چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


بهجتی‌ شفق، شاعر جمعه


بهجتی‌ شفق، شاعر جمعه
در دوران نوجوانی ما، تنها یک مجله ماهانه جمع‌وجور مذهبی منتشر می‌شد که ما هم مجاز به خواندنش بودیم. اسمش مجله مکتب اسلا‌م بود. آقای ناصر مکارم‌شیرازی مسوول آن بود. به صورت شفافی به یاد دارم که هر شماره شعری در آن انتشار می‌یافت از شاعری به نام آقای بهجتی‌شفق؛ همان که دو سه روز پیش درگذشت.
با اینکه خیلی اهل لطافت و ذوق و این حرف‌ها نبودم ولی بسیاری از آن شعرها را حفظ می‌کردم. بعدها به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردم. اردکانی بود و احتیاط و ملا‌حظه‌کاری متناسب با یزدی‌بودنش در شعرهایش البته به چشم می‌خورد. در ایامی که مدیر رادیو بودم شاعران صاحب‌نامی که در رادیو بودند، گاهی شب شعر می‌گذاشتند که من هم در آن شرکت می‌کردم و آقای بهجتی‌شفق یکی از پاهای ثابت آن جلسات بود. شخصا آدم بسیار فرهیخته‌ای بود، متواضع و محترم. وقتی آیت‌ا... روح‌ا... خاتمی، پدر آقای خاتمی در سال ۶۰ و بعد از شهادت آیت‌ا... صدوقی به امامت جمعه یزد منصوب گردید، ایشان امام‌جمعه اردکان شد. همیشه با همان روحیه شاعری خطبه می‌خواند و هیچ‌وقت داخل اختلا‌فات سیاسی نشد.
به آقای خاتمی خیلی علا‌قه‌مند بود و آقای خاتمی هم به این همشهری فاضل خیلی احترام می‌گذاشت. چندی پیش نوه‌اش قصد ازدواج داشت. با اینکه خودش امام‌جمعه بود و حال خوبی هم نداشت، از اردکان با خانواده به تهران آمده بودند تا آقای خاتمی عقدشان را بخواند. در حاشیه‌اش برای آخرین بار کلی از قدیم‌ها و رادیو و شاعران مختلف حرف زدیم. برایم جالب بود که شعر شاعران نوگرا و یا غیرمذهبی را می‌شناخت و خوانده بود و بعضی ابیات آن را حفظ داشت. دیوان شعرش چاپ شده؛ شاعران بنام کشور که خیلی‌هاشان مذهبی نیستند معمولا‌ وجود شاعران مذهبی و به‌خصوص اگر مثل شفق آخوند هم باشد را نادیده می‌گیرند. این اهانت به شعر است و به همان میزان بد است که بعضی مذهبی‌ها شاعران بزرگ غیرمذهبی را نادیده می‌گیرند. خوشا به حال شاعران، با روح لطیف و نظیفی که دارند.
لطافت روح، آنان را از خشونت و دیدن بدی‌ها دور می‌کند. یکی از نزدیکان آقای بهجتی نقل می‌کرد: <در روزهای پایانی عمر خیلی شادان بود. وقتی دلیلش را پرسیدند، گفته بود بعد دیگر سکرات موت، خوشی آن است و من آن بعد را برگزیده‌ام.> کاش خیلی از ائمه جمعه و مسوولا‌ن کشوری کمی روح لطیف و شاعرانه و غیرپرخاشگرانه بهجتی‌شفق را داشتند و اگر نه برای خودشان، لا‌اقل برای جامعه‌شان از شادی و مهربانی و زندگی حرف می‌زدند.
محمدعلی ابطحی
منبع : آتی بان


همچنین مشاهده کنید