جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


«جیان» نویسنده محبوب و زیرزمینی چین


«جیان» نویسنده محبوب و زیرزمینی چین
گائو شینگ جیان، نویسنده چینی و برنده نوبل ادبی ۲۰۰۰ طبق آمار غیر رسمی در حال حاضر یكی از محبوب ترین نویسندگان چینی محسوب می شود كه آثارش را غالب كتابخوانان در كشور چین به صورت غیر قانونی مطالعه كرده اند. به گزارش بی. بی. سی، با وجود سختگیری های دولت چین بیشتر قشر تحصیلكرده كه با زبانهای خارجی آشنا هستند، این روزها حتماً یكی دو نسخه از كتابهای «جیان» را خوانده اند. وقتی كه گائو شینگ جیان جایزه نوبل ادبیات را دریافت كرد، بسیاری انگشت به دهان ماندند. این جایزه حرف و حدیثهای زیادی را برانگیخت تا جایی كه بسیاری این جایزه را به دلایل سیاسی تعمیم دادند. او كه نویسنده گمنامی بود، چیز زیادی درباره اش گفته نشده بود، البته بخشی از این ماجرا به مهجور ماندن كل ادبیات چین باز می گشت نه گائو جیان.
آكادمی علوم، دلایل اعطای جایزه نوبل به او را چنین برشمرد: «برای آثاری كه با اعتبار جهانی، شناختی دردآلود و زبانی تازه كه راهگشای هنر رمان و نمایش چین بوده اند.» جیان در حال حاضر یكی از نویسندگان محبوب اروپا مخصوصاً فرانسه محسوب می شود. آثار او همچون بسیاری از نویسندگان مهاجر مقیم فرانسه با استقبال روبرو می شود و او از جایگاه والایی برخوردار است و جایزه نوبل هم به این اعتبار افزوده است. جیان تجربه تلخ یك انقلاب فرهنگی سیاه را چشیده است و سرفراز از تجربه بیرون آمده است. همسرش او را لو داده بود و او مجبور شده بود همه دستنوشته هایش را بسوزاند. شش سال تمام به طور مخفیانه در روستایی كارگری كرد. خطوط آن روزهای سخت هنوز هم روی چهره او پیداست. جیان متولد ۱۹۴۰ است، اما ظاهراً خیلی بیشتر از اینها دیده می شود.
سالهاست كه در چین از او به عنوان یك نویسنده ضد انقلابی یاد می شود. در آثار جیان سبك و لحن خاصی وجود دارد، روایتی كه در ادبیات معاصر چین بی سابقه است و شاید دلیل آن هم بهره گیری او از ادبیات فرانسه است. جیان در بیست و دو سالگی از رشته ادبیات فرانسه فارغ التحصیل و بعدها مقیم پاریس شد. «كوهسار جان» رمانی بود كه او را به اوج شهرت رساند، اما جیان هنوز هم آرزو دارد كه این رمان تنها در چین منتشر شود. بیشتر از هر اثر دیگری، «كوهسار جان» بود كه باعث شد نظر اعضای آكادمی نوبل به سوی جیان جلب شود. او در این رمان به تمام مسائلی می پردازد كه در دهه ۸۰ بر چین حاكم بود. از ویژگیهای تكنیكی این رمان دارا بودن دو زاویه دید است كه با نگاه اول شخص جیان مسائل بیرونی را روایت می كند و داستان در برهه زمانی حدود یك سال می گذرد. دوم شخص هم زاویه دیدی است كه او برای بیان درونیاتش از آن بهره می گیرد. راوی داستان نویسنده ای است مخالف دولت. از نگاه دولت مظنون در «كوهسار جان» سرزمینی هست كه هرچه بیشتر می گردند، كمتر می یابند.
جیان چند سال قبل از این كه جایزه نوبل را دریافت كند، سخنرانی را با عنوان «خود و جهان» در جمع نویسندگان مهاجر چین و تبعیدی انجام داد كه نگرش او را نسبت به ادبیات و جهان پیرامونش مشخص می كرد. «چرا آدمی می نویسد؟ یا دقیق تر: چرا من می نویسم؟»
این سؤال برای من از هر چیزی مهمتر است. تا جایی كه می دانم، آثارم اعم از رمان و نمایشنامه در تمام جهان ترجمه شده اند و خوانندگان آثارم روز به روز بیشتر می شوند. من موقع نوشتن این كتابها حتی فكرش را هم نمی كردم كه یك روز آنها را منتشر كنم و حتی تا مدتها نمی دانستم كه مخاطبانم در كجای این دنیا هستند. من هرچه را كه می نوشتم، توقیف می شد و با آن برخورد می كردند. دیگر هموطنانم نمی توانستند داستانهایم را بخوانند و خواننده غربی هم نداشتم. باور كنید هیچ فكر نمی كردم كه روزی این همه خواننده داشته باشم، به همین خاطر برای غربی ها هم نمی نوشتم.
این كه نوشتن را به طور مدام دنبال كردم یا نه، راحت بگویم عمده دلیلش از سر عادت بود. این راهی بود برای ادامه دادن زندگی. سالهای اول انقلاب در چین خیلی سخت می گذشت. همیشه هراس این را داشتم مبادا مأموران گارد ویژه سرخ به خانه مان حمله كنند و به همین خاطر یك صندوق از دستنوشته هایم را سوزاندم. وقتی كه برای كار اجباری مرا به روستا فرستادند، دوباره سر و كله عادت قدیمی ام پیدا شد، مجبور بودم دستنوشته هایم را درون بطری و زیر خاك پنهان كنم. این دوران آنقدر سخت بود كه فكر می كردم هرگز پایانی ندارد. من می نوشتم تا بر تنهایی فایق آیم. بعد از آن فرصتی دست داد تا دستنوشته هایم را منتشر كنم و به قولی نویسنده شوم. با این حال باز هم دشواری و سانسور بود. هرقدر كه می توانستم جلوی زبانم را می گرفتم و از جدل سیاسی فاصله می گرفتم. به همین خاطر در طول سده ۱۹۰۰ ادبیات چین هرگز نتوانست از زیر سایه خفقان سیاسی برهد. بالاخره در دهه ۱۹۸۰ انقلاب فرهنگی فرا رسید، اما همیشه جنبش های كوچكتری وجود داشت. بسیاری از نویسندگان به سوی ادبیات محض و ناب رفتند، به این دلیل كه بتوانند از زیر خفقان سیاسی برهند. اگر معنای ادبیات به معنی شیفتگی به زبان رفرم و به معنی بازیهای زبانی باشد، من در مورد ارزش آن تردید دارم.
فكر نمی كنم كه «ادبیات ناب» بتواند ادبیات را از هیچ ورطه ای بیرون بكشد. آیا داشتن آزادی ادبی تحت یك رژیم استبدادی ممكن است؟
آیا این تنها یك خیال باطل در ذهن نویسنده نیست؟ این سؤال به همه ما ربط دارد و حتی اگر بخواهیم كه از حرف زدن درباره آن صرف نظر كنیم، باز نمی توان آن را نادیده گرفت. هر بار ادبیات خواسته اوج بگیرد، باز در دام بازی های سیاسی افتاده و به دلیل ضعف آن، به همراه نویسندگانش به كام شكست فرو رفته است. درست است، «ادبیات ناب» شورشی در برابر ادبیات رسمی كه خاص مقامات است، محسوب می شود. این طبیعی است كه ادبیات بسیار فراتر از سیاست است، زیرا كه ادبیات یعنی بیان آزادانه آنچه به انسان و وضعیت هستی او ربط می شود، به صورت مكتوب. به همین خاطر ادبیات ملزم به ملاحظه جنبه های سودجویان واقعیت نیست. ادبیات تنها در صورت تمایل نویسنده می تواند به سمت سیاست سوق پیدا كند كه به این مسأله نمی توان خرده گرفت. همین قدر هم خیلی ناراحت كننده است كه اگر سیاست خود را به نویسنده ای تحمیل كند و او به خدمت اهداف سیاسی درآید. متأسفانه پس از ۱۹۴۹ غالب نویسندگان چینی دچار چنین وضعیتی شدند. من فرار و زندگی در غرب را برگزیدم. هرگز سعی نكردم پنهان كنم كه من نویسنده ای تبعیدی هستم، بلكه همواره به صراحت گفته ام تا آن موقع كه در سرزمینم دیكتاتوری حكمفرماست، به وطنم باز نمی گردم. پس از كشتار جمعی كه در میدان «صلح آسمانی» شد، به شكل علنی مخالفتم را با آن عمل وحشیانه اعلام كردم و از حزب استعفا دادم. پس از نوشتن نمایشنامه «فرار» آپارتمانم را در پكن تفتیش و مهر و موم كردند، اما من معتقدم كه این نمایشنامه علاوه بر اشاره ای كه بر خفقان سیاسی دارد، به خفقان هایی كه انسانها برای هم ایجاد می كنند هم اشاره كرده است. كسی كه ما هیچ راه فراری نسبت به آن نداریم، خویشتن ماست كه اگر نتوانیم آن را كنترل بكنیم، زندگی مان به جهنم تبدیل می شود. آپارتمان بعدها در سوئد، آلمان و فرانسه منتشر شد، اما هیچ كدام واقعیتی را كه در چین می گذشت، نشان نمی دادند.
من اصرار دارم كه به زبان مادری ام بنویسم، معتقدم كه نویسندگان مهاجر چینی هنوز می توانند به زبان چینی بنویسند، حتی این زبان را رشد بدهند. در حال حاضر در سرتاسر جهان نویسندگانی به زبان چینی می نویسند، اما متأسفانه ادبیات چین تنها در این كشور است كه حضور دارد. البته گاهی هم به فرانسه می نویسم، احساسات انسانی بسیار فراتر از محدودیت زبانی است. می توان فارغ از وابستگی های زبانی، احساسات یك داستان را به همه ملیت ها منتقل كرد. ادبیات تنها وقتی كه بتواند خود را از هر نوع سودجویی رها كند، می تواند رها و آزاد، جسور و طبیعی باشد. من سعی خواهم كرد این اتكا را از دست ندهم و در آرامش به نوشتن ادامه دهم. من فقط وقتی می نویسم كه در آن لحظه به وسیله نوشتن دچار احساس سعادت شوم. در حال حاضر در كشور چین محبوب ترین آثار جیان، رمانهایی همچون «كوهسار جان»، نمایشنامه «ایستگاه اتوبوس»، «فراری» و «ساحلی دیگر» است.


همچنین مشاهده کنید