چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

انتخاباتی در غوغای ترور و تبانی


انتخاباتی در غوغای ترور و تبانی
صندوق های رأی برای انتخاب رهبر آینده پاکستان مهیا شده است. چهره برگزیده انتخابات امروز پاکستان فقط کلید کاخ ریاست جمهوری را در چنگ نمی گیرد. او یک رهبر سیاسی به تمام معنا خواهد بود.
این اهمیت و جایگاه را به رئیس جمهور آینده ، بحران و کشمکش بزرگ این کشور بخشیده است.
کرسی ریاست جمهوری در پاکستان در هیچ دوره ای به این اندازه قیمت پیدا نکرده بود. فرد منتخب روز ۶ اکتبر برنده یکی از سخت ترین مبارزات قدرت در شبه قاره است. او توانسته برای رسیدن به این کرسی از سد حریفان حزبی و قبیله ای نیرومندی بگذرد. بنابراین فرد برگزیده امروز می تواند برخود نام مدیر بحران نهد. او همزمان با گرفتن رأی اعتماد نمایندگان مجلس در واقع رشته اداره کشوری بحرانی را تحویل می گیرد. کشوری که به جز شکاف های دیرین اجتماعی و قومی که داشت چند رشته تضاد دیگر نیز درتار و پود آن تنیده شده است. قلمروی تحت امر رهبر جدید پاکستان، سرزمینی احاطه شده در چند بحران عمیق منطقه ای است که در رأس همه آنها نزاع خونین افغانستان نشسته است. بنابراین او در عین حال که مأمور صلح و آشتی در داخل است و به تنش زدایی و لایروبی از بستر آکنده از بذر خصومت پاکستان بپردازد همزمان باید به خواسته ها و انتظارات تاریخی دو همسایه این کشور یعنی کابل و دهلی نیز بیندیشد که دو پرونده استقلال طلبی در کشمیر و تروریسم کور در افغانستان را منوط به ظهور دولت جدید در اسلام آباد کرده اند.
اما این همه داستان سرنوشت ساز بودن و بی بدیل بودن انتخابات پاکستان نیست. جدال انتخاباتی امروز پاکستان از این جهت سزاوار عنوان«رقابت بین المللی» است که نمایندگان چند قدرت بین المللی و منطقه ای به طور محسوس در آن حضور دارند. فرد منتخب برای رسیدن به کاخ ریاست جمهوری از گردونه مذاکراتی گذشته است که سررشته آن دست طرف های خارجی بوده است. بالطبع انتظار می رود که نتیجه و دستاورد چنین انتخاباتی پاسخ چند نیاز مهم از فهرست نیازمندی بازیگران بین المللی درباره مسأله تروریسم و مبارزه با افراط گرایی را روشن سازد.
آیا می توان انتخاباتی با این شاخصه های عجیب را در کشوری دیگرهم سراغ گرفت؟ حتی پیش از آن که فکر و ایده یک چنین انتخاباتی در ذهن احزاب و فعالان سیاسی پاکستان جوانه زند. در سه نقطه مهم از جغرافیای سیاست جهانی، سیاستمدارانی از سه نقطه؛ اروپا، آمریکا و عرب به تجزیه و تحلیل معمای انتخابات این کشور و گزینش رهبر آینده پاکستان سرگرم بودند.
بنابراین آنچه دراین ماه های منتهی به انتخابات به صورت کشمکش جناح های قدرت سیاسی بر سر ریاست جمهوری پاکستان دیدیم درواقع بازتاب های آن رایزنی ها وتبانی های بین المللی بود.
در این مدت در سه پایتخت معروف جهان یعنی لندن ، ریاض و واشنگتن ماجرای انتخابات پاکستان به صورت یک پروژه خطیر و پرقیمت دنبال شده است. این سه دولت دست بر قضا هرکدام بخشی از اپوزیسیون پاکستان را با رهبری دو نام مشهور ـ بی نظیر بوتو رهبر حزب مردم و نوازشریف رهبر حزب مسلم لیگ ـ در خاک خود جای داده اند. اساس بین المللی شدن پروژه انتخابات پاکستان یک سؤال کاملاً ساده اما بس عمیق بوده است وآن این که چه کسی در جایگاه رهبری پاکستان می تواند این کشور را از چنگ هیولای افراطی گری و طالبانیسم که در لایه های اجتماعی واعتقادی این کشور رخنه کرده اند، خلاص کند.
این پرسش در واقع باب یکی از مطول ترین بحث های جامعه بین المللی را در ۶ سال پس از
۱۱ سپتامبر می گشاید؛ بحثی که در آن پاکستان اصلی ترین مأمن و گذرگاه افراطیون طالبان و القاعده شناخته می شود. از آن روز که جنگ و گریز آمریکا و متحدانش برای گرفتن سرکردگان القاعده و نابودی شبکه طالبان در پشت مرزهای قبیله ای پاکستان متوقف شد، نگاه های بدبینانه از سمت این کشور برداشته نشده است. همه محافل اروپایی و آمریکایی در طرح موسوم به جنگ ترور حول این نگاه اجماع یافته اند که یکی از زیر ساخت های تولید افراطی گری در این کشور قرار دارد. آنها در دهها دادگاه و محکمه ای که برای مظنونان ترور برپا شده همیشه نام جمعی از اتباع پاکستان را پیش کشیده اند یا انگشت اتهام خود را به سوی یکی از مجامع و مدارس ایدئولوژیک این کشور نشانه رفته اند.
بنابراین مسأله انتخابات امروز پاکستان مسأله همه بازیگران میدان تروریسم است . این مسأله را تک تک داوطلبان کرسی رهبری آینده پاکستان می دانند. آنها به کرات شنیده اند که در فردای چنین انتخاباتی با دعوتنامه ای برای مشارکت در کارزار تروریسم روبرو خواهند شد. بیش از همه کاندیداها، شخص مشرف می داند که ناف این انتخابات با معمای تروریسم و مبارزه با افراط گری بریده شده است. فرد منتخب این انتخابات از سوی بازیگران خارجی عنوان فرمانده خط مقدم جنگ ترور را دارد. او مأموریت دارد که در نخستین اقدام یکی از گره های کور سازمان طالبان و القاعده را بویژه در نواحی قبیله ای پاکستان بگشاید.
درحالی که همه نگاه ها در کارزار انتخابات امروز پاکستان به رویارویی مشرف به عنوان نماینده طیف ژنرال ها با دو جناح سنت گرایان مسلم لیگ و لیبرال های حزب مردم معطوف شده اما رویارویی واقعی را باید فراتر از خط درگیری مشرف و نواز شریف جست و جوکرد یعنی جایی که مردان اسلام آباد از یک سو با پنتاگون در کشمکش هستند و از طرف دیگر با طیف افراطیون زخمی از غائله مسجد لال دست و پنجه نرم می کنند . با این تعریف درست است که در انتخاباتی که مقدمات آن در جنگ ترور فراهم شده است کاندیدای یونیفورم پوش ارتش ، از امتیازاتی منحصر به فرد در قیاس با رقبایش برخوردار است، و درست به همین دلیل هم در کانون توجه همه بازیگران جنگ ترور واقع شده است حتی شاید آمریکا یا انگلیس برای تغییر درجامعه ای که با سرعت از غرب روی برمی تابد کاندیدایی جز او نبینند. اما نکته مهم این است که در میان نهادهای تصمیم گیر غرب قضاوت یکسانی در باره اراده و کارایی مشرف درمیدان کارزار افراطیون وجود ندارد.
در خود آمریکا این دو دستگی در نگاه مقام ها و کارگزاران کنگره و کاخ سفید به وضوح دیده می شود از خود بوش که شاید اصلی ترین حامی اوست بگذریم مدیران میانی آمریکا انواع ابهام ها و سؤال ها را درباره چند وچون عملکرد ژنرال در قبال تروریسم مطرح می کنند. تا حدی که برخی از آنان مانند باراک اوباما مشرف را مشوق و حامی اصلی رشد طالبانیسم درافغانستان معرفی کرده و کنگره را به مجازات دولت او فرا می خواند یا آن که عده دیگری مانند دیک چنی در اظهاراتی جنجالی حکومت مشرف را به ناتوانی در انجام مأموریت مبارزه با تروریسم متهم می سازد و اسلام آباد را تهدید به مداخله نظامی می کند.
با این همه، آنچه پیداست در طول چند ماه رایزنی های مستمر میان مشرف و طرف های آمریکایی، قول و قرارهای تازه ای بر سر شروع یک مبارزه گسترده با دشمنان پاکستان نشین آمریکا رد و بدل شده است . دست کم برای ناظران این امر مسجل شده است که فرد منتخب ۶ اکتبر با تعهد ویژ ه ای در زمینه جنگ ترور فعالیت خویش را آغازخواهد کرد. اما آیا به راستی با راهیابی فرد ایده آل کاخ سفید به ریاست جمهوری پاکستان، معمای حکومت افراطیون و شبکه هزار توی سلفی ها دراین کشور برچیده خواهد شد ؟ اگر با تکیه بر یافته های اخیر دیوید میلیبند وزیر خارجه انگلیس که می گوید درسفر اخیر خویش به پاکستان عمق رویگردانی وتنفر آنان از دیپلماسی غرب را لمس کرده است در این پرسش تأمل کنیم یقیناً پاسخ آن مثبت نخواهد بود.
سلیمان دعویسرا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید