شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


گام‌های آرام یدالله صمدی تا بزرگداشت فیلمساز


گام‌های آرام یدالله صمدی تا بزرگداشت فیلمساز
● مردی كه زیاد می‌دانست
در سال‌هایی كه سینمای كمدی تابوی فیلمسازی سینماگران فرض می‌شد و كمتر فیلمسازی رغبت به ساخت فیلم كمدی از خود نشان می‌داد، فیلمسازی ناشناخته (در آن دوران) این جسارت را داشت كه فیلمی با نام «مردی كه زیاد می‌دانست» بسازد.
این فیلم اگرچه براساس یكی از آثار شاخص رنه‌مكر ساخته شده بود؛ اما این ظرفیت را داشت كه سینمای جدی و گرفته ایران در آن دوران را تكان دهد. یدالله صمدی كه سال‌ها پیش از ساخت نخستین اثر سینمایی‌اش تجربه دستیاری در ساخت مجموعه‌های تلویزیونی را داشت، ژانری را در سینمای ایران انتخاب كرده بود كه برای بسیاری از سینماگران همواره همچون تیغی دو دم عمل كرده است اما صمدی در دومین ساخته‌اش، اتوبوس‌ همچنان نگاه كمیكش را به داستان و شخصیت‌ها فراموش نكرد. اتوبوس كه در آن دوران تنی چند از نام‌های شناخته شده سینما و ادبیات داعیه‌دار مالكیتش بودند؛ فیلمی است پر شخصیت كه كارگردانی صمدی آن را در تاریخچه سینمای پس از انقلاب ماندگار كرد. در چرخشی ناگهانی، صمدی در ساخته بعدی‌اش ایستگاه (۱۳۶۷) به سراغ درامی روانشناسانه و البته تعلیقی می‌رود و حاصل كار اگرچه فیلمی نیست كه در شمار آثار شاخص صمدی بتوان ارزیابی‌اش كرد اما نشان می‌دهد كه او همچنان مایل است در عرصه‌های ناآزموده (چه از سوی خودش و چه از سوی فیلمسازان دیگر) توانایی‌‌های خودش را در ترازوی تجربه سبك و سنگین كند.
در كارنامه فیلمسازی صمدی از این تجربه‌ها دیده می‌شود. ساوالان (۱۳۶۹)، دمرل (۱۳۷۳) مرسارای (۱۳۷۷) نشان می‌دهند كه صمدی هم به افسانه‌های قدیمی ایران‌زمین علاقه‌مند بوده و مایل است درونمایه‌های پهلوانی و عاشقانه را در سینمای ایران تجربه كند. «ساوالان» و پس از آن «دمرل» نشان می‌دهند كه صمدی اگرچه از ساخت نخستین فیلمش گذشته و تجربه فراوانی در ساخت فیلم سینمایی كسب كرده اما همچنان در پی این است كه عرصه‌های تازه را یكی پس از دیگری تجربه كند.
به این ترتیب او در فیلم دمرل قهرمان اصلی فیلم‌اش را از میان یكی از قهرمانان سابق كشتی انتخاب می‌كند و سعی دارد در این ۲ فیلم بیش از هر امر دیگری به فضاسازی اهمیت بدهد، موضوعی كه خیلی وقت‌ها، خیلی از فیلمسازان آن را جدی نمی‌گیرند. صمدی بی‌آنكه بخواهد این مساله را در این دسته از آثارش برجسته كند؛ نشان می‌دهد كه به ادبیات فولكلور ایران‌زمین علاقه‌مند است. اگرچه «ساوالان» و «دمرل» بی‌زمان و مكان است اما صمدی آیین و رسوم ایرانی را در آنها فراموش نكرده است.
«آپارتمان شماره ۱۳» محصول ۱۳۷۱ بازگشت دوره صمدی به آثار كمدی است كه او در ساخت آنها مهارت پیدا كرده است. اینجا نیز با فیلمی پرشخصیت روبه‌رو هستیم، ماشاء‌الله جوان شهرستانی برای ازدواج با دختر دلخواهش باید آپارتمان خود در تهران را به فروش برساند اما اجاره‌نشین‌های این آپارتمان هر یك معضل و مساله‌ای برای او ایجاد می‌كنند. صمدی در این فیلم شلوغ و پرشخصیت این فرصت را پیدا می‌كند كه هر بار و برای لحظاتی به برخی از آدم‌های فیلمش توجه كند و آنها را صرفاً «صحنه پر كن» ارائه نكند. «معجزه خنده» در سال ۱۳۷۶ نتوانست با مخاطبان چندانی ارتباط برقرار كند و عدم موفقیت سارای (۱۳۷۷) نیز مزید بر علت شد كه صمدی تا سال ۱۳۸۲ دیگر فیلمی نسازد؛ اما همچنان نوجویی و نوگرایی را در «معجزه خنده» می‌توان ردیابی كرد. صمدی بی‌آنكه مانند برخی فیلمسازان عمل كند كه پس از دوم خرداد ۷۶ ناگهان ذوق‌زده به سراغ مضامینی رفتند كه پیش از آن نمی‌توانست مورد اشاره قرار بگیرد؛ با فیلم «معجزه خنده» در پی این است كه از درون آدم‌های فیلمش سخن بگوید و آنها را با زندگی آشتی دهد. صمدی این را نیك می‌داند كه می‌تواند تصویری باوركردنی از شخصیت‌های آثارش به نمایش درآورد.
اكنون كه بیست و دو سالی از نخستین فیلم صمدی می‌گذرد، می‌توانیم او را یكی از فیلمسازان كهنه‌كار سینمای ایران بنامیم و اكنون كه جشنواره فیلم فجر بزرگداشت او را در دستور كار قرار داده می‌توان گفت او فیلمسازی است كه فراز و فرودهای كارش نشان می‌دهد همواره در پی سینمایی شخصی بوده است اما هیچگاه سعی نكرده در این میان مهم‌ترین عنصر در سینمای داستانی را فراموش كند. از همان فیلم «مردی كه زیاد می‌دانست» تا واپسین ساخته‌اش یعنی «شهر آشوب» كه زندگی یك منجم ایرانی را دستمایه قرار داده، یدالله صمدی در پی بنا كردن سینمایی بوده است كه هم بتواند تماشاگرش را حفظ كند و هم سینمایی بومی ـ ایرانی را پی‌ریزی كند. سینمایی كه می‌توان آن را جدی گرفت و پرمخاطب بودنش را ضعف آن تلقی نكرد.
گویی صمدی خود مردی است كه از سینما زیاد می‌داند و دانسته‌هایش را به نفع هنر هفتم به كار گرفته است.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید