جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هویت و جغرافیا


هویت و جغرافیا
ارضای حس تعلق داشتن به سرزمین سیاسی و هویت ملی ویژه، زیربنای انگیزه معنوی اصلی در اندیشه هر انسان است. هنگامی كه حس تعلق به سرزمین سیاسی ارضا شود، نیاز انسان به داشتن «هویت» خودنمایی می كند.
«ملت» از جمله مفاهیم نوپدید در دوران مدرن است. این اصطلاح تعریف تازه ای از هویت افراد ساكن در یك محیط خاص جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی به دست می دهد. در دوران پیش مدرن، هویت بیشتر بر مدار خون، سرزمین و نژاد می گشت؛ اما مفهوم جدید ملت هم بسته به دیگر مفاهیم مدرن است. در مطلبی كه از پی می آید نویسنده بر نقش جغرافیای سرزمینی و تعلق مشترك گروهی به تاریخی خاص در شكل دهی به این مفهوم تأكید دارد و در این زمینه از آرای برخی متخصصان، به اجمال، بهره می گیرد.
●●●
پیش از پیدایش مفهوم «ملت» و ناسیونالیسم و پیش از پدیدآمدن نظام «دولت ملی» ، پیروان ادیان مختلف را «ملت» های آن ادیان می خواندند؛ مانند ملت اسلام یا ملت یهود. در آن كاربرد، مفهوم ملت با مفهوم كنونی امت در جهان بینی اسلامی برابری داشت؛ مفهومی كه گستره جغرافیایی اش فرامرزی و حتی فرامنطقه ای است. در برداشتی مستقیم از مفهوم امت بود كه فلسفه كمونیسم مفهوم خلق را اختراع كرد؛ چیزی كه پس از هشتاد سال، كارآیی جغرافیایی سیاسی خود را در دهه۱۹۹۰ از دست داد، حال آنكه مفهوم امت، رو به گسترش دارد. در هر حال این مفهوم، به معنی «پیروان دین» است. در جهان امروز ،مفهوم ملت، دربرگیرنده ایده یكپارچگی گروهی جمعی از مردمان در سرزمینی مشخص است. این مفهوم هنگامی واقعیت می پذیرد كه افراد تركیب كننده آن گروه انسانی، پدیده هایی را میان خود مشترك بیابند؛ پدیده هایی كه همه آن افراد را به هم پیوند دهد و چهره ای كلی و یكپارچه بسازد كه نماینده ویژگی های مشترك همه آنان باشد.
در سال ۱۹۶۰ آر. امرسون تعریفی از ملت ارائه داده است: «گروهی از مردم كه احساس می كنند از دو جهت به یكدیگر وابسته اند؛ نخست اینكه آنان در عناصر بسیار مهمی از یك میراث مشترك سهیم بوده و دوم اینكه در آینده سرنوشت مشتركی دارند.»
در سال ۱۹۸۰ جی. اندرسون یادآوری كرد كه ملت ها مانند دیگر سازمان ها و ساختارهای اجتماعی، تنها اشغال كننده سرزمین نیستند بلكه مدعی همخوانی با مكان جغرافیایی ویژه ای هستند. آنها با« حاكمیت » در حكومت و در دارایی های سرزمین شان شریكند و از این مشاركت است كه مفهوم« دولت ملی » پدید می آید. بدین ترتیب، مفهوم ملت، از دو نظر با مفهوم امت تفاوت دارد:
اول اینكه ملت، وابسته به سرزمین مشخصی است؛ یعنی مفهومی« درون مرزی » است. حال آنكه امت، مفهومی است فرامرزی.
دوم اینكه امت پدیده ای است ناشی از یك عامل فرهنگی(دین)، حال آنكه مفهوم ملت، پدیده ای است حاصل از چند عامل فرهنگی و محیطی.
تعریف مادی گرایانه ارائه شده از سوی اندرسن با تعاریف كسانی كه« معنی » را در این زمینه« اصل » می دانند، تفاوت اساسی دارد.
عصاره نخستین تئوری معنوی مربوط به ملت در رابطه با حكومت را« ژان گاتمن »(۱۹۵۱)« هارتشورن» (۱۹۵۰) و«جونز» (۱۹۵۴) به دست دادند. این دانشمندان معتقد به «حركت » در جهان سیاست هستند و باور دارند كه« حركت» (movment ) یا« نقش آفرینی» (functionalism) مایه اصلی پدیدآورنده گروه انسانی یكپارچه شده سیاسی ملت در محیط جغرافیایی ویژه آن گروه، یعنی« سرزمین» است. این دو پدیده از راه ایجاد پیوند قانونی سازمان دهنده جغرافیا و جامعه توسط حكومت، مفهوم« كشور » را واقعیت می بخشند.
ژان گاتمن جدایی های سیاسی در گروه های انسانی را بررسی كرد و حركت« معنوی » را در محیط انسانی شناسایی كرد كه با ظرافت خاصی، افراد را در یك گروه انسانی گردهم می آورد و آنها را از دیگر گروه ها جدا و به یك ملت یكپارچه تبدیل می كند.
گاتمن در سال۱۹۶۴ تشریح كرد:« جداگانه بودن نسبت به محیط دیگران و سربلندبودن از ویژگی های خود، از نمودهای ذاتی هر گروه انسانی است... . برای جداگانه بودن نسبت به محیط دیگران، یك منطقه تنها نیازمند یك كوه یا یك دره، یك زبان ویژه یا یك مهارت خاص نیست. برای چنین هدفی یك منطقه، اساساً نیازمند یك باور استوار بر اساس اعتقادی دینی، برخی دیدگاه های ویژه اجتماعی و جلوه هایی از خاطرات سیاسی است و اغلب به آمیخته ای از این سه نیاز دارد .»
به این ترتیب، اگر نیروی پدیدآورنده آغازین ملت در گذشته های دور ناشی از حس برتری خواهی نظامی و گسترش خواهی جغرافیایی قدرت ها بود، در دنیای مدرن، این عوامل اولیه جای خود را به نیرویی داده است كه در اندیشه مردمان ساكن در پهنه جغرافیایی مشخص شده در مرزهای سیاسی ویژه جای دارد و از انگیزه ها و پیوندهای معنوی آنان برمی خیزد. پیوندهای فرهنگی موجود مانند دین مشترك، زبان مشترك، ادبیات مشترك و ...، پیوندهای معنوی استواری میان مردمان ساكن در آن پهنه جغرافیایی ویژه به وجود می آورد، چشم انداز سیاسی ویژه ملت را به آنان ارزانی می دارد و آنان را از گروه های انسانی ساكن در پهنه های جغرافیایی دیگر متمایز می سازد و شخصیت و هویت ویژه ای به آنان می بخشد. جداگانه و ممتازبودن نسبت به دیگران، اصلی كهن است و ریشه در ژرفای معنویات دارد، چنان كه در قرآن كریم آمده است:« یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوباً و قبایل لتعارفوا انِّ اكرمكم عندا... اتقیكم »؛ (شعوب جمع« شعب» در عربی، با مفهوم« ملت » در فارسی، برابری دارد)؛ ای مردم! همانا شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا از هم متمایز باشید. همانا گرامی ترین شما نزد پروردگار، پرهیزگارترین شماست(حجرات-۱۳). به این ترتیب به اعتبار قرآن كریم است كه می توان گفت امت بودن و ملت جداگانه و متمایز از دیگران بودن در اسلام با هم منافات ندارد.
به هر حال ارضای حس تعلق داشتن به سرزمین سیاسی و هویت ملی ویژه، زیربنای انگیزه معنوی اصلی در اندیشه هر انسان و هر گروه انسانی ویژه است. هنگامی كه حس تعلق به سرزمین سیاسی ارضا شود، نیاز انسان به داشتن« هویت» خودنمایی می كند. واژه هویت به معنی« چه كسی بودن » است و نیاز به داشتن آن است كه حس شناساندن خود یا یك سلسله عناصر فرهنگی و تاریخی را در فرد یا گروه انسانی(ملت) تحریك می كند.
همانگونه كه یك فرد، نیازمند شناخته شدن به نام و ویژگی های خاص خود و شناساندن خود بدان نام و ویژگی هاست، یك گروه انسانی نیز نیازمند شناخته شدن و شناساندن خود به یك سلسله پدیده های مادی و معنوی است كه شخصیت ملی ویژه و شناسنامه متمایزی را پدید می آورد.
پویایی این پدیده های مشترك است كه مفهوم ملت را واقعیت می بخشد؛ پدیده هایی چون دین مشترك، زبان مشترك، سلسله خاطرات سیاسی مشترك، برخی دیدگاه های اجتماعی مشترك، سرزمین سیاسی مشترك، آداب و سنن و ادبیات و فولكلور مشترك و در كل، مجموعه ای از همه این مفاهیم،« شناسنامه ای» ملی می سازد كه« هویت » ملی یك گروه انسانی یا یك ملت را واقعیت می بخشد.
با توجه به این حقیقت كه هویت ملی هر ملت در درجه اول زائیده محیط جغرافیایی آن ملت است، می توان نتیجه گرفت كه فلات ایران محل پیدایش و پرورش هویت ایرانی است.
جلیل آقاپور
منابع و مأخذ:
۱- مجتهد زاده، پیروز، جغرافیا و سیاست در دنیای واقعیت ها، ،۱۳۷۶ ماهنامه اطلاعات سیاسی _ اقتصادی، شماره های ۱۲۰و۱۱۹ ،ص ۴۳.
۲- مجتهد زاده، پیروز، پائیز ،۱۳۸۱ جغرافیای سیاسی و سیاست جغرافیایی، سمت.
۳- مینایی مهدی، تابستان ،۱۳۸۳ مقدمه ای بر جغرافیای سیاسی ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه، دوم.
۴- مویر ریچارد، ترجمه دره میرحیدر با همكاری سید یحیی صفوی، ،۱۳۷۹ درآمدی نو بر جغرافیای سیاسی سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، اول.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید