جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به علل طرح اتهامات آمریکا علیه ایران


نگاهی به علل طرح اتهامات آمریکا علیه ایران
طرح این اتهامات بی اساس در حالی است كه ایران و اغلب كشورهای جهان تعریف و شاخص بندی های آمریكا را در قبال مسائل فوق به رسمیت نمی شناسند و همواره با استناد به ادله كافی و اثبات دوگانگی سیاست های واشنگتن در قبال محورهای چهارگانه مطروحه، عملكرد آمریكا را محكوم می كنند. نوشتار زیر تحلیلی است بر ریشه های عوامل طرح اتهامات چهارگانه آمریكا علیه ایران و مواضع متناقض دوگانه بوش در خصوص آن.
حمایت از تروریسم
تحولات رخ داده پس از حوادث ۱۱ سپتامبر حاكی از دور جدیدی از حمله آمریكا به كشورهای منطقه خاورمیانه كه این بار نه به صورت غیرمستقیم كه به صورت اقدام نظامی آشكار علیه كشورها با بهانه مبارزه با تروریسم است. ایالات متحده كه به دنبال توجیه حضور خود در كشورهاست تلاش می كند تا در پوشش «مبارزه با تروریسم» به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. در همین راستا، آمریكا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر با قرار دادن برخی كشورها از جمله ایران در مثلث محور شرارت، این كشورها را به حمایت از تروریسم متهم كرد. در این میان، البته نباید از نقش صهیونیست ها و به ویژه گروه های فشار آنها در آمریكا در مطرح شدن این اتهام علیه كشورمان غافل شد.رسانه های وابسته به صهیونیست ها در همه اقدامات تروریستی گذشته بلافاصله انگشت اتهام را به سوی ایران،نشانه گرفته اند و جالب این كه این سیاست به طور مداوم در همه موارد موجود تكرار شده و به نوبه خود موج خبری اولیه را به دنبال داشته است.یكی از مقامات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی گفت: «ما باید خطر حمایت از تروریسم بین المللی را در دنیا مطرح كنیم. ما باید خرابكاری ها و آدم ربایی ها را به ایران نسبت دهیم و از طریق وسایل ارتباط جمعی كه در دنیا در اختیار داریم مرتباً تكرار كنیم كه هیچ كشوری در دنیا به اندازه ایران خطرناك نیست.» (۱)
جیمز آدامز و آنتونی كوردزمن در كتاب خود با عنوان جاسوسان نوین چنین نوشته اند: «امروز چشم ها به تهران دوخته شده است و تهران را باعث همه چیز می دانند؛ از جنگ داخلی الجزایر گرفته تا بمب گذاری در مركز تجارت جهانی آمریكا. شاید متهم كردن ایران راه حل ساده ای باشد ولی هیچ مدرك و دلیلی برای حمایت از این تفكر و نظریه ترفند جهانی تروریستی به سركردگی ایران وجود ندارد.» (۲)
البته سخنان خانم فلورا لوییس نیز قابل تأمل است.وی گفت: برداشت حكومت ما از مفهوم تروریسم این است كه اگر كسی در برابر ادعاهای ما قد علم كند، تروریست بالفطره است و چنین فردی وقتی مورد حمله ما قرار می گیرد، باید به حقانیت این حمله به سان كیفری آسمانی اذعان كند! حمله ما به چنین فردی شامل قوانین مربوط به جنگ نمی شود، زیرا این كار ما نیست، بلكه جهاد مقدس صلیبی است!
این اتهامات در حالی است كه دیوان بین المللی لاهه، آمریكا را به تروریسم دولتی علیه كشور مستقل نیكاراگوئه در سال ۱۹۸۵ محكوم كرده است. حتی هیچیك از كشورهایی كه عضو ثابت فهرست های سیاه سالانه وزارت امور خارجه آمریكا درمورد تروریسم هستند، چنین سوءپیشینه ای ندارند.در همین راستا جان كولی در كتاب جنگ های نامقدس از همكاری وزارت امور خارجه و سازمان سیاسی آمریكا در دهه ۱۹۸۰ در آواره كردن ۲۵۰ هزار رزمنده مسلمان در سراسر جهان سخن می گوید. كولی در كتاب خود از تداوم روابط سیا با بن لادن تا سال های اخیر پرده برمی دارد.ایالات متحده همچنین از متهمان بزرگ تروریسم دولتی است. پروفسور جیمز بیل، در این باره می نویسد:حكومت آمریكا در دهه ،۱۹۸۰ از این كه عراق خاك ایران را مورد تجاوز قرار داده بود، پشتیبانی كرد. همچنین با حمله به تأسیسات دریایی و نفتی ایران در خلیج فارس، محاصره اقتصادی و سرنگون كردن هواپیمای مسافربری ایران دشمنی خود را با جمهوری اسلامی ایران نشان داد.جیمز بیل چنین نتیجه گیری می كند: این وارونه سازی حقیقت است كه تهران را پایتخت و پایگاه مركزی تروریسم در جهان امروزی بخوانیم و آن را برای همه حوادثی كه در دنیای اسلام رخ می دهد سرزنش كنیم.در این میان، موضوع فلسطین مصداق روشنی برای نشان دادن دوگانگی ایالات متحده در قبال تروریسم است. تداوم برخورد دوگانه آمریكا با این پدیده، آخرین توجیهات واشنگتن را حداقل در جهان اسلام برای مقابله با تروریسم،از بین می برد،اما به نظر می رسد كه آمریكایی ها حتی به قیمت متهم شدن به تروریسم حاضرند در كنار صهیونیست ها ایفای نقش كنند. بخش عمده اتهامات بوش علیه ایران در این زمینه قابل بررسی است. پس از حمله به برج های مركز تجارت جهانی در نیویورك، رسانه های آمریكا نقشه های مختلفی را برای اقدامات ضدتروریستی منتشر ساختند. این مؤلفه ها به طور كامل از فهرست های سیاسی وزارت امور خارجه آمریكا الگو گرفته بود. در این فهرست تنها نام كشورهایی به چشم می خورد كه با واشنگتن دارای اختلافات سیاسی هستند. بنابراین آمریكا همواره از هر بهانه ای برای وارد آوردن فشار بر دشمنان خود و یا اعمال نفوذ در این كشورها، سازمان های بین المللی و مراجع فرادولتی استفاده كرده است.در واقع، آمریكا با اتهام حمایت از تروریسم به ایران تلاش دارد تا خود از خشونت و تروریسم و جنایات سازمان یافته برای حفظ وضع موجود و مقابله با كشورهایی كه منافع درازمدت خود را در تضاد با آمریكا می دانند، بهره گیرد. بدین ترتیب، سیاست «مبارزه با تروریسم» ایالات متحده تنها توجیهی برای افزایش سلطه و هژمونی بر كشورهای ضعیف است.
پیگیری برنامه های هسته ای
ازجمله محورهای دیگر اتهامات ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران، پیگیری برنامه های هسته ای و تلاش برای دستیابی به سلاح های اتمی از سوی كشورمان است. ادعای بی اساس آمریكا علیه ایران در حالی مطرح می شود كه جمهوری اسلامی ایران كنوانسیون منع تكثیر سلاح های هسته ای را پذیرفته است و گزارش بازرسان این كنوانسیون درمورد غیرنظامی بودن فعالیت های هسته ای ایران طبق قوانین حكایت دارد. به علاوه طبق پیمان NPT ایران از حق دستیابی به فن آوری صلح آمیز هسته ای برخوردار است. این در حالی است كه آمریكا با اعمال فشار بر ایران از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی و تلاش برای تأثیرگذاری بر رفتار سه كشور اروپایی برای به بن بست كشاندن مذاكرات دائما ً درصدد نفی موقعیت و جایگاه ایران هستند.آمریكا و اسرائیل نه تنها برآنند كه مانع دستیابی ایران به فناوری غیرنظامی و مسالمت آمیز هسته ای شوند، بلكه فراتر از آن با مطرح كردن منع هرگونه آزمایش علمی هسته ای، با فعالیت های علمی و دانشگاهی نیز در این زمینه مخالفت می كنند.مواضع خصمانه ایالات متحده در طرح ادعای تلاش ایران برای دستیابی به سلاح های كشتار جمعی در حالی است كه كشورهای مختلف جهان به رقابت فناوری هسته ای، سالم یا ناسالم ادامه می دهند. در دهه های اخیر، به ویژه در نیمه قرن گذشته (از ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۱) برخی كشورها بیش از صد هزار تن زباله هسته ای با سطح رادیواكتیو یك میلیارد كوری را به دریا ریخته اند.(۳) در همین خصوص هانس بلیكس، رئیس اسبق بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل در عراق در پاسخ به این ادعا كه آیا ایران همانند عراق، مؤسسه را فریب داده است در مقاله ای با عنوان «علنی بودن فوق العاده در ایران» می نویسد:اجازه دهید بگویم كه ایران در مقایسه با عراق پیش از جنگ خلیج فارس، جامعه بسیار بازتری است. بازرسان مؤسسه بین المللی انرژی اتمی تعدادی از نیروگاه های هسته ای ایران را بدون هیچ مشكلی و به طور منظم بازدید كرده اند. ایران همچنین متعهد شد كه بازرسان بتوانند از هر محلی كه مایل باشند در هر زمانی كه خود بخواهند بازدید كنند. در دو نوبت نیز كه یكی از آنها بر پایه این تعهد بوده است، از تأسیسات اعلام نشده بازدید صورت گرفته است، بدون اینكه هیچ چیز چشمگیری در آنجا مشاهده شود.»اظهارات فوق بخشی از اعتراف مقامات آمریكایی نسبت به فعالیت های هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی است. گزارشهای البرادعی مدیركل آژانس بین المللی نیز حاكی از همكاری گسترده ایران با بازرسان سازمان ملل و عدم انحراف از فعالیت های صلح آمیز هسته ای است. با این حال آمریكا تلاش می كند موضع نهاد آژانس بین المللی انرژی اتمی را نه بر پایه واقعیات و اسناد، بلكه با وارد آوردن فشارهای سیاسی تغییر دهد.واقعیت آن است كه عمده ترین دلیل اتهامات آمریكا علیه ایران بهانه سازی برای محروم كردن جمهوری اسلامی ایران از فناوری صلح آمیز هسته ای است؛ چرا كه وجود ایرانی قدرتمند در منطقه برای كاخ سفید چندان خوشایند نیست. از سوی دیگر، سیاست های واشنگتن در قبال برنامه های هسته ای كشورها از دوگانگی برخوردار است. بوش در حالی كه رویكرد سخت گیرانه ای علیه ایران برگزید اما در تعارض آشكار نه تنها مانع فعالیت های هسته ای غیرصلح آمیز و نظامی رژیم صهیونیستی نشد، بلكه با حمایت از این رژیم به سران تل آویو امكان داد تا با بهره گیری از بیش از دویست كلاهك اتمی منطقه خاورمیانه را با بحران جدی توسعه و گسترش سلاح های اتمی مواجه سازند. ایالات متحده همچنین با مصالحه از كنار برنامه هسته ای هند و پاكستان گذشت. پرواضح است كه این اتهامات در فضایی كه ایران به موقعیت ژئوپلتیك، منابع سرشار و اراده ملی مبنی بر دستیابی به فن آوری صلح آمیز هسته ای متكی است، نمی تواند مانع از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به توان هسته ای شود.
مخالفت با روند صلح خاورمیانهدر آذرماه سال ۱۳۷۶رهبر معظم انقلاب در سخنرانی افتتاحیه اجلاس سازمان كنفرانس اسلامی در تهران طرحی را ارائه دادند كه در قالب آن می توان به بحران كهنه در خاورمیانه (فلسطین) پایان داد و طولانی ترین مناقشه جهان را براساس الگویی عادلانه به انجام رساند.
براساس این طرح، تمام فلسطینی های اصیل (غیرمهاجر) در داخل و خارج اعم از یهودی، مسلمان و مسیحی باید در قالب رفراندومی سراسری تكلیف نظام و وضعیت سیاسی آینده كشور را روشن كنند. نظام و دولت حاصل از این رفراندوم نیز درمورد سرنوشت مهاجران یهودی وارد شده به فلسطین تصمیم خواهند گرفت. طرح فوق طرحی عادلانه است چرا كه حقوق همه اقوام و پیروان ادیان در فلسطین را در نظر گرفته و حق تعیین سرنوشت را برای همه فلسطینی های داخل و خارج (آوارگان) از سرزمین های اشغالی محترم شمرده است.جمهوری اسلامی این طرح را به طور رسمی در سازمان كنفرانس اسلامی ارائه كرد، ولی متأسفانه به علت فضای فرمایشی حاكم بر سازمان ره به جایی نبرد و جالب آن كه هنوز هم آمریكا و رژیم صهیونیستی ارائه دهنده این طرح را مخالف صلح خاورمیانه می دانند. بنابراین اتهام مخالفت با روند صلح خاورمیانه به ایران بر این مبنا طرح می شود كه جمهوری اسلامی ایران وضع موجود و استیلای صهیونیست ها بر فلسطین را وضعی نا عادلانه و زمینه ساز صلح نمی دانند.جمهوری اسلامی ایران اگرچه رسماً اعلام كرده است كه روند صلح در مسأله فلسطین ناعادلانه است و آن را نمی پذیرد لیكن بر سر راه آن كارشكنی و سنگ اندازی نمی كند. با این وجود آمریكا و اسرائیل می خواهند ایران رسماً به فرایند صلح بپیوندد تا بدین وسیله حركت های الگو گرفته از انقلاب اسلامی ایران، از جمله انتفاضه نومید و سركوب شود.از سوی دیگر، آمریكا و رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی را متهم می كنند كه با حمایت از گروه های مبارز فلسطینی همچون جهاد اسلامی و حماس، امنیت اسرائیل و صلح خاورمیانه را تهدید می كند.این در حالی است مسلمانان مبارز فلسطینی براساس اصل دفاع از خود و حقوق سیاسی خویش، از حق طبیعی مبارزه تا پایان اشغال فلسطین برخوردار هستند و رژیم صهیونیستی با مقاومت مسلحانه در مقابل این خواست به حق به عملیات گسترده تروریستی متوسل شده است. آمریكا نیز براساس راهبرد ثابت حمایت از رژیم صهیونیستی بسیاری از مواد حقوق بین الملل را زیر پا گذاشته است. از سوی دیگر نگاه واشنگتن به خاورمیانه برحسب معیار دوری و نزدیكی كشورها به رژیم صهیونیستی تنظیم می شود. پرواضح است كه جمهوری اسلامی ایران به دلیل به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی و تأكید بر غیرقانونی و نامشروع بودن آن، در نوك حمله پیكان كاخ سفید قرار گیرد. اتهاماتی نظیر مطرح كردن موضوع حقوق بشر، پیگیری برنامه های هسته ای، دموكراسی، تنبیه، تحریم و حتی تهدید به اقدام نظامی را می توان از جمله راهبردهای اصلی آمریكا در مواجه با كشورمان دانست.كلینتون در یكی از سخنرانی های خود گفت: «ما عهد كرده ایم كه با حمایت های ایران از گروه های تروریستی، تلاش های آن برای به دست آوردن سلاح های شیمیایی و تبلیغات آن علیه رژیم های میانه رو مقابله كنیم. ما از دوستان خود درخواست كرده ایم كه از نیات واقعی ایران آگاه باشند و به ما كمك كنند كه به ایران بفهمانیم كه رفتار شیطانی آن را تحمل نخواهیم كرد. سیاست ما بسیار واضح است: تضعیف و منزوی كردن كسانی كه آینده صلح آمیز مردم این منطقه بحرانی (خاورمیانه) را به مخاطره می اندازند.» (۴)جالب آنكه هیچیك از كشورهای منطقه خاورمیانه، ایران را تهدیدی برای صلح و آرامش خود تلقی نمی كنند.
حقوق بشر
نقض حقوق بشر یكی دیگر از اتهامات بی اساس آمریكا علیه ایران است. طرح این اتهام طبق قواعد بین المللی نقض حاكمیت و استقلال ملی دولت ایران تلقی می شود. پروفسور سیمپسون، استاد دانشگاه های آمریكا در نقد سخنان بوش در خصوص اتهام نقض حقوق بشر علیه ایران گفت:«ایران از معدود كشورهای خاورمیانه است كه تمام مقامات سیاسی آن با آراء مستقیم مردم انتخاب می شوند. اما بوش مقامات این كشور را غیرمنتخب می خواند و جالب آن كه بهترین دوستان منطقه ای آمریكا در میان بزرگترین دیكتاتورها و مستبدان خاورمیانه قرار دارند.»از سوی دیگر، واكنش متحد جناح های سیاسی داخل ایران به اتهامات اخیر آمریكا نشان می دهد كه موضوع حقوق بشر تنها بهانه ای سیاسی با هدف مداخله در امور داخلی ایران است. جنایات آمریكا در گوانتانامو و عراق و پیشتر از آن در پاناما و ویتنام و دخالت های آشكار این كشور در براندازی رژیم های قانونی و نقض آشكار حقوق بشر بر افكار عمومی دنیا پوشیده نیست.
در این راستا، سیاست های مداخله جویانه آمریكا سه میلیون دلار برای حمایت از پیشبرد دموكراسی و حقوق بشر در ایران اختصاص داد. این اقدام كه با اعتراض دولت ایران مواجه شد موجب گردید، ایران در یك موضع رسمی اعلام كند كه از حق گزینه طرح دعوا در دادگاه لاهه برخوردار است. این نخستین اقدام آ مریكا علیه ایران نبود. آمریكا سالهاست كه منابعی را برای دخالت در امور داخلی ایران اختصاص می دهد. هدف آمریكا از اتخاذ این سیاست ها، پیگیری راهبردهای پیچیده ای است تا از یكسو با تقویت مخالفین خارج و داخل كشور و برخورد نهادهای امنیتی و قضایی با آنها بهانه ای برای طرح نقض حقوق بشر در ایران پیدا كند و بدین ترتیب با قرار دادن كارنامه حقوق بشر ایران در وضعیتی نامناسب راه را برای اهداف بعدی خود كه همانا تغییر در نظام سیاسی ایران است دنبال كند.
*فهرست منابع در دفتر روزنامه موجود است.
فریبا مسعود پور شیرازی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید