جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به تاریخچه فرش ترکمن


نگاهی به تاریخچه فرش ترکمن
در دنیای کشفیات پیشرفته هنردست بشریت،تکنیک تولید فرش جایگاه ویژه ای دارد. درگستره تاریخ،تکامل و توسعه فرش یکی از نشانه های هنر دست شرق شد. در شرق هیچ فرآوردهً دیگری جز فرش این چنین با این شدت بر غرب تسلط نیافت. امروزه این فرش در محیط جغرافیایی گسترده ای بافته می شود. دراین عرصه اگر شرق آسیا را مستثنی کنیم، تولید آن از آسیای صغیر شروع و تا سمرقند و مرزهای چین پایان می یابد. تعیین دقیق اینکه تولید فرش در شرق درچه زمانی، کجا و به دست چه کسی برای نخستین بار بافته شده یا در حقیقت اختراع شده، معلوم نیست.
تاریخ آشکار و روشن فرش دستباف درپانصد سال پیش از میلاد آغاز می شود. فرش پازیریک که کهن ترین فرش بافته شده ازنخ و پشم شتر است، به این دوره تعلق دارد. این فرش درگور پادشاه اسکیت ها ، مردم منطقه بخش جنوبی سیبری یافت شد. طرح و نقش ونگار این فرش سنجیده شده ودارای تنوع رنگ و تراکم گره ها درهرمتر مربع سه هزارودویست گره بوده است. ساختمان طرح ونقش این فرش آن علامت مشخصه ای را نشان می دهد که خود را پیش ازهرچیز دیرتر در فرش ایرانی پیدا شدند. زمینه این فرش سرخ و حاشیه های باریک دورتادور آن باطرح هندسی هشت ضلعی پرشده که دیرتردرفرش های ترکمنی به طرح گؤل (Göl) ترکمن شبیه است. دراین حاشیه های باریک که با جانوران افسانه ای بالدار در چهارضلعی های کوچک و گل های ستاره مانند کوچک نیز نقش بسته، به یک حاشیه عریض با طرح گوزن های پشت سرهم ودرحال حرکت ختم می شود. حاشیه اصلی را سوارکاران سوار براسب پرکرده و زیر زین های اسب این سوارکاران در رنگ های متنوع طرح شده و کناره های بیرونی فرش با حاشیه بافت باریک شبیه میانهً فرش نقش شده است. رنگ های به کاربرده شده دراین فرش ، سرخ، آبی روشن، زرد متمایل به سبز و نارنجی است. نوع گره آن گره ترکی است. عقیده براین است که اسب و سوارکاران آن یادآور نقش های تخته سنگ نینوا و تخت جمشید ایران قدیم است. اما شماری از پژوهشگران در این فرش ارتباط بلافصلی را بین کورگانِ پازیریک با فرهنگ ترکی کهن می بینند.
تاریخ بافت فرش به دلیل اینکه به گونه ای ناکامل برای ما از نسلی به نسل دیگر رسیده ، برای همین نمی توان داده های دقیق درباره آن گفت. البته برای تعدادی گروه خاص از فرش ها می توان تقریبا به طور مطمًن منشاء و تکامل نقش ها را تعیین کرد.بدون شک منشاء فرش در مشرق زمین است. احتمالا پیدایش آن از ضرورت گرم کردن چادر (یورت) که ازسوی شبانان چادرنشین اختراع شده، سرچشمه می گیرد.
در بارهٔ این مسئله که فرش پازیریک درکجا بافته شده ،‌ نظر واحدی بین پژوهشگران نیست و تا به امروز هم بطور قطع و یقین روشن نشده است. پژوهشگر م. دیماند (M.Dimand) دراین فرش محصول و فرآورده های ایران را می بیند، که درآن موتیف های آشوری های بابل، هخامنشی واسکیت های منطقه جنوب سیبری آمیخته شده اند.
پژوهشگر یو. شورمان (U. Schürman) بر این عقیده است که این فرش در مناطق آذربایجان و ایران آن زمان بافته شده است. عقیده دیگری را ج. بِنِت (J.Bennet) نمایندگی می کند. وی در فرش پازیریک کار ومحصول اسکیت های مغول را می بیندکه درآن هنر سبک حیوانات نقش بسته است. وی معتقد نیست که این فرش درایران تولید شده باشد و عقیده خود را چنین مدلل می سازد که اسکیت ها خود یکی ازخلق هایی بودندکه خود را دایم در مهاجرت به سوی غرب می دیدند. به نظر می رسد چنین چیزی غیرممکن است که این خلق فرشی را بیش ازسه هزارکیلو متر به منطقه خودحمل کرده باشند تا با آن بخواهد گورِ یک حکمران یا اشراف را زینت بخشد. برخی از پژوهشگران آن را اثر ترک های قدیمی آسیای مرکزی به حساب می آورند.ج. بِنِت(J.Bennet) با این تزکه مهد وگهواره فرش شرق درترکستان شرقی ومغولستان قرارداشتند به برهان می نشاند.
در بافت فرش پازیریک هیچ اشاره ای به محل تولید آن نیست.گرهً این فرش گرچه گرهً فرش Ghiord ( یکی از شهرهای ترکیه) را نشان می دهد، اما درگور شبیه آن باقی مانده های فرشی یافت شدند که گره های آن به صورت گره های Senneh بافت (درکردستان ) هستند. به هرحال این قدیمی ترین فرش شناخته شده, نشان می دهدکه چگونه تعیین محل دقیق باقی مانده های منسوجات آن دوران که کجا ویا درچه زمانی بافته شده اند دشوار است.
آخرین نظر و عقیده درباره منطقه پیدایش بافت فرش توسط اکتشافات سِرآورل شتاینSir Aurel Stei ارائه می شود. وی درسال ۱۹۲۰ درکاوش های خود درشهرکهن و قدیمی تجاری لولان Loulan در ترکستان شرقی باقیمانده های فراوان فرشی را پیدا می کند که درگره های Ghiord و اسپانیایی بافته شده بودند. این فرش ها متعلق به دویست تا سیصد سال پیش از میلاد بودند. همین جا این پرسش پیش می آید که آیا این فرش ها درترکستان شرقی بافته شده یا اینکه ازغرب ایران بمثابه کالای تجاری آورده شده بوده اند.
پژوهشگر روسی رودنکو در کورگانِ باسادای، واقع در۱۸۰ کیلومتری غرب پازیریک، زین اسبی را که از یک قطعه فرش درست شده است، پیدا می کند. گره موجود دراین قطعه فرش به صورت گره Senneh بوده که دریک مترمربع هفت هزاروپانصد گره وجود داشتند. برخی کشف فرش و باقیمانده زین اسب درپازیریک را تاییدی بر سنت نه اتفاقی هنر اسکیت ها دراین منطقه می دانند، که زین اسب بمثابه کالای صادراتی می توانسته باشد.
باقی مانده های کوچکی از پانصد تا ششصد سال پیش ازمیلاد توسط آلمانی ها درسال ۱۹۰۶ میلادی کشف شد، که درآن طرح "سگی در حال حرکت" و اشکال لوزی های کوچک ردیف شده قابل شناخت است. این فرش پانصد گره دریک مترمربع دارد. برای سده های متعاقب تاکنون دلایل ومدارک روشن تکامل سپسین وگسترش فرش شرق وجود ندارد. بجز منابع نوشتاری وگزارش تاریخی درمورد فرش دوران ساسانیان (۶۴۲- ۲۲۴ ) پیش ازمیلاد وجود نداردکه درقصر خسروشاه وجود داشته است.
تاریخ نویس ایرانی خواجه رشیدالدین (۱۲۴۷ – ۱۳۱۸) درکتاب تاریخ جهان گزارش می دهد که در شش زیرگروه قبایل اوغوز، هرقبیله توتم حیوانی خود را داشته است. وی از شتر، سگ، گرگ،گوسفند، گوزن و روباه نام می برد. تقسیم به شش گروه یک معیار گیتی شناسی (Kosmologie ) را به دنبال دارد. زیرا خورشید، ماه، آسمان ، ستاره ها، دریا و کوه وجود دارند.
مدارک و دلایل آشکاری برای وجود فرش مربوط به دوران دودمان سلجوقیان است. سلجوق ها در ترکستان غربی ساکن بودند. در مهاجرت خود به سمت غرب ، درسال ۱۰۳۸ میلادی بر ایران حاکم شدند. دراین دوره بود که قبایل ترک مهاجرت خود را به سمت ایران آغاز کردند و در نواحی آذربایجان و همدان سکنی گزیدند وبه همراه خود نقش و نگار فرش های خود را آوردند. اما اینکه گفته شود، نوع گره های فرش را هم درهمین زمان با خود به همراه آورده اند، می توان گفت که این سخن خلاف واقع است. زیرا گره Ghiord ( ترکیه) دراین منطقه از سیصد سال پیش ازمیلاد شناخته شده بود. تحت سلطه سلجوقیان فرش بافی یا تولید فرش در تمامی آسیای صغیر گسترش یافت. در فرش های سلجوقیان موتیف های ترکمنی با شرق دور یکی می شوند. درقرن دوازدهم میلادی نخستین فرش سلجوق از ترکیه به شهر ونیز ایتالیا وارد می شود. این فرش در اصل دارای طرح و نقش گوً ل Göl ترکمنی را داشت. بعدا به این طرح و نقش موتیف حیوانات نیز وارد می شوند.
می توان گفت که درموزه های کنونی اروپا تاریخ فرش نخست از قرن سیزده است، مانندفرش های سلجوق قرن سیزده از قونیه یا Beyshehr ترکیه یا فرش هایی که ازقرن چهارده شناخته شده اند. باتشکیل امپراطوری عثمانی درسال ۱۴۵۳ میلادی تصرف کنستانتینپول بیزانس و ۱۵۱۷ میلادی فتح مملوک قاهره، فرش ترکی با تولید در مانوفاکتور های بزرگ ظاهر می شود.ترکیه دارای یک سنت فرش به ارث رسیده از دوران سلجوق ها ، ازقرن یازده تا سیزده است که تا امروز نیز محسوس است.
از سوی دیگر در ترکیه درفرش منطقه برگاماBergama که در موزه لندن قراردارد، می توان تاثیر موتیف های فرش ترکمن را به ویژه در فرش Kiz- Bergama از سده هیجده مشاهده کرد. فرش دیگری از این منطقه از قرن نوزده در موزه شهر مونیخ وجود دارد، که می توان آن را نوعی اثر ترک- ترکمنی نامید. فرش مشهور ابریشمی مملوک های قاهره ،که مربوط به نیمه اول قرن شانزده و در گره ایرانی و به رنگ قرمز، سبز و آبی است ، در موزه وین قراردارد. در این فرش طرح اشکال هندسی فرش ترکمن را می توان دید.
درقرن سیزده پس ازحمله مغول به ایران وتسلط برآن، مغول ها تاثیر خود را به صورت هنر نو بر ایران به جا می گذارند که آن را می توان ناتورالیسم شرق دور نامید که بعد ها هنرایرانی آن را بسیار غنی کرد. فرش ایرانی که بی شک از صدها سال پیش تولید می شده ، نخست در قرن شانزده است که ظاهر می شود. یعنی تکامل و توسعه جامع فرش ایرانی نخست با آغاز دوران صفویان شروع وبا مرگ شاه عباس دوم درسال ۱۶۷۴ میلادی دوران طلایی هنر ایرانی و با آن دوران شکوفایی فرش ایرانی افول می کند. ( فرش شرق. نویسنده هاینس اِ . و ر. مارتین .) دردوران نوین فرش ایران بمثابه مرغوب ترین و مشهورترین فرش شرق به حساب می آید.
تحت حکومت صفویان بود که کارگاه های سلطنتی تولید فرش در شهرهای تبریز، کاشان، کرمان، اصفهان، شیراز و هرات به وجود آمدند.کمی دیرتر نخستین فرش مناطق چند خلقی قفقاز ظاهرمی شود،که درآن تاثیر فرهنگ فرش جنوب ایران، شرق دور وترک آشکار و این سبک شناسی قالب است. دین اسلام پس از تسلط برایران و آسیای مرکزی، نه تنها تاثیر خود را بر فرهنگ وهنر ایران گذاشت، بلکه درطرح برخی فرش های ترکمن مانند، نمازلیق( سجاده) برای عبادت و اجرای نماز البته با طرح ونقش خاص هندسی، نیز گذاشت. درقرن های بعدی که منطقه آسیای مرکزی منطقه تحولات سیاسی خلق ها شد، همچنان طرح و نقش ونگار فرش های ایرانی، ترکمنی و چینی تاثیرات خود را بر فرش های تولید شده می گذاشتند. مثلا فرش آنتیک سمرقند که درآن طرح و نقش ها ی فرش مربوط به موتیف های شرق نزدیک است، اسلوب و طرازی شکوفه های گل با زمینه سرخ ، سمبول خوشبختی چینی است . درحاشیه آن موتیف شاخ قوچ ترکمنی وجود دارد.چادرنشینان ترکمن در طرح و نقش و نگار فرش های خود به دو سمبول اصلی گول Gül و گوًل Göl که به نادرست اغلب به یک معنی و مفهوم بکار می روند ، اکتفاء می کردند. گول Gül ، واژه ای است فارسی و به معنای گُل است. فرش های ترکمن گرچه می توانند گول Gül (گُل) شبیه هم داشته باشند ، اما در سمبول گوًل Göl ، مشخصه ویژه و اصلی فرش قبایل ترکمن ، تفاوت خود را نشان می دهند که هرفرش ازسوی قبیله خاصی بافته شده است. مانند، تکه، یموت، ساریق، قیزیل آیاق ،پنده/ سالور وکِرکی .
●فرش ترکمن
چادرنشینان ترکمن ازگذشته های دور در منطقه ای از افغانستان تا مرزهای ایران و در امتداد ترکستان که تا دریای مازندران وسعت داشت، سکنی گزیدند. هسته اصلی این خلق در دوران نوین درجمهوری ترکمنستان ، ازبکستان ، جمهوری های خودمختارسابق قاراقالپاق ، منطقه جنوبی دریای آرال و بخش دیگری درایران زندگی می کنند.
ترکمن ها در منطقه بسیار گسترده آرال زیست داشتند. این منطقه شامل فلات وسیع و مناطق کوهستانی که ارتفاع آن تا هشتصد متر نیزمی رسیده بود. دراین دوران تنها درکناره های رودخانه ها وجود یک اقتصاد ساده شبانی امکان پذیر بود که با مهاجرت ازچراگاهی به چراگاه دیگرعملی می شد. پایه وزمینه تغذیه ترکمن ها را ،که گوسفندان دنبه دار و درکنار آنها تعدادی شتر و اسب تشکیل می داد، اما زیست آنان با یک جنگ مداوم با طبیعت و قهر آن تعیین شده بودند.
ترکمن ها نه تنها می بایست خودرا علیه تاثیر وقهر طبیعت حفظ می کردند، بلکه همچنین براثر این عوامل از مناطقی که به عنوان چراگاه آنان بود، باید همواره دفاع کرده وگسترش داده می شد. به این صورت شد که این خلق چادرنشین به یک خلق جنگجو تبدیل گشت،که تا آغاز سدهً بیستم می بایست اشکال زندگی خود راحفظ وازآن دفاع کند. اما بعدها برخی ازآنان به کشاورزی روی آورده واز یورت نشینی بیرون آمده و درشهرها و دهات اسکان یافتند و با شهرهای بزرگ و مناطق وسیع چون بخارا، مرو، پنده و خیوه که مراکز تجاری بودند، ارتباط پیداکردند و شروع به تبادل کالای خود یعنی فرش دربرابر نمک، غله، شکر، چای و . . . کردند.
این فرش های تعویض شده از طریق کاروان ها به شهرهای قدیمی و بزرگ روسیه و از آنجا به اروپا نفوذ می کردند. در مناطق دیگر شرق که بافت فرش توسط مردان و زنان انجام می شد، در نزد ترکمن ها تنها زنان بودندکه به تولید فرش می پرداختند. مردان ترکمن به گله و رمه ها رسیدگی می کردند و زنان بمثابه حاکمان یورت (چادر) به امور یورت ، خانه داری و رسیدگی به فرزندان و درکنارآن به تولید فرش پرداخته و تمام کارهای اولیه فرش اعم از تهیه و تدارک پشم و افکندن طرح فرش را انجام می دادند. فرش بافی در نزد ترکمن ها که توسط زنان انجام می گرفت، فاکتور مرکزی وعمده زندگی اجتماعی _ اقتصادی آنان بود،که از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. بویژه دراین عرصه برای بافت زین اسب که بمثابه سمبول قدرت ارزش داشت، دقت بیشتری به کاربرده می شد.کار زنان دراین راستا تنها به تولید فرش پایان نمی یافت، بلکه آنان بایستی نمد هم تولید می کردند، که دربرابر سرما مقاومت وهم کف پوشی داشته باشند. در شرق نزد هیچ خلق دیگری بجز ترکمن ها ، فرش و سایر موارد نساجی چنین هدفمند به گونه ای سنتی تولید نشده است.
اینکه ترکمن ها چه زمانی آغاز به بافتن فرش کرده اند، تعیین دقیق دوره آن دشوار است و نقطه نظر کاوشگران دراین مورد نیز بسیار متفاوت است. واقعیت این است که کهن ترین فرش ترکمنِ شناخته شده کمتر از هزار و هشتصد سال نیست، اما این به آن معنی نیست که پیش از این زمان هم نزد ترکمن ها فرش وجود نداشته است. زیرا دلیل آن وجود موتیف ها و طرح فرش هایی مانند، هشت ضلعی ها ی ترکمنی است که خود را در فرش های صد ها سال پیش از میلاد نشان می دهند.
نظریه ای که مدتها است تایید شده این است که ترکمن ها درآغاز به فرش های خود بمثابه اشیایی دارای کاربرد ناب ، بدون ارزش هنری می نگریستند. اما بعدها دراین نگرش تجدید نظر شد. دوره ای آغاز شد که ترکمن ها به ارزش هنری کاردست خود آگاه شدند وآنگاه این هنر ارزشمند بمثابه کالای قابل تعویض شناخته شد. اینکه چرا هیچ فرش آنتیک مخصوص ترکمن وجود ندارد ، پیش ازهرچیز به این دلیل است که منطقه زیستگاه ترکمن ها ، نخست درقرن نوزده میلادی بود که درارتباط تنگاتنگ با دنیای مدرن قرارگرفت.
پس از اینکه روسیه تزاری این منطقه را غصب کرد، به همراه آن نیزساختمان راه آهن آسیای مرکزی آغاز بکار کرد، که مسیرآن از راه کاروانی قدیم تاشکند به دریای خزر بود. فرش های ترکمن که در حکومت تزار مورد استفاده گرفت، اشرافیت روس را به سرعت شیفته خود کرد. فرش ترکمن توسط تجار روس که اکنون به این منطقه رفت وآمد می کردند به روسیه برده شد. اروپایی ها نیز که این فرش را در روسیه شناخته بودند، کمتر از اشراف روس شیفته فرش ترکمن نبودند. در این منطقه بزودی فرش ترکمن تبدیل به یک مسئله سیاسی شد. روسیه امکاناتی را می شناخت که این فرش را بصورت درجه یک با کیفیت بالا صادرکند و بخاطر مسائل سیاسی با ایران درآن دوران ، مرز ایران و هند را بست.
آنچه که ترکمن ها با سرزمین های همجوارخود معاوضه می کردند، ماده رنگی بود که خود تولید نمی کردند. اما بعدها دولت روسیه ازطریق راه حل دولتی، رنگ های موردکاربرد فرش را از اروپا به روسیه وارد کرد وتجار روس این رنگ ها را در قبال تعداد معین فرش ترکمن تعویض می کردند. قبل از این پدیده ، ترکمن ها رنگ های مورد نیاز خودرا ازگیاهان می گرفتند. پس از انقلاب اکتبر در روسیه و سال های پس ازآن، تحول بزرگی درفرش بافی ترکمن رخ داد. این تحول به نقش ونگار و کیفیت آن لطمه ای نزد. دراین دوران مانوفاکتورها و صنایع فرش بافی ایجاد شد که درآن فرش ترکمن با هدف صادرکردن آن بافته شد. تنها تفاوتی که این فرش های جدید داشت ، اندازه آنها بودکه با فرش های قدیمی ترکمن ، آنهم به علت تقاضای بازار فرش،اختلاف داشت. نام فرش های ترکمن ، نام قبایلی است که درآنجا بافته می شود. البته فرش هایی هم وجود داشت که خارج ازاین چارچوب بود، مانند فرش بخارا که آنهم می بایست به صورت استاندارد بافته می شد. درفرش ترکمن مشخصه های ویژه ای وجود دارندکه برای کاربرد مخصوص فرش خوانده می شوند مانند، اِنگسی Engsi یا اِنِسی Enessy ویا تکه اِنگسی جهت پردهً درِ ورودی یورت (چادر) به کار می رود، یا اُسمولدوق Osmolduk فرش پنج ضلعی زینتی که در عروسی ها روی شتر انداخته می شد، یا اینکه وارد یورت (چادر) میشدی اِنگسی آویزان بود یا هاچلو (هاچلی _ خاج لی ) روی زمین قرارداشت. گِرمِچ که برای پادری بود یا گهواره کودک که از فرش به این منظور تهیه شده بود.
ترکمن ها که ازقبایل گوناگون متشکل شده بودند، هرکدام موتیف های فرش خودرا داشتند که ازذوق و استعداد آنان برمی آمد. بزرگترین قبیلهً ترکمن، تکه های یورت نشین (چادرنشین ) بودند که درجنوب ترکستان ودر ایالت خراسان زیست داشتند، سپس یمود ها که درگروه های کوچک درچراگاه های وسیع زندگی می کردند. به قبایل کوچک دیگر سالورها ، پنده ها، آراباچی ها ، بوساچلی ها، چوودور ها و ساریق ها و همچنین قیزیل آیاق، اُغورچلی، بشیر، ایگدر، گوگلان ، جعفر بای و. . . تعلق داشتند. ارساری خود یک قبیله بود. فرش های ارساری همواره دارای علامتی است که نشانگر ممیزه ویژه ارساری ها هست. مانند، بافت بشیر که دارای موتیف اصلی هشت ضلعی نیست. ولی چیزی که می توان گفت این است که همه فرش های ترکمن دارای رنگ استاندارد سرخ هستند، گرچه درآن رنگ قهوه ای یا آبی به کاربرده باشند. رنگ شنی و قهوه ای تیره برای گوُل Gül و موتیف های گوًل Göl به کار می روند.در شهر لندن در House of Perez Ltd نیز فرشی کوچک از واحه پنده که متعلق به طایفه آراباچی (یمود) مربوط به پایان قرن نوزده است، وجود دارد.
و.گ. موشکووا پژوهشگر و فرش شناس روس در رده بندی فرش های ترکمن ، وجود دو مفهوم گوُلGül و گوًل Göl را کشف کرد. گوًل Göl نشان قبیله وبمثابه نوعی آرم برای ارزش گذاری است، کاربرد و سنت آن برای وابستگان این قبیله حفظ می شود. گوًل Göl به موتیف هایی گفته می شود که درطرح هندسی هشت ضلعی تمرکز یافته و تا قرن پانزده نیز به خلق های ترک تعلق داشت. گوُل Gül (گُل ) که خود واژه ای فارسی است، طرح هندسی ای است برای شکوفه های گل. گوُل Gül درفرش های مختلف قبایل گوناگون ترکمن به کاربرده می شود.
زنان ترکمن چنان که گفته شد، نه تنها فرش بافان با ذوق و هنرمندان ماهر بودند، بلکه گلیم نیز می بافتند. گلیم در نزد ترکمن ها برای برپا داشتن یورت (چادر) ، برای شتر و زین وبرگ اسب نقش برزگی را داشت.سالور ها ،که گرچه درباره این قبیله منابع کتبی مدللی نیست، تقریبا قدیمی ترین و سابقا با اهمیت ترین قبیله ترکمن بود، کاربرد موتیف گوًل Göl خودرا دوباره سازی کرد. گوًل Göl سالورها شناخته شده ترین و مشهورترین نشان قبیله ترکمن ها است. این موتیف تورم گوًل Turmgöl نیزقلمداد می شود و در درون همین گوًل ها که به صورت قلاب های دندانه دار ستاره ای شکل هستند، موتیف خاج شکل وجود دارد که آن را آینا قوشاق می خوانند. اما موتیف گوًل Göl سالورمتعلق به اواسط قرن نوزده توسط قبیله تکه بافته شده اند و آنهم به این دلیل که بلحاظ تاریخی چنین گزارش می شود که سالور ها درسال ۱۸۳۱ ازسوی تکه ها تحت رهبری عباس میرزا بصورت گسترده ای قلع وقمع شدند و باقی مانده قبیله سالور جزو قبیله تکه شدند واز این افراد باقی مانده موتیف سالورگوًل پیشین از سوی تکه ها گرفته شد. بلحاظ تئوریک همه فرش های نشان شده با سالورگوًل که پس از ۱۸۳۱ تولید شده اند، باید به حساب تکه ها گذاشت. البته این گونه حوادث نبایدحالت استثناء بوده باشد. در روند تکامل فرش ترکمن، این گونه اکتساب ها وجود داشته است. بهرحال فرش سالوری که از قرن نوزده باشد بسیار کمیاب است، تنها جوال هایی هرازگاهی در معاملات و دادوستد ها یافت شده است.
ساریق ها نیز درامتداد مرز افغانستان در همسایگی سالور ها زیست داشتند و فرش آنها نیز دررابطه بسیارتنگ با قبیله همجواربزرگ بود. درفرش ساریق ها اغلب سالورگوًل به کار می رود، که مکمل و ضمیمه ای برای گوًل Göl قبیله خود بود. درفرش های ساریق حاشیه بافت هایی باریک که درشکل موتیف تیر ( کمان ) مانند است در بافت سفید رنگ یافت می شود که سمبول زندگی طولانی وپیروزمند است. در کنار فرش یمود که ظریف ترین فرش ترکمن است،فرش قبیله تکه دارای اهمیت است.
گوًل Göl اصلی فرش تکه ازیک هشت ضلعی دایره وار تشکیل می شود. این گوًل را همچنین می توان در تکه- توبره مشاهده کرد.
بخارا یکی از شهرهای مرکز تجمع فرش های ترکمن بود که بعد ها این فرش ها به این خاطر بخارا نامیده شد. فرش های بزرگ بخارا « رویال بخارا » و هاچلو های کوچک « پرنس بخارا » خوانده شد. در پاکستان نیز در کارگاه های فرش بافی ، فرش های ترکمن باکیفیت مرغوب و کمتر مرغوب بافته شدند.
اُرغوچلی قبیله ای بودکه درکناره های شرق دریای خزر زندگی می کرد و قدیمی ترین قبیله گروه یمود است. فرش های آنتیک کمی وجود دارد که گوًل Göl اُرغوچلی را نشان می دهد. دونوع گوًل اُرغوچلی درفرش های یمود به نام های کِپسه گوًل Kepse -Göl و تاوق _ نوسقا گوًل وجود دارد. اُسمولدوق Osmolduk یمود ها از زیبایی خاصی برخوردار است که در عروسی ها روی شتر عروس انداخته میشده است. فرش های یمود در نشانه های گوًل ، رنگ های بشاشی نسبت به دیگر قبایل داردمانند، سبز روشن و آبی .
چاودور، قبیله ای کوچک که درشمال ترکمنستان کنونی زیست داشتند. گوًل ( موتیف ) این قبیله نیز درفرش چاودور طرح هشت ضلعی دایره وار است. به لحاظ سبک و استیل به فرش ساریق ها ویموت شبیه است. یکی از مشخصه های فرش های نادر این قبیله بکارگیری رنگ زرد روشن است. نام گوًل Göl چاودور اِرتمن Ertmen خوانده می شود.
ارساری که قدیمی ترین وآخرین قبیله بزرگ ترکمن را در آغاز قرن بیستم تشکیل می داد، دربخش جنوبی جمهوری ترکمنستان کنونی و در شمال افغانستان زندگی می کردند. از ارساری ها چهارنوع فرش متنوع وجود دارد. نخستین آن ارساری _ بشیر است،که اکثرا به نام بشیر خوانده می شود ودیگری خود فرش خالص ارساری وفرش سوم قیزیل آیاق Kizil-Ayak ،که بخشی ازطایفه ارساری است وبه نام زیستگاه آنان درکنارمرز افغانستان، خوانده می شود.
تفاوت فرش این طایفه به سختی با قبیله اصلی( ارساری) قابل تشخیص وشکل گوًل (نشانه)آن مانند گوًل ارساری است. درکنار این سه فرش با طایفه های آن که درترکمنستان کنونی زندگی می کنند، قبیله ی دیگرترکمن منجمله ارساری ، تکه و یمود در افغانستان ساکن هستند ونام فرش خود را درسرزمینی که زیست دارند، می خوانند. در فرش های بشیر در موتیف گوًل آنها تاثیر فرش ایرانی مشاهده می شود. بشیر_ چوال نمونه خوبی برای این آمیختگی فرهنگ ترکی و فارسی است. فرش بشیر که دارای طرح هایی ابر مانند و میانه آن با مدال آراسته شده، ییلان بشیر خوانده می شود. به دلیل اینکه طرح ابرها از مجموعه خطوطی مانند مار است، به این جهت ییلان(مار) گفته می شود. فرشی به این نام از قرن نوزده موجود است. شروع فرش بافی ترکمن های افغا نستان مربوط به سال ۱۸۸۴ میلادی است.
زمان تولید و بافت فرش ترکمن ،آنچه که به منطقه پیدایش خود مربوط است، بسیار طولانی است. اما بعدها در پاره ای مناطق به غلط مسیرخود را طی کرد. این فرش به ناگاه اما به غلط، میهن وسرزمین خودرا دربلوچستان درایالت شرقی ایران یافت. فرش هایی با موتیف های ترکمنی به نام بلوچ بافته شد،که از سوی چادرنشینان بلوچ که درخراسان، بخش غرب افغانستان و بلوچ هایی که بین مرز ایران وترکمنستان زیست دارند، تولید می شد.
فرش های چادرنشینان بلوچ که دارای کیفیت بسیار پایین است، عرب _ بلوچ و نوع ظریف و مرغوب آن ، کودانی نامیده می شود.در کنار این ها فرش افغان بلوچ نیز وجود داردکه شبیه بشیر _ افغان است. دراین نوع ، فرش های بسیار ظریف و با ارزش مشهد_ بلوچ خوا نده می شود. در پاکستان نیز فرش افغان _ ترکمن بافته یا درست گفته شود، کُپیه می شود. مانند، طرح هایی از نوع هاچلو (هاچلی _ خاج لی)، پاکستان _ بخارا . فرم و شکل ظاهری و سبک طرح فرش افغان به روشنی نشان می دهد که شکل ساده شده و تقلید خشن نمونه فرش ترکمن بخارا و تکه _ ترکمن است.
●برخی نام های گوُل Gül فرش در ترکمن ها
۱- ساریق ۲- سالور ۳- تکه ۴- یمود ۵- کِپسه ، یمود ۶- دیرناق ، یمود ۷- ارساری ۸- تاوق نوسقا ۹- بوخارا ( بخارا ).
●نام های ترکمن Göl در فرش ترکمن
۱- تکه ۲- یمود ۳- ساریق ۴- پنده / سالور ۵- قیزل- آیاق ۶- کِرکی ۷- در ترکمن های افغانستان، افغان گوًل Göl .
●برخی مفاهیم در فرش های ترکمن
آینه قاپ : جلد یا پوشش آینه
آیات لیق : فرشی برای مراسم تدفین
آیاق لیق : فرش عبادت و نملز
آق سو : فرش چادرنشینان ترکستان شرقی
آراب ( عرب ) : نشان فرش ترکمنی برای فرش های بلوچ
اُسمولدوق یا آسمالدیق : فرش زینتی پنج ضلعی برا ی شتر عروس درمراسم ازدواج ( یمود )
اوقوچی : پوشش بافته شده برای نگهداری چوب یا میله چادر( یورت ) ترکمنی اُنِقون :Oneghun. توتم و نشان ترکمنی ( آسیای مرکزی )
اُجاق باشی : به شکل حرف لاتین U
بِل یوپ : نوار و تسمه چادر
بو : Bou : بند زینتی چادر یا یورت ترکمنی
طرح شکل T : طرح تزیینی در فرش نشانه حاشیه فرش های ترکستانی و چینی همچنین درشکل دو تاT
توتاش : Tutash. برای دستگیره ( وسیله آشپزخانه ) بکار می رود.
توربا : Torba :کیف یا کیسه کوچک در یورت ترکمن (مانند، تکه توربا )
تایناق چا : پوششی برای اسب .
چالیق : در جشن عروسی ترکمنی برروی سینه شتر زینت می شود.
چِرلیک : پوشش کمیاب زین اسب.
چوول : کیسه یا کیف یورت ( چادر) ترکمن ها . واژه ای است ترکمنی.
سالاچاق: بمثابه ننو برای کودکان به کار می رود.
سواستیقا : طرح خاج تزیینی ، اغلب درفرش های ترکمن
قوشمن : Ghoshmen : واژه ترکمنی برای نمد ترکمنی، چینی و تبت است
گوًل : Göl : علامت و نشان قبیله ای ترکمن و عنصر طرح عمده فرش ترکمن .
گوُل : Gül : واژه فارسی گُل.
گوُلایدی : Gülaidi . طرح ونقش کوچک ترکمنی باکاراکتری جادویی.
هاچ ( خاج ): ضمیمه طرح درشکل خاج در فرش ترکمن .
هاچ لی ( خاج لی ): فرشی با موتیف خاج برای پرده در ورودی یورت ( چادر ) به کار می رود .
هالی : واژه ای ترکی که به فرش گفته می شود.
کیبیتاک :Kibitak : بند زینتی یورت ترکمنی.
یولامی : Yolami. واژه ترکمنی. برای نوار و تسمه یورت ( چادر ) بکار میرود. مترادف ، بو Bou ، کیبیتکه Kibitke (کیبیتاک) و یوپ Yup است .
مملوک : خاندان ترک - چرکز در قاهره .۱۵۱۷- ۱۲۵۰ .

رحیم کاکایی
منبع : فصلنامه یاپراق


همچنین مشاهده کنید