جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


دهلوی مــرد صــبور موســیقی


دهلوی مــرد صــبور موســیقی
آیا می‌شود نتی را که تازه متولد شده و آماده‌ی پرواز است در سینه حبس کرد. آن هم برای ۲۵ سال.خلق یک اثر هنری با بازخوردهایی که از مخاطبانش می‌گیرد تکرار می‌گردد و اگر نه در همان قدم اول می‌میرد. «مانا و مانی» دهلوی بیش از ۲۰ سال است که در انتظار به سر می‌برند. دهلوی در اوج پختگی هنریش در ۵۱ سالگی آن را برای تمام کودکان دنیا تصنیف کرده، اکنون در آستانه‌ی ۷۸ سالگی هنوز چشم کودکان آن روز که اکنون در پایان دوره‌ی جوانی هستند در انتظار دیدن مانا و مانی و شنیدن آوای دلنشین آن‌هاست.
● دیدار استاد
به دیدن استاد می‌رویم. در خیابان‌های عریض شمال غرب تهران، در خانه‌ای به روی ما باز می‌شود که صاحبان آن خانه هرنگاه و اشاره شان سرود است و آوا. خانه، خانه‌ی موسیقی است، با یک پیانو رویال و تعداد زیادی سنتور، تعدادی ساز تزئینی و کتابخانه‌ای پر از مجلات «موسیقی» و «موزیک ایران» و آرشیوی از کتاب‌های موسیقی وعکس‌های خانوادگی و تندیس برنزی استاد که روی شومینه قرار دارد و در گوشه‌ای میز ناهارخوری‌ای که به گفته‌ی «سوسن دهلوی»، بانوی سنتورنواز این خانه، «هیچگاه روی آن غذا خورده نشده و همیشه میز نت بوده و دست پخت دهلوی روی آن صرف شده است.»
کودکی
«متولد ۱۳۰۶ در تهران. پدرم نوازنده‌ی تار بود و از شاگردان استاد «شهنازی»، ۵ ساله بودم که پدرم برایم یک تار کوچک خرید. پدرم دو جلسه به من درس داد آن موقع موسیقی مثل موسیقی حاضر در دنیا نبود که آموزش کودکان جدا از آموزش بزرگسالان باشد. در نتیجه برایم سخت بود. پدرم این را حس کرد و دیگر به من اصرار نکرد تا ۱۱ سالگی که موسیقی را شروع کردم. الان ۷۷ سالم است با مشکلات جسمی و گرفتاری‌ها، ۶۶ سال است در موسیقی کار می‌کنم.» صدای «دهلوی» تاریخی است و نشان از این دارد که او شاهدی است بر وقایع سرنوشت ساز تاریخ معاصر ایران. موسیقی ایرانی را با همراهی استاد «صبا» به درجه‌ی کمال رسانده و سپس به گرایش اصلی‌اش، آهنگسازی می‌پردازد. او می‌خواهد خالق باشد و در این خلق هنری روح «طلبه وار» خویش را غنا بخشد. شاگردی استاد «ناصحی» و «کریستین دیوید» اتریشی را در زمینه‌ی آهنگسازی می‌کند آن طور که استاد می‌گوید «نوشتن اپرا را از استاد اتریشی‌ام آموخته‌ام.» او برای شناخت بیشتر موسیقی غربی به مهد موسیقی کلاسیک، آلمان و اتریش، سفر می‌کند. دهلوی در سن ۳۰ سالگی بعد از درگذشت استاد صبا، رهبر ارکستر شماره یک هنرهای زیبا می‌شود، ارکستری که بعدها ارکستر صبا نامیده شد. شناختی که دهلوی از موسیقی و سازهای ایرانی و کلاسیک داشت باعث شد تا او بتواند از بعضی سازهای ایرانی، برحسب توانایی‌شان در ارکستر استفاده کند.
● دهلوی، سفیر صلح
در سال ۱۳۳۸ وقتی بین سران وقت حکومت ایران و افغانستان اختلافی بر سر رود هیرمند پدید آمد دو کشور در آستانه‌ی جنگ قرارگرفتند. «مسئولین فکر کردند اگر تیم ورزشی بفرستند، برد و باخت دارد» پس سفیر فرهنگی فرستادند. دهلوی به عنوان سفیر صلح قطعه‌ای بر روی شعری از یک شاعر افغان تصنیف می‌کند و با ارکستر صبا به افغانستان رفته و این قطعه را می‌نوازد. این اجرا چنان دلنشین و فریبا بود که سران کشور افغانستان مسحور آن شده و پیام صلح ایران را دریافت می‌کنند. «حسن تفاهمی که مایل بودند به دست آمده» و جنگ در موسیقی می‌‌میرد.
حسین دهلوی، رهبر جوان یکی از بهترین ارکسترهای ایران، نمی‌توانست، خلاق نباشد. از هنگامی که شروع به آهنگسازی در زمینه‌ی موسیقی ایرانی کرد از سازهای آرشه‌ای و مضرابی و ایرانی در ارکستر به نام گروه «سازهای مضرابی» استفاده کرد و جایگاه خاصی برای این گروه سازهای ملی در ارکستر پدید آورد او در هر قطعه‌ای که تصنیف می‌کرد و در هر اپرایی که می‌ساخت، تازگی و بدعت ایجاد می‌کرد. با تصنیف قطعه‌ای به نام «فانتزی برای تمبک و ارکستر» گروه نوازندگان تمبک را به سرپرستی «حسین تهرانی» وارد ارکستر صبا کرد، و در سال ۱۳۴۷ با استفاده از قابلیتهای سازهای ایرانی «ارکستر ایرانی تالار رودکی» را تشکیل داد و آثار همین دوره است که بعدها در سال ۱۳۷۲، سبب پیدایش «ارکستر مضرابی» شد. او با این ارکستر قطعات مختلف ملی را که یا خود تصنیف کرده و یا خود تنظیم کرده، به اجرا درآورد. از آثار بی‌نظیر استاد حسین دهلوی، زنده نگاه داشتن ادبیات ایران در دل موسیقی است که او با تصنیف اولین اپرایش به نام «خسرو و شیرین» در سال ۱۳۴۸ و ساختن قطعاتی بر روی «بیژن و منیژه» سال ۱۳۵۴، دو شاعر بزرگ ایرانی – نظامی و فرودسی – را از کتاب‌ها بیرون کشیده و روی سن به آن‌ها حیاتی دیگر گونه داده است. اپرای خسرو و شیرین در سال ۱۳۵۶ اجرا شده است.
● مانا و مانی
از سال ۱۹۷۶ یونسکو اعلام کرد که سه سال بعد یعنی ۱۹۷۹ قرار است سال جهانی کودک باشد و هرکشوری می‌تواند هدیه‌ای به کودکان جهان بدهد. به گفته‌ی دهلوی: «من هم به ذهنم رسید یک اپرا برای کودکان بنویسم و از طرف ایران به بچه‌های دنیا ارائه کنم. بچه‌ها هسته‌ی اولیه هستند، نیاز اولیه‌ی ما بچه‌ها هستند، بچه‌ای که می‌رود اپرا می‌بیند، از همان کودکی نظم را یاد می‌گیرد و در بزرگسالی نمی‌تواند خارج از آن نظم رفتار کند.» پس در طی این سه سال بر اشعار لطیف «محمد تقی کهنموئی» اپرایی در ۵ تابلو می‌سازد به نام «مانا و مانی». یکی از آرزوهای دیرینه‌ی استاد،که اکنون دوران کهنسالی خویش را طی می‌کند، اجرای همین اپراست که بیش از ۲۵ سال است نتهایش در فضای بسته‌ای زندانی‌اند و رها نمی‌شوند و فقط قسمتهای سازی آن را «علی رهبری» خارج از ایران اجرا و ضبط کرده. به گفته‌ی استاد «مسئولان قول داده‌اند که شاید در سال ۱۳۸۳، این اپرا به زبان فارسی و بعد به زبان‌های دیگر به کمک یونسکو در ایران و بعد در جاهای دیگر دنیا اجرا شود.»
گفتیم: چطور تاب تحمل این همه سال بی مخاطبی را داشتید؟ گفتیم: می‌دانیم اگر هنرمند مخاطب نداشته باشد، عقیم می‌شود. مکث کرد، فکر کرد، «این‌ها غم من است. به نظر خودم این هدیه‌ی خیلی خوبی می‌تواند باشد برای کودکان دنیا که آن‌ها را به همبستگی و دوستی با همدیگر تشویق می‌کند. ولی هزینه‌ی زیاد دارد وهنوز مجوز قطعی اجرای آن صادر نشده.» «نویسنده‌ی اپرانامه - محمد تقی کهنموئی - فوت کرده و «حسین سرشار» که نقش گرگ را داشت، نیز همین طور» و استاد دهلوی امید به این اجرا دوخته است که شاید در ۱۷مهر ۱۳۸۳ در روز جهانی کودک اجرا شود.
● ارکستر مضرابی
به گفته‌ی دهلوی «از نخستین روزهایی که تفکری درباره‌ی موسیقی پیدا کرد، مایل بود در کنار استفاده از میراث موسیقی سنتی که بیشتر جنبه‌ی فردی و تک نوازی دارد، در زمینه موسیقی جمعی ایران تلاش و خلاقیتی داشته باشد، از طرف دیگر قابلیتهای بعضی از سازهای ایرانی و تاثیرات جالبی که از ترکیب سازهای مضرابی در طی سالها در قطعات مختلفی چون «سبک بال» و «چهارنوازی مضرابی» بدست آورده بود، انگیزه‌ی اصلی تشکیل ارکستر مضرابی پیدا شد.
تمرینهای این ارکستر از شهریورماه ۱۳۷۱ شروع شد و این ارکستر که متشکل از سازهای تار، سنتور، قانون، عود، بم تار و تمبک است با ۶۶نوازنده در سال ۱۳۷۲ به مناسبت روز جهانی موسیقی با «نخست گلبانگ مضرابی» به صحنه رفت. به گفته‌ی استاد دهلوی «ارکستر مضرابی که کلیه‌ی سازهای آن ایرانی است علاوه برصدادهی خاصی که دارد، گامی تازه در موسیقی جمعی ایران محسوب می‌شود.» این ارکستر که رهبری دقیق و مسلط دهلوی در آن نمایان بود و به واقع نماینده‌ی موسیقی ملی بود به گفته‌ی سوسن دهلوی «قرار است نوار این اجرا به بازار بیاید. زیرا دهلوی کار نویی انجام داده. هر جای دنیا بود می‌آمدند و قدردانی می‌کردند. موقع تعطیلی گروه چقدر نوازنده‌ها اصرار کردند، خواهش کردند که مسئولان نگذارند این گروه منحل شود» اما بالاخره منحل شد.
● تالیفات
«نت نویسی برای اولین کتاب آموزش تمبک ۷ سال طول کشید.» حسین دهلوی با همکاری تعدادی از دوستان و شاگردانش مخصوصاً «هوشنگ ظریف» «به دلیل این که «حسین تهرانی» نت نویسی نمی‌دانست» و اولین کتاب آموزش تمبک نوشته شد. او در نوشتن و ساده کردن نت‌های اولین کتاب آموزش ساز قانون سهم مهمی داشته ولی مهم‌ ترین اثر دهلوی کتاب «پیوند شعر و موسیقی آوازی» است که به گفته‌ی خودش نوشتن این کتاب ۴۴ سال طول کشید. دهلوی می‌گوید برای «استاد ادبیاتی چون دکتر سجادی خیلی جالب بود که یک موسیقی دان سراغ هجاها آمده.» بالاخره این کتاب در سال ۱۳۷۹ به عنوان بهترین کتاب سال جایزه گرفت. وقتی دکتر شاهین فرهت این کتاب را به یونسکو معرفی کرد به او گفتند: «تا به حال چنین کتابی به هیچ زبانی در دنیا نوشته نشده است.» به گفته‌ی دهلوی نوشتن این کتاب از ا ین جهت طول کشید که «هیچ الگویی در این زمینه وجود نداشت.»
● اکنون
استاد حسین دهلوی در دوران بازنشستگی تدریس می‌کند، او که از گروه هنرمندانی است که حیات خویش را درماندن و آموزش دادن و پروراندن شاگردان می‌داند و حرف از کوچ نزده و نمی‌زند اعتقاد دارد «باید جایی باشیم که مفید باشیم» هرچند «درس دادن برایم سخت است، باید دانشگاه بروم، درس بدهم، وقتی کلاس دانشکده تمام می‌شود، من تخلیه می‌شوم. شما تا سن من نرسید این را درک نمی‌کنید» نمی‌دانیم آیا این خصلت هنر است که تمام جان و حیات را بمکد یا قضیه چیز دیگری است؟ استاد که خسته است به پسر کوچکش که در پی موسیقی است، گفته: «ما سه نسل هستیم که از موسیقی ضربه دیده‌ایم.» استاد نمی‌خواهد که پسرش نیز از دوران میانسالی قرص‌های ضدافسردگی بخورد و سالهای پربار از عمر خود را «در شرایط دانایی» - واژه‌‌ای که دهلوی روی آن تاکید دارد همین «شرایط دانایی» است - دور از اجتماع و دور از خلق هنری بگذارند و فقط چشم به فعالیت شاگردانش چون «هوشنگ ظریف»، «علی رهبری»، «حسین علیزاده»، «کامبیز روش روان» و ... بدوزد.
از دهلوی به عنوان آخرین سئوال پرسیدیم آیا دلتان برای رهبری ارکستر تنگ نشده؟
محکم گفت: «نه! فقط می‌خواهم مانا و مانی اجرا شود.»
منبع : خانه‌ٔ هنرمندان ایران


همچنین مشاهده کنید