جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

لوپن در تکاپوی کرسی الیزه


لوپن در تکاپوی کرسی الیزه
● نبرد جبهه ملی فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری
نام «ژان ماری لوپن» با نزدیك شدن انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۲۰۰۷بار دیگر بر سر زبانها افتاده است.این پیرمرد لجوج سیاسی كه سالها است حزب «جبهه ملی» فرانسه را رهبری می كند، چندین دوره متوالی در انتخابات ریاست جمهوری شركت كرده و آنچه مایه تشویق او تا امروز بوده، رشد تدریجی و قابل توجه آرای او است.نام جبهه ملی با نام لوپن گره خورده است و امروزه كمتر كسی است كه این حزب را بیش از آنكه حزب بدانددستگاه سیاسی قبیله لوپن یا محل آمال و بازیهای سیاسی خانواده لوپن و یاران او تلقی نكند.این حزب با همه انشعاباتی كه تاكنون داشته و ریزش هایی كه تاكنون كرده هنوز سرپا است و چهره كاریزماتیك رهبری این حزب نشانه و نماد آرمانهای آن به شمار می رود.
جبهه ملی هرچند كه به سبب گرایشهای افراطی راست ونژاد پرستی، در میان مردم فرانسه از وجهه خوبی برخوردار نیست ولی با این همه طرفداران و هواداران حزبی خود را دارد و به دلیل جانبداری از برخی سیاست های اجتماعی بخشی از بدنه اجتماعی فرانسه را با خود در این سالها همراه كرده است.
سال ۲۰۰۲برای جبهه ملی فرانسه یك نقطه عطف بود، سالی كه این حزب با ورود به دور دوم انتخابات خواب سیاسیون مطرح و سرشناس فرانسه را آشفته كرد و برای اولین بار آنان را ازجناح های مخالف با یكدیگر متحد ساخته و دور هم آورد تا «ژاك شیراك» با همه كدورتها و نارضایتی افراد از او با ۸۰ درصد آراء الیزه (كاخ ریاست جمهوری فرانسه) بماند.شاید بتوان گفت طی سالهای اخیر این اولین بار بود كه چنین پیروزی شگفتی برای راست افراطی فرانسه آفریده می شد و به راحتی می توان حدس زد كه طعم این پیروزی تا سالها در ذائقه رهبران و اعضای این حزب باقی خواهد ماند و مشوق مشاركت سیاسی آنها خواهد بود.راست افراطی یا جبهه ملی نه امروز كه همیشه از اختلاف میان دو حزب بزرگ فرانسه و بطور متوالی صاحب دولت بهره جسته و كار خود را پیش برده است.
انتخابات گذشته بهترین شاهد این مدعا است. جبهه ملی توانست راست و چپ فرانسه را با احساس خطر از سوی راست افراطی كنار هم بنشاند.امروز هم این بازی سیاسی در حال تكرار است، در یك سال گذشته كه دو حزب راست و چپ فرانسه برای پیروزی در انتخابات رویاروی هم ایستاده اند، تشكیلات لوپن از این اختلاف به عنوان نشانه بیزاری مردم فرانسه از جناح حاكم كنونی یاد كرده و گرایش نوین را اقبال مردم به راست افراطی می داند و بر همین اساس مدام رقبای انتخاباتی خود را تهدید می كند.
راست افراطی به اندازه كافی از رقبای سیاسی خود بهانه در دست دارد و از آنجا كه خود تاكنون زمام امور را در دست نداشته است می تواند به كارنامه آنان مدام ایراد گرفته و عملكرد دولت های پیشین را در زمینه های امنیتی، سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و... به نقد بكشد. «بانلیوها» یا حومه های شهری پرآشوب یكی از بهانه های لوپن در این دو سه ساله اخیر است كه تبدیل به شعار كلیدی لوپن برای انتخابات شده و از قضا تحولات روی داده در دو سال اخیر مجال را برای انتقادهای تیز او بیشتر فراهم كرده است.
وی در این زمینه به هر دو جناح معترض است از سوسیالیست ها گرفته كه با فراهم ساختن زمینه ورود بی رویه مهاجران به این كشور مشكلات اجتماعی و اقتصادی می آفرینند تا ساركوزی راستگرا و رهبر حزبی آنها كه به اعتقاد لوپن، سیاست های پلیسی و امنیتی وی برای فرانسه خطر آفرین شده است.دستگاه حزبی لوپن یك دستگاه كامل است، او سلسله مراتب منظمی در حزب ایجاد كرده، تشكیلات امنیتی خاص خود را دارد و از بخش نظری یا سیاستگذاری حزبی بهره مند است، از همین روی می توان به تحول گفتمان سیاسی وی پی برد و دید كه او چگونه تلاش می كند تا با واژگان روز با مردم حرف بزند.
برای این كار او و دخترش كه قائم مقامی این حزب خانوادگی را یدك می كشد از مشاورینی نخبه برخوردارند، در این میان پس از «مارین لوپن» دختر او كه ستاره حزبی است و بطور مرتب نمایندگی حزب را در مجالس فرانسه و پارلمان اروپا هدایت می كند، باید از «برونو گلنیش» نام برد كه نفر دوم اجرایی این حزب است.
گلنیش استاد جنجالی و رییس سابق دانشكده حقوق دانشگاه لیون كه به دلیل اظهارات یهود ستیزانه بارها ملامت شده و حتی یك بار از دانشگاه نیز اخراج شد، در واقع فرمانده عملیات رقابت های انتخاباتی لوپن و حزب تحت رهبری او است.تاكنون چندین بار نام گلنیش برای رهبری حزب بر سر زبانها افتاده است ولی هربار اراده لوپن برای حفظ این میراث خانوادگی و سپردن آن به نزدیك ترین عضو خانواده یعنی دخترش مارین، رویای دیگران را برای جایگزینی وی نقش بر آب كرده است.مارین لوپن ۳۸ساله در انتخابات ریاست جمهوری، نقش اول را به عنوان جانشین پدر در سازماندهی تبلیغاتی بازی می كند و به سبب اظهارات جنجالی خود در بیان مسایل حساس اجتماعی شهرت یافته است.
«لویی الیو» دكتر جوان و ۳۷ساله حقوق و از تبار فرانسویهای الجزایری یكی دیگر از ستاره های حزب است. او كه به خاطر آشنایی با مارین دختر لوپن به رهبری حزب نزدیك شده است امروز با هدایت حزب به عنوان دبیر كل نقش مهمی بازی می كند، با این انتصاب به نظر می رسد كه مارین لوپن هم برای رقابت با دوستان كهن سال پدر خود طیفی از مریدان را تشكیل داده تا برای آینده وی نقش آفرینی كنند.لوپن آشكارا به سمت جوان گرایی در راس هرم حزب حركت كرده و در این كار سخت به دختر جوان و جسور خود متكی است، در حقیقت بخش اعظم این نیروها را باید پیاده نظام مارین لوپن به حساب آورد.ارتباط لوپن با رهبران كشورها یكی دیگر از نكته های مثبت وی است. بخش مهمی از ثروت كنونی این حزب از راه همین معاملات سیاسی وزد و بندهای او با رهبران عربی و اسلامی بدست آمده است.
افكار عمومی فرانسه هنوز ارتباط وی با «صدام» را نیك به خاطر دارند.لوپن در ارتباط با سران كشورهای عربی و اسلامی به عبارتی دلالی سیاسی می كند و نیازهای رهبران عرب را در متن جامعه اروپایی دنبال كرده و از آنان به نفع حزب خویش استفاده می كند.كمیته هایی با عنوان «كاپ» یا كمیته اجرایی ریاست جمهوری كه توسط همین اطرافیان لوپن با مشاوره نخبگان برون و درون حزبی اداره می شود از جمله سیاست خارجی را در صدر مسایل خود دارد.
یكی از اهداف كمیته خارجی كاپ كه زیر نظر برونو گلنیش اداره می شود، توجیه و جا انداختن چهره بین المللی ژان ماری لوپن است تا از بدبینی عمومی نسبت به او كاسته و یا شایعات و اخبار منفی را در مورد لوپن وارونه كند و از سوی دیگر بتواند نیازهای مالی حزب را تامین سازد.امروز همه همت این كمیته ها مصروف آن است تا لوپن بتواند به عنوان یك جایگزین جدی و خطرناك برای «روایال» و «ساركوزی» به میدان رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری سال آینده فرانسه وارد شود.
حتی اگر لوپن نتواند به ریاست جمهوری برسد كه احتمال آن بسیار زیاد است خواهد توانست با آرای بالایی كه كسب می كند بر سراهداف و نیازهای حزب خود با دولت های حاكم چانه زنی كند و همچنان به انتقاد از سیاست های حاكم فرانسه ادامه دهد. تجربه سالهای گذشته نشان می دهد كه سیاست لوپن بی تاثیر نبوده است و حزب او آرام آرام به پیش می رود.جبهه ملی فرانسه بر اساس چند محور كلی شكل گرفته كه از مهمترین آنها ملی گرایی افراطی، مذهب گرایی بر مبنای كاتولیك سنتی و سلطنت طلبی است.
همین محورها و مبانی نشان می دهد كه این حزب در سودای بازگشت به عصر قدرت امپراتوری فرانسه است و از آن روی كه با یهود ستیزی نیز خویشاوندی اصولی دارد، تصویر ایده الی از عصر حاكمیت «مارشال پتن» رییس جمهوری دست نشانده آلمانها در زمان جنگ دوم جهانی نیز در ذهن رهبران آنها است.
علاوه بر اینها این جنبش سیاسی چندان با مدرنیسم و نوگرایی سرسازگاری ندارد و از این نقطه نظر یك حزب سنتی قلمداد می شود كه به تحولات چندان روی خوش نشان نمی دهد و بر اخلاق سنتی پافشاری می كند. وقتی لوپن از یهود ستیزی سخن می گوید، قصد خوشنودی اعراب و مسلمین را دارد و وقتی از سیاست های مهاجرپذیر انتقاد می كند، رضایت یهودیان و بخشی از جامعه مهاجر ستیز فرانسه را نشانه رفته است. او در عین حال با روابط گرم خود با دیكتاتور سابق عراق برخی ازاعراب را به سوی خود كشانید.در موضع گیریهای لوپن از هر ایده ای می توان سراغ گرفت و در اطرافیان او می توان از هر قماشی یافت، همین نكته است كه بسیاری از منتقدین این حزب از آن به عنوان مشتی سودجوی فرصت طلب سیاسی یاد می كند كه اصول قابل اعتمادی ندارند.
با این وصف سیاسیون از خطر این حزب در انتخابات به اندازه كافی اطلاع و وحشت دارند و نمی خواهند كه بیش از این لوپن و اطرافیان با طرح شعارهای چند پهلو آرای هواداران آنها را غارت كرده و به حزب خود اختصاص دهند تا از این سو و آن سو باج بیشتری بگیرند.امروزه رقبای سیاسی لوپن به ویژه روسای الیزه گمان نمی كنند كه او بتواند ۵۰۰امضای مورد نیاز برای ورود به صحنه انتخابات را از معتمدین سیاسی جذب كند، همین احتمال برای ورود او به انتخابات سال ۲۰۰۲نیزمی رفت كه لوپن با عدم توفیق در جمع آوری امضا بطور خودكار از دور رقابت ها حذف شود، ولی عكس این پیش بینی اتفاق افتاد.
با زمزمه بی اعتمادی در این دور از انتخابات ریاست جمهوری و اینكه لوپن نتواند از حمایت كافی معتمدین سیاسی بهره ببرد، رهبران جبهه ملی و طرفداران او این مساله را رد كرده و آن را به شانتاژ تبلیغاتی رقبا تشبیه می كنند.از این گذشته جبهه ملی تهدید كرده است كه اگر رهبر این حزب نتواند به امضاهای كافی از سوی معتمدین دست یابد اداره كشور فرانسه برای هر دولتی مشكل خواهد بود، چرا كه این حزب از طرفداران خود خواهد خواست تا انتخابات مجالس و شوراهای مناطق را تحریم كنند، بنابر این هر دولتی را از دستیابی به اكثریت محروم خواهد كرد.بنابر قانون ششم نوامبر سال ۱۹۶۲فرانسه تمامی داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری موظفند ۵۰۰امضا از معتمدین سیاسی كشور جمع آوری كرده و آن را به شورای قانون اساسی فرانسه تحویل دهند.
معتمدین سیاسی عبارتند از اعضای پارلمان و شوراهای استان، شهرداران شهرها و مناطق، روسای شوراهای محلی و شهرهای كوچك و بالاخره نمایندگان فرانسوی پارلمان اروپا. در این میان هر داوطلب نامزدی موظف است دستكم نام ۳۰منتخب محلی از دپارتمان های (فرماندارها) مختلف داخل و خارج فرانسه را در لیست خود داشته باشد. هر بار لوپن ناگزیر است تا با ارسال نامه هایی به تمامی شهرداران فرانسه از آنها بخواهد تا به وی اعتماد كرده و با امضای درخواست، او را برای دستیابی به اجازه ورود در انتخابات یاری دهند.
شهرداران فرانسوی كه از همه جناح ها و احزاب هستند مورد درخواست لوپن واقع می شوند و او از هر یك با توجه به زمینه های مورد اشتراك با حزب خویش تقاضا می كند. به عنوان مثال نقطه اشتراك لوپن با «فابیوس» نامزد سوسیالیست ها رای «نه» به قانون اساسی اروپا بود و رهبران جبهه ملی نگرانی ندارند از اینكه این اشتراك موضع را به نزدیكی مواضع و دیدگاهها تفسیر كرده و از شهرداران سوسیالیست نزدیك به فابیوس بخواهند تا به رهبری جبهه ملی اعتماد كرده و او را برای نامزدی ریاست جمهوری شایسته تشخیص دهند.
فرم های داده شده به نامزدها برای جمع كردن امضا باید شش هفته پیش از اولین دور انتخابات ریاست جمهوری، تحویل شورای قانون اساسی فرانسه شود كه این بار مقارن با ۱۶ماه مارس سال ۲۰۰۷خواهد بود.راست های جبهه ملی بارها از داشتن سالن برای میتینگ های انتخاباتی منع شده اند و معتقدند كه نظام حاكم با تمامیت طلبی و اعمال روشهای توتالیتری مانع برگزاری یك انتخابات دمكراتیك در فرانسه می شود.لوپن رقبای انتخاباتی خود و به ویژه ساركوزی و روایال را متهم می كند كه فرانسه را از مبانی اصلی جمهوری دور ساخته اند. او در یكی از همین نطق های انتخاباتی گفته بود كه فرانسه ای كه اینها درست كرده اند نه غیرقابل تجزیه است، نه لاییك، نه دمكراتیك و نه اجتماعی.
لوپن بر این نكته تاكید دارد كه جناح راست ۲۵سال است كه قدرت را در فرانسه در دست دارد و هر چه در آستین داشته رو كرده است. او حتی اختلافات موجود در راست و چپ فرانسه را به جنگ زرگری تشبیه می كند چنانكه در آخرین مناظره خود با «بایرو» رییس حزب دست راستی «یو.د.اف» و منتقد دولت، او را به شونمان در انتخابات ۲۰۰۲تشبیه كرده كه از سوسیالیست ها انشعاب كرد.
لوپن در تازه ترین اظهارات خود نعل وارونه زده و موضعی نزدیك به مهاجرین گرفته است، او مهاجران را نه مجرمین بلكه قربانیان سیاست های حاكم قلمداد می كند. وی با توهین به همه خارجیان آنها را تحقیر شده های نظام سیاسی اجتماعی فرانسه معرفی كرده و معتقد است كه احزاب سیاسی از آنان به عنوان قربانیان اهداف سیاسی خود بهره می گیرند. بازی لوپن با الفاظ از تردستی های سیاسی او است كه گاه رقبا را از همراهی با خود باز می دارد و گاه نیز سبب رسوایی می شود.
جناح های مقابل نیز با استناد به همین سخنان تلاش می كنند چهره ای سازنده از خود نشان دهند. این نكته ای است كه به دورباطلی برای لوپن و دوستان او تبدیل شده و راه خروجی برای آنان نمی گذارد.امروز مهمترین مشكل لوپن كسب امضا از معتمدین سیاسی است و بسیاری از رقبای او می دانند كه این بار لوپن نمی تواند با فشارهای احزاب دیگر به انتخابات قدم گذارد بنابراین با خیالی آسوده مشغول تدارك رقابت های انتخاباتی هستند.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید