سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


دلبستگی به حکمت مشرق زمین


دلبستگی به حکمت مشرق زمین
ماه ژوئیه امسال برابر است با صد و سی امین سال تولد هرمان هسه،نویسنده و شاعر نامدار آلمانی ـ سوئیسی و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۴۶ میلادی، او كه در سال ۱۸۷۷ در شهر «كالو» در ایالت بادن آلمان متولد شده بود، در اوت سال ۱۹۶۲ میلادی در دهكده «مونتاگنولا» در كانتون «تسین» سوئیس دیده از جهان فروبست.هرمان هسه به ادبیات و حكمت مشرق زمین دلبستگی بسیار داشت. كتاب «سفر شرق» (Die Morgenlandfahrt) و به ویژه رمان «سیدارتا» (Siddhartha) كه متاثر از ادبیات اسطوره ای سرزمین هند است، از مشهورترین آثار او به شمار می آیند. او كه در سال ۱۹۱۱ میلادی به هند سفر كرد، به فلسفه و ادیان این سرزمین پهناور علاقه مند شد و گزارشی نیز از سفر خود با عنوان «از هند» در سال ۱۹۱۳ میلادی منتشر كرد.در داستان «روبرت آگیون» و همچنین در رمان «سیدارتا»، تصاویری زیبا از زندگی برهمنان هندو را می توان دید. او بر این باور بود كه «در اروپا و آسیا، جهان ناپیدا و لایزال از ارزش های معنوی وجود دارد.»
شاید شماری اندك از علاقه مندان به ادبیات منظوم فارسی بدانند كه كتاب «جاویدنامه» اقبال لاهوری كه در اصل به زبان فارسی سروده شده، نزدیك به نیم قرن پیش از این، در سال ۱۹۵۷ میلادی، به زبان آلمانی ترجمه و در شهر مونیخ منتشر شده است. ولی بی گمان كمتر كسی می داند كه هرمان هسه پیشگفتاری كوتاه بر ترجمه آلمانی این كتاب نگاشته است.«جاویدنامه» را آن ماری شیمل، اسلام شناس نامدار آلمانی، به دو زبان ترجمه كرد: نخست به زبان آلمانی و سپس به زبان تركی، پیشگفتار هرمان هسه بر ترجمه آلمانی شیمل از«جاویدنامه»، كوتاه اما جذاب و جان نواز است و شاید تنهااظهار نظر او درباره ادبیات فارسی باشد كه ترجمه فارسی آن را در زیر می خوانید.
پیشگفتار هرمان هسه بر «جاویدنامه» محمد اقبال لاهوری به سه قلمرو معنوی تعلق دارد. آثار گران سنگ او نیز از سرچشمه این سه جهان معنوی سیراب می شوند: قلمرو معنوی هند، جهان روحانی اسلام و دنیای اندیشه های مغرب زمین.«مسلمانی برخاسته از سرزمین هند، آموخته قرآن، تعلیم دیده و دانا و فرهیخته عرفان ایرانی ـ عربی؛ اما سخت متاثر از پیچیدگی فلسفه غرب و با برگسون و نیچه آشنا، ما را در عروج فزاینده ای به قلمرو معنوی خویش هدایت می كند.اقبال عارف نیست، اما تقدیس شده مولای روم است. نه هگل گراست و نه پیرو برگسون، لیكن فیلسوفی نظری است. سرچشمه توانایی فكری او اما در جای دگر نهفته است؛ در دیانت و در ایمان او.اقبال دیندار است، دینداری كه خود را وقف خدا كرده است.
با این همه ایمان او كوته بینانه و كودكانه نیست، سرتاسر متهورانه و مردانه است، آتشین است و پیكارگر؛ و پیكار او تنها در راه خدا نیست، بلكه مبارزه ای برای این جهان نیز هست.زیرا ایمان اقبال ادعای فراگیری و جامعیت دارد و بی هیچ تردید، خواست آزادگی و آزاداندیشی دینی را نیز دربر دارد. رویای او بشریتی است متحد، به نام و در خدمت خدا.
در نگاه راهیان سفر معنوی به مشرق زمین، گستره دانش و فرهیختگی اقبال و شوق خیال پردازی پرظرافت او همچون نبوغ مهم و مهین این اندیشمند توانا، جلوه گر نخواهد شد؛ بلكه قدرت عشق و نیروی خلاقیت عارفانه اوست كه تحسین برانگیز است. مسافران این راه، او را به خاطر آتشی كه در سینه نهان دارد و به خاطر جهان تصاویر شعرهایش گرامی خواهند داشت؛ و كتاب «جاویدنامه» او را چون «دیوان شرقی ـ غربی» دوست خواهند داشت.»
بی بی سی
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید