای شمالی» (North Ossetia) و سرزمین استقلال طلب «چچن»، در جنوب این رشته كوه و به عبارتی قفقاز بزرگ كشورهای آذربایجان، گرجستان و ارمنستان واقع است، یعنی همان سه كشوری كه پس از فروپاشی شوروی به استقلال رسیدند. منطقه قفقاز - با ۲۶۰۰ كیلومتر فاصله از مسكو - برای روسیه از اهمیت استراتژیك بالایی برخوردار است. این منطقه در منتهی الیه جنوبی خود همسایه تركیه (و به عبارتی همجوار یكی از كشورهای عضو ناتو) و ایران است و در ضمن دسترسی به دریای سیاه و دریای خزر را هم امكان پذیر می سازد.
«پتر كبیر» امپراتور معروف روسیه اولین كسی بود كه به اهمیت استراتژیك قفقاز پی برد و از زمان حكومت وی بود كه روسیه توسعه در منطقه قفقاز را آغاز كرد. اما هرگز این توسعه و تهاجم بدون برخورد با مقاومت های مداوم و غضب آلوده انجام نگرفت.
تا اینكه ۳۰۰ سال بعد از «پتركبیر»، این «استالین» بود كه بالاخره توانست این مقاومت ها را درهم بشكند و منطقه قفقاز را تحت تسلط كامل درآورد. استراتژی وی و به عبارت بهتر رمز موفقیت او در این كار، همان شعار معروف «تفرقه بینداز و حكومت كن! بود. اما این مرزهای اداری (administrative) تا به امروز حاصلی جز دشمنی و جنگ میان اقوام مختلف قفقازی نداشته است.
• قفقاز كمك اروپا را می طلب
خانم «گری ناراسكی» (Geri Naraski) مدیرمسئول یكی از شبكه های هلندی به نام RBB است و یكی از كارشناسان برجسته امور اروپای شرقی به شمار می رود. اخیراً شبكه تلویزیونی معتبر «آرته» (Arte) مصاحبه ای با وی در مورد مسائل و بحران های قفقاز انجام داده و او در این مصاحبه در مورد انگیزه و علت بحران ها و مناقشات قفقاز و همین طور در مورد نقشی كه اروپا می تواند برای حل بحران در این منطقه ایفا كند، می گوید:
•بیش از یك دهه از فروپاشی اتحاد شوروی می گذرد اما چرا حالا درگیری ها و مناقشات در قفقاز بالا گرفته است؟
این مناقشات و به عبارت بهتر درگیری های خونین در این منطقه مدت ها است كه بالا گرفته فقط مسئله این است كه خیلی كم به آن پرداخته شده است. به عنوان مثال كوتاه زمانی پس از فروپاشی شوروی «آبخازی»ها جدایی از گرجستان را خواستار شدند و مناطق جنوب شرقی گرجستان هم تلاش دارند با مناطق شمال شرقی فدراسیون روسیه یكی شوند.
•قاعدتاً باید اتفاق عجیب و غریب و جالب توجهی بیفتد تا افكار عمومی دنیا را متوجه مناقشات این منطقه بكند...
افكار عمومی دنیا مدت ها قبل مورد «چچن» را شاهد بوده است. مردم «چچن» استقلال كامل و بدون قید و شرط می خواستند و این مسئله موجب آن شورش تلخ و غم انگیز در سال ۱۹۹۴ گشت و پنج سال بعد از آن منجر به دومین جنگ «چچن» شد، جنگی كه تقریباً كل این كشور را ویران كرد. اما در دیگر جمهوری های نیمه مختار در شمال قفقاز وضعیت كاملاً فرق می كرد. جمهوری های «اوستیای شمالی» و «اینگوش» اصلاً مسئله ای با تعلق به فدراسیون روسیه نداشتند بلكه تا به امروز هم تنها خواستار آزادی ها و حقوق فرهنگی هستند و البته همین مسئله موجب مناقشه و نزاعی بزرگ در سال ۱۹۹۲ شد.
•روسیه علیه استقلال طلبان چچن می جنگد، یعنی كشوری كه اغلب جمعیت آن مسلمان هستند. مذهب در این میان چه نقشی دارد؟
در نگاه اول و در آغاز كار نقشی نداشت چون بحث بر سر مناقشه و نزاع به خاطر خودمختاری یا استقلال طلبی یك ملت بود اما وقایع یازده سپتامبر وضعیت را دگرگون كرد: در حال حاضر پوتین سعی دارد تهاجم و تجاوز ارتش روسیه را به بهانه كنار زدن و از بین بردن بنیادگرایی اسلامی توجیه كند، مسئله ای كه قبل از آن در این منطقه سابقه ای ندارد. این مسئله و این واقعیت كه لشكركشی به «چچن» تبدیل به جنگ علیه به اصطلاح تروریسم اسلامی شد، نتیجه ای نداشت جز آن كه امروز شاهد رادیكال شدن نسل جوان «چچن» هستیم.
•تا چه حد احتمال دارد كه مناقشات در قفقاز حاصل یك حسابگری سیاسی باشد؟
سئوال خیلی خوبی است! داستان غم انگیز آن گروگانگیری در مدرسه شماره یك بسلان بهانه لازم را برای رئیس جمهور روسیه «پوتین» فراهم كرد تا قدرت مسكو را تا این مناطق گسترش دهد. برنده واقعی آن گروگانگیری در واقع «ولادیمیر پوتین» است. اینكه این سیاست تا چه وقت كاربرد داشته باشد، معلوم نیست. تا به امروز هم كسی درست نمی داند كه گروگانگیران چه كسانی بودند و خواسته هایشان چه بود. این مسئله كاملاً در ابهام باقی مانده است.
•این مناقشات چه تاثیراتی بر ما اروپاییان دارد؟
به طور مستقیم تاثیری ندارد چون منطقه قفقاز از نظر جغرافیایی فاصله زیادی با ما دارد. اما این موقعیت ناپایدار سیاسی باعث افزایش بزهكاری و فساد می شود كه عوارض آن به این سوی اروپا هم می رسد.
•اتحادیه اروپایی در خلال جنگ «چچن» هیچ انتقادی را متوجه «پوتین» نكرد. آیا تنها به این خاطر كه «پوتین» با روش حكومت داری اقتدارگرایانه اش ثبات و امنیت را در خاك روسیه تضمین كرده، به راحتی می توان از جنایت كاران جنگی و ناقضان حقوق بشر چشم پوشی كرد؟
داستان غم انگیز واقعی همین سكوت اروپاییان است. اما دولت های اروپایی از آنجایی كه نمی دانند بعد از «پوتین» چه كسی می تواند زمام امور را در روسیه به دست بگیرد، سكوت كرده اند. قدرت «پوتین» چنان زیاد است كه هم بر ارتش و هم بر سازمان اطلاعات و امنیت تسلط دارد، اما بدون دخالت كشورهای اروپایی، حل بحران قفقاز متصور نیست ولی در هر حال واكنش آشكار و صریح نسبت به وقایع، می تواند كمك زیادی بكند.
•آیا یك تعهد و الزام نظامی از نظر شما غیرممكن است؟
در حال حاضر كه كلاه آبی های آلمانی در گرجستان مستقر شده اند. اما این ایالات متحده است كه بیشتر خود را موظف به اقدام نظامی در منطقه می داند. یگان های ویژه آمریكایی هم مشغول آموزش به افراد ارتش گرجستان هستند و به نظر من آ مریكا بیشتر از هر چیز به فكر استقرار درازمدت خود در این منطقه است. آنها خواهان رابطه و همكاری بیشتر گرجستان با تركیه عضو ناتو هستند. تا بدین صورت بتوانند یك كمربند و جبهه بازدارنده در مقابل روسیه و ایران ایجاد كنند.
•نفت چه نقشی در منطقه خزر دارد؟
در حال حاضر خط لوله ای نفتی از باكو (و از طریق گرجستان) تا تركیه در حال احداث است كه در صورت تحقق به نوعی روسیه كنار گذاشته می شود و این موجب عصبانیت «پوتین» شده است. آمریكایی ها هم بدین طریق می توانند به طور مستقیم چاه ها و ذخایر نفتی را زیر نظر داشته باشند.
•چطور می توان در این منطقه صلح برقرار كرد؟
پس از سال های دراز حكومت استبداد بر قفقاز، این منطقه همچون دیگ بخاری است كه به شدت تحت فشار قرار دارد. جنبش های تجزیه طلبانه در همه جای این منطقه طرفداران زیادی دارد و اگر قرار باشد به خواست های استقلال طلبانه همه اقوام و مردم منطقه تن داده شود، مطمئن باشید صدها كشور جدید به وجود می آید، ما در قفقاز با وضعیتی روبه رو هستیم كه می توان از آن به عنوان «بالكانیزه كردن» یاد كرد. مردم این منطقه به شدت پایبند سنت ها و رسوم قبیله ای و نژادی خود هستند و علاوه بر آن دست هایی از خارج هم بر این نارضایتی ها دامن می زند. وضعیت در اینجا به نوعی با انسداد روبه رو شده و این اروپا است كه در حال حاضر بیش از پیش لزوم دخالتش در منطقه حس می شود.
منبع: شبكه تلویزیونی «آرته» (Arte)
منبع : باشگاه اندیشه