شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خالی از امنیت و آرامش


خالی از امنیت و آرامش
فرهادی این بار نیز دوربین خود را به دل شهر تهران برده و با زوم کردن بر زندگی خانواده ای از طبقه متوسط درامی نفسگیر خلق کرده است. «چهارشنبه سوری» با فیلمنامه ای به دقت پرداخت شده و پر از جزئیات و در کنار اجرایی درخشان و همین طور حضور خوب بازیگرانش از همان جنس فیلم هایی است که تماشاگرانش را راضی نگه می دارد. به بهانه این فیلم با اصغر فرهادی به گفت و گو نشسته ایم.
* چرا چهارشنبه سوری؟ یعنی علت تأکید بر این روز خاص و این نام چیست؟
- چهارشنبه سوری یک روز ایرانی ست، روزی که ظاهراً همه جای شهر و دیار باید غرق شادی و سرور باشد، اما نیست، چرا؟ پاسخ این سئوال ارتباط نزدیکی با مضمون فیلم دارد.
چهارشنبه سوری بستر مناسبی بود برای این قصه، هم به لحاظ اجرا و هم به لحاظ مضمون. در واقع من از فضای چهارشنبه سوری در اجرای فیلم استفاده فراوانی کردم.
* این بار همراه مانی حقیقی فیلمنامه را نوشته اید. ایده اصلی چه بود و چند بار بازنویسی داشتید؟
- در ابتدا طرحی داشتم که با آقای حقیقی مطرح کردم، در آن طرح هم دختر کارگری روز چهارشنبه سوری برای کار وارد خانه ای می شود و زن خانه او را درگیر اجرای نقشه ای می کند برای آزار همسرش. در طول چند ماه کار بر روی فیلمنامه و پنج بار بازنویسی به فیلمنامه موجود رسیدیم که با تغییرات کمی اجرا شد.
* دلیل خاصی داشت که سراغ طبقه متوسط رفتید، مثلاً به این خاطر بود که می خواستید آدم های نزدیک به جامعه فعلی را تصویر کنید یا خیر؟
- موقعیتی که در فیلم تصویر می شود فقط متعلق به طبقه متوسط نیست، این موقعیت برای هر طبقه قابل وقوع است، اما به دلیل گستردگی طبقه متوسط در جامعه، رخ دادن این موقعیت در خانواده ای از طبقه متوسط باعث می شود تا قسمت بزرگتری از مخاطبان زندگی خود را به زندگی جاری در فیلم نزدیک ببینند. اگر چه پیش از نگارش فیلمنامه اساساً نگاه طبقاتی به آدمهای قصه نداشتیم.
* چرا برای تصویر کردن داستان تان شهر تهران را انتخاب کردید؟
- زندگی در کلانشهر تهران با شهرهای دیگر ایران متفاوت است، احساس ناامنی روانی، بی اعتمادی، دورویی، از بیماری هایی است که در کلانشهری مثل تهران شیوع بیشتری دارد. تهران شهر عجیبی ا ست، شهری با مظاهر مدرنیته، رفتارهای گاه سنتی با انواع و اقسام خرده فرهنگ ها، همه اینها در مجموع بستر خوبی برای قصه ایجاد می کند.
* در چهارشنبه سوری همه بازی ها خوب است، تا چه اندازه نقش آدمها را براساس فیزیک و توانایی های بازیگران تان نوشته اید؟
- بازیگران اصلی فیلم از ابتدا قرار بود همین سه نفر باشند. یعنی در مرحله نگارش فیلمنامه نیز به این سه هنر پیشه فکر شد و این کمک بزرگی بود در شخصیت پردازی.
* فکر می کنید چرا فیلمی مثل چهارشنبه سوری در بخش بین المللی جشنواره فجر پذیرفته نشد؟
- این را مسئولان جشنواره باید پاسخ بدهند.
*در زمان نگارش چهارشنبه سوری بیشتر چه فیلمی را تماشا می کردید؟
- با مانی حقیقی هر از مدتی فیلم می دیدیم، فیلمهای زیادی دیدیم اما نه برای تأثیر گرفتن، بیشتر برای خستگی در کردن. فیلم «تولد» با بازی نیکول کیدمن یکی از آنها بود.
* در فیلمهای شما و همین طور مجموعه داستان یک شهر که داشتید،اغلب اوقات زندگی آدمها تلخ است، چرا؟
- من سعی می کنم نگاه واقع بینانه ای داشته باشم، اگر حاصل نگاه واقع بینانه یک فیلمساز اثری تلخ می شود به نظر مشکل، واقعیتی ا ست که او می بیند و نه نگاه او. من اتفاقاً به تلخ اندیشی اعتقادی ندارم.
* در فیلم در کنار شخصیت های اصلی شما یک شخصیت محوری نیز داریم، منظور آپارتمانی است که مژده و مرتضی در آن زندگی می کنند.
- درست است، اگر یادتان باشد در« رقص در غبار» هم آن ماشین عجیب و غریب جزو یکی از شخصیتهاست، چهار دیواری که مژده و فرزندش در آن به همراه مرتضی زندگی می کنند بارها در فیلم مورد اشاره قرار می گیرد. اصلاً بحث آرامش در این خانه است، بحث امنیت متزلزل این خانه است.
* تقریباً از اول فیلم به جز یک جا که روحی دارد پرده های قرمز اتاق امیرعلی را می زند ما اصلاً رنگ خاصی را در فیلم نمی بینیم، این تأکید بر بی رنگی فیلم به خاطر چیست؟
- در این پلان که روحی پرده قرمز نصب می کند به حال و هوایی رنگی نیاز داشتیم، به دلیل روحیه وشخصیت روحی، اما در خانه مژده کمتر رنگ مورد تأکیدی می بینیم البته اگر دقت کنید اکساسوارهای زرد رنگ به طور نامحسوس در پلانها دیده می شوند، اما فضای غالب، فضای مونوکروم و خسته کننده ایست، حتی لباس های مژده و مرتضی هم فاقد رنگند، هر چند پسرشان لباس زرد پوشیده، برعکس در خانه سیمین در هر پلان شما یک المان قرمز رنگ می بینید، خانه سیمین رنگ دارد و زنده است.
* چرا پایان فیلم «چهارشنبه سوری» سکانس با این شدت تلخی را انتخاب کردید، انگار که برای آدمهای فیلم آرامش وجود ندارد؟
- انتهای فیلم ظاهراً آرامش حکمفرماست، پس از یک روز پرتشنج و بحران انگار آدمها خسته شده اند و آتش بس داده اند تا روز بعد، پایان فیلم به این دلیل تلخ است که ظاهری آرام و ساکن دارد. اما در پشت پرده این آرامشها، آتش بحران همچنان شعله ور است، مژده از شوهرش امید بریده و مرد زندگی اش پسرکی هفت ساله شده است، پناه بردن او به این کودک تصویر تلخی ا ست.
* کمتر کسی بعد از پایان فیلم صریحاً برخوب و بد بودن مژده، مرتضی و سیمین قضاوت می کند، یعنی همه آدمهای این فیلم خوب هستند؟
- بهتر است بگوئیم همه آدمها قابل درکند، اگر مرتضی، مژده یا سیمین رفتاری دارند که مطلوب ما نیست به دلیل ترسیم شرایط محیطی مؤثر در بروز این رفتار از آنها، تماشاگر حق می دهد که چنین رفتاری داشته باشد. خط کشی نشدن شخصیتها به خوب و بد در نگارش و ساخت یک فیلم برایم جزو الزامات است.
* بعضی ها بر این باورند، وقتی روحی سوار بر موتور نامزدش به دل سیاهی می روند پایان خوبی برای فیلم است اما در پایان به نوعی ما به سراغ همه آدمهای فیلم می رویم.
- اگر فیلم آنجا تمام می شد، تأثیری را که الآن دارد نداشت، تصور کنید شما چهارشنبه سوری را بدون سکانس پایانی می دیدید، در تئوری و طبق قواعد کلیشه شده ای که برای بعضی ها جا افتاده فیلم پایان بهتری می داشت اما در عمل اینگونه نبود، من در مونتاژ این کار را کردم، عده ای را هم آوردم تا تأثیر فیلم را بر آنها ببینم، تأثیری که پایان فیلم در شکل فعلی دارد با پایان مورد اشاره شما قابل مقایسه نبود. من پلان مژده و کودکش در تختخواب را پلان کلیدی و مهمی می بینم.
* آقای فرهادی نه به عنوان کارگردان که به عنوان تماشاگر وقتی به تماشای چهارشنبه سوری می نشیند چه احساسی دارد؟
- تا مدتی قبل هر بار فیلم را می دیدم ناخواسته درگیر مسائل فنی فیلم می شدم، کیفیت صدا، جای کاتها، رنگ پلانها و... اما تازگی ها فیلم را راحت تر می بینم، آخرین بار فیلم را به طور کامل در سینما فرهنگ با سالنی پر از تماشاگر دیدم، برایم لذتبخش بود. فراموش کردم با فیلم نسبتی دارم و این برایم تجربه جذابی بود.
* برنامه بعدی تان چیست کار جدیدی را برای سال آینده شروع خواهید کرد؟
- کار نوشتن و تحقیق را شروع می کنم اما ساخت فیلم را فکر نمی کنم به این زودی ها شروع کنم، سال آینده هم صرف نوشتن خواهد شد. اما اینکه چه چیزی می نویسم بماند برای بعد.
آناهید موسسیان
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید