شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

گذرگاه مرگ در بغداد


گذرگاه مرگ در بغداد
خیابان حیفا در نزدیكی «منطقه سبز» ترسناك تر از هرمنطقه دیگر بغداد است. درگیری های طولانی، ترس و وحشت عجیب در اطراف ساختمان های این خیابان به وجود آورده است اغلب خشونت های گسترده شهر اینجا رخ داده است. اكنون این خشونت ها در حال سرایت به دروازه های منطقه مستحكم موسوم به « منطقه سبز» است. این منطقه شهرتی سیاسی دارد، ازآن زمان كه صدام به عنوان یك جوان ماجراجو به این منطقه پناه آورد او پس از آن، بیشتر طرفدارانش را در این خیابان اسكان داد. هنگامی كه دیكتاتور بركنار شد، این منطقه به عنوان دژ مستحكم ستیزه جویان سلفی درآمد.
آمریكایی ها این منطقه را «قلب بولوار رهگیری نظامیان» نام گذاری كرده اند؛ جایی كه در آن نظامیان انتظار دارند كه به دست ستیزه جویان كشته و یا مجروح شوند. پس از نخستین انتخابات آزاد ژانویه ۲۰۰۵ عراق، یك سری از تهاجم ها در خیابان حیفا منجر به این شد كه این منطقه در كنترل ارتش نوین عراق درآید.
در گذشته كودكان در این خیابان بازی می كردند و شعارهای « زنده باد گارد ملی» سرمی دادند. اما اكنون ستیزه جویان دیوارهای این خیابان را با شعارها وپیام هایی علیه خارجی ها می پوشانند. این روزها این بولوار بار دیگر به خونین ترین محل درگیری نظامی بغداد تبدیل شده است. اپوزیسیون مسلح دراین منطقه ضدیت با نیروهای ائتلاف رابه درگیری فرقه ای به منظور نسل كشی گره زده اند. برای مثال، در ششم ژانویه، پلیس ۲۷جسد، احتمالاً شیعه، كشف كرد كه گلویشان پاره و یا به سرشان گلوله شلیك شده بود و در قبرستانی نزدیك حیفاجنازه ها روی هم انباشته شده بودند. در هفته گذشته بیش از ۱۰۰۰سرباز آمریكا و عراق با حمایت هلی كوپتر و جنگنده در این منطقه با عوامل مسلح وارد جنگ شدند.
در اثر این همه خونریزی، تا كنون بیش از ۳۰۰۰سرباز آمریكایی كشته و بیش از ۳۰۰میلیارد دلار هزینه مالی در برداشته است. با دیدن این صحنه ها است كه بیشتر نیروهای آمریكا مستقر در عراق قطع امید كرده و خواهان بازگشت به كشورشان هستند. اما جورج بوش كه این صحنه ها را ازنزدیك تجربه نكرده هنوزامیدوار است.
پس چندان جای تعجب نیست كه بوش در سخنرانی تلویزیونی دهم ژانویه خود اعلام كرد كه بیش از ۲۰هزار سرباز دیگر به ظاهر برای كمك به نیروهای عراقی در برقراری امنیت ، به بغداد اعزام خواهد كرد. از این تعداد ۴۰۰۰نیرو به استان آشوب زده انبار اعزام خواهند شد. ازدیگر اهداف اعلام شده بوش این است كه این یگان ها در درون نیروهای امنیتی عراق برای رهایی ساكنین محل از وجود گروه های مسلح قرار خواهند گرفت وسپس تلاش ارتش نوین عراق با اقدام های اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیك تقویت خواهد شد. به افسران و مقام های آمریكا برای هزینه كردن پول بیشتر اختیارات بیشتری داده شده است و از مالكی نخست وزیر عراق نیز خواسته خواهد شد كه یك سری اقدام های سیاسی را تنظیم كند.
تصمیم های بوش ابعاد عجیب تر دیگرنیز دارد:او پیشنهاد گروه بی طرف جیمز بیكر و همیلتون را كه خواستار نزدیكی به ایران و سوریه برای حل بحران عراق شده بود رد كرد و به جای آن، او این كشورها را متهم به تشدید خشونت در عراق كرد. بوش همچنین دستور داد تا ناو هواپیمابر به همراه موشك های ضد هوایی پاتریوت به خاورمیانه ارسال شود. در همین رابطه است كه در ۱۱ژانویه، نیروهای آمریكا به دفتر كنسولگری ایران در شمال عراق حمله كردند.
اما همین آقای بوش در سخنان سال نو مسیحی خود گفت كه در باره عراق اشتباه كرده و پذیرفت كه آمریكایی های بیشتری در این كشور خواهند مرد. او تأكید كرد كه مردم نباید انتظار «مراسم تسلیم شدن درمیدان جنگ» را داشته باشند. زیرا هنوز جنگ عراق بخشی از «مبارزه قاطع ایدئولوژیك دوران ماست» و شكست در این جنگ فاجعه به بار می آورد: سقوط دولت عراق، منجر به كشتار جمعی در اندازه های غیرقابل تصور، پیروزی تندروهادر سراسرخاورمیانه و به خطرافتادن دولت های محافظه كار خواهد شد.
اما بوش درراهبرد خود برای اعزام نیروی جدید به عراق در حال حاضر تنهاست. ژنرال ابی زید، فرمانده مركزی كه استراتژی آمریكا در عراق و افغانستان را زیر نظر داشت، دو ماه پیش با سیاست اعزام نیروی بیشتر به عراق مخالفت كرد. وی كه در سنای آمریكا سخن می گفت اعلام كرد كه اعزام ۲۰ هزار نیروی دیگر به عراق تنها تأثیر موقتی بر امنیت خواهد داشت. ضمن این كه این امر منجر به این می شود كه نیروهای عراق دیرتر كنترل كشور را بدست بگیرند. اگر این اقدام طولانی شود فشار بیشتری به نیروهای زمینی آمریكا وارد خواهد شد.
بوش همواره دم از احترام گذاشتن به فرماندهانش می زد، اما این بار او به مشورت های آنها توجهی نكرد. به جای آن، او ژنرال ابی زید را بركنار كرد و شخصیت های كلیدی گروه خود در عراق را تغییر داد. ژنرال جان كیسی، فرمانده ارتش درعراق، به فرماندهی ستاد ارتش ارتقای مقام یافت و خلیل زاد سفیر آمریكا در عراق به عنوان سفیر آمریكا در سازمان ملل متحد منصوب شد.
بوش نظرات كمیسیون جیمز بیكر، وزیر خارجه اسبق، كه خواستار عقب نشینی مدیریت شده نیروهای آمریكا از عراق شده بود را نادیده گرفت. به جای آن به طرح دست پخت مؤسسه آمریكایی اینترپرایز - محفل تندرو نومحافظه كاران- تن داد، این كار به شدت مورد حمایت جك كین، یك ژنرال بازنشسته چهارستاره و معاون سابق ستاد ارتش است. ژنرال كین همان كسی است كه در پشت صحنه از تدوین گزارش موسوم به« انتخاب پیروزی» درعراق حمایت می كرد. عنوان این گزارش طرحی برای موفقیت در عراق، نوشته فردریك گاگان، كارشناس نظامی بود، كه در پنج ژانویه منتشر شد. وی در این گزارش خواستار اعزام نیروی بیشتر تا سقف ۳۵هزار نفر شده بود. گاگان در این نوشته، امنیت را پیش زمینه راه حل سیاسی خواند و نه برعكس. او معتقد است كه تنها با برقراری امنیت معتبر می توان، میلیشیاها را از پا درآورد.
● هدف اصلی
بغداد منطقه بحرانی است: بغداد پرجمعیت ترین شهر عراق، با شش میلیون جمعیت، با همه جا فرق می كند. این منطقه هم اهداف اصلی میلیشیاها در حمله به نیروهای ائتلاف است و هم منطقه جنگ فرقه ای است. جنگ فرقه ای اخیر زمانی آغاز شد كه سلفی های تندرو حرم سامرا را در فوریه ۲۰۰۶منفجر كردند.
نیروهای ائتلاف از مدت ها پیش، استراتژی لكه زدایی نفتی یعنی برقراری ثبات در یك نقطه و سپس گسترش آن را دنبال كردند. این سیاست تنها در برخی مناطق بویژه مناطق روستایی نزدیك شهرها پاسخ داد. یعنی جایی كه رؤسای قبایل نیز می توانستند حوادث را پیش بینی كنند. اما در بغداد هر آرامشی موقتی است. در تابستان گذشته عملیات مشتركی میان نیروهای عراق و آمریكا با نام «با هم به جلو» در بغداد انجام گرفت. اما چیزی از پایان این عملیات نگذشته بود كه سیر بدترین كشتارها همه شهر را فرا گرفت.
حالا هم نوبت استراتژی نیروهای موسوم به واكنش سریع رسیده است. ژنرال كین پیش بینی كرده است كه «این سیاست كاملاً با سیاست گذشته متفاوت است». او می گوید: در گذشته نیروهای آمریكا و عراق سیاست سه مرحله ای «پاكسازی، حفظ و ساختن» را دنبال می كردند. آنها می توانستند تروریست ها را از برخی مناطق بغداد بیرون برانند اما نیروهای آمریكا كم بودند و عراقی ها نیز توان حفظ مناطق پاكسازی شده را نداشتند چه برسد به ساختن آن. وی افزود: قول هایی كه برای تأمین نیروی بیشتر داده شده، در صورت عملی شدن آن، پنج تیپ به چهارتیپ فعلی بغداد افزوده خواهد شد و گذشته از آن ۱۸تیپ كوچكترعراقی نیز وارد عمل می شود. امااگر این سیاست در سال ۲۰۰۳اجرا می شد، آمریكایی ها هم اكنون با مشكلات فعلی دست به گریبان نبودند. وی كماكان تأكید دارد كه هنوز برای اجرای چنین سیاستی دیر نیست.
اكنون قراراست ژنرال دیوید پتروس به جای ژنرال كیسی، فرمانده ارتش آمریكا در عراق، مجری این سیاست جدید باشد. وی كه پیش از این فرمانده یگان ۱۰۱هوابرد اعزامی به موصل بود مسئولیت ساختن ارتش عراق را نیز به عهده داشت. او سپس هدایت آموزشی پایگاه «لیونوورث» تگزاس را به عهده گرفت. در آنجا بود كه این ژنرال استراتژی جدید مبارزه با مخالفان مسلح درعراق را نوشت.
این دكترین از سربازان آمریكا می خواهد كه به وظیفه خود یعنی « كار اجتماعی نیروهای مسلح» عمل كنند. یعنی به جای تلاش برای كشتن هرچه بیشتر تروریست ها، اولویت نخست را نفوذ درمیان مردم و جمع آوری اطلاعات مربوط به دشمن قرار دهند. جالب اینجااست كه، چندین دهه پس از محو ایده «جنگ های محدودشهری» از كتاب های درسی ارتش، افسران آمریكاهم اكنون بار دیگر درس های راه سخت جنگ ویتنام رادوباره مرور می كنند.هدف اصلی دكترین نوین، جذب مردم بی تفاوت جامعه عراق اعلام شده است. اما پس از این همه كشتار و از میان رفتن امیدها، به نظر نمی رسد افراد بی تفاوت زیادی در بغداد باقی مانده باشند. از این رو است كه نظرسنجی ها نشان می دهند، روند حمایت از كشتن آمریكایی ها رو به افزایش است. یكی از این نظر سنجی ها در سپتامبر گذشته نشان می دهد كه ۶۱درصد عراقی ها، از جمله اكثریت فرقه ها و طایفه های مهم این كشور حمله به نیروهای ائتلاف را مورد تأیید قرار می دهند.
پس باید نتیجه گرفت، اعزام نیروهای بیشتر آمریكا به عراق به معنی امنیت بیشتر نیست. بلكه طعمه های بیشتری در دسترس مخالفان مسلح قرار می گیرد و دشمنی بیشتر مردم با نیروهای اشغالگر را بر خواهد انگیخت. یكی از ژنرال های با تجربه انگلیس در عراق بر این باور است كه، افزایش نیروهای آمریكا هیچ مشكلی را حل نخواهد كرد» البته ممكن است هنگامی كه جیپ های حامل سربازان آمریكا در طول روز به گشت زنی مشغولند، اوضاع را آرام ببینند، اما میلیشیاها در شب بازمی گردند وكشتار و ترس فضا را فرا خواهد گرفت»
دكترین نوین ژنرال پتروس تأیید می كند كه تعداد نیروهایی كه بتوانند ثبات را به عراق بازگردانند بسیار كم است. در این دستورالعمل استراتژی ۲۰تا ۲۵نیروی امنیتی برای هر هزار عراقی پیشنهاد شده است. این درست شبیه سیاست سال ۱۹۹۹ناتو در كوزوو است. با توجه به جمعیت كوزوو و مقایسه آن با عراق این به معنی در اختیار داشتن ۵۳۵ هزار تا ۶۷۰ هزار سرباز و نیروی پلیس در عراق است.
نیروهای همپیمان، با رهبری آمریكا با بیش از ۲۰۰هزار سرباز زن و مرد در سال ۲۰۰۳عراق را اشغال كردند. هم اكنون تنها ۱۵۰هزار سرباز خارجی در عراق حضور دارند. قطع نظر از ضعفهای نیروهای عراقی، حتی با احتساب نیروهای امنیتی عراق، مجموع نیروهای در اختیار فقط ۴۷۳هزار نفر است. تعداد زیادی از نیروهای امنیتی عراق به طور مرتب ازصحنه غایب هستند و ارتش نیز تنها قادر است به پاره ای از وظایفش عمل كند. نیروهای پلیس نیز عموماً ناكارآمد و یا زیر نفوذ میلیشیاها است.
براین اساس نیروهایی كه قرار است به عراق اعزام شوند، برای تأثیر گذاری قطعی جوابگونیستند. از سوی دیگر تأمین هزینه چنین نیرویی برای ارتش آمریكا نیز سنگین است. زمان گردش اعزام نیرو در عراق و افغانستان در حال حاضر مغایر با قانون پنتاگون است دستور العملی كه می گوید: هر سرباز رسمی در قبال یك سال عملیات در خارج از كشور دو سال در آمریكا و سربازان ذخیره نیز هر سال عملیات در خارج ۶سال استراحت در مركز داشته باشند. سربازان ذخیره نیمی از توان نظامی آمریكا در عراق را تشكیل می دهند. علاوه بر این دراوضاع پرآشوب عراق تجهیزات نظامی گم می شوند و یا زودتر از آن كه پیش بینی می شد فرسوده شده اند.
اما این، همه مشكلات آمریكایی ها در باتلاق عراق نیست. فرماندهان ارتش نگران نشانه های صدمه های اخلاقی جنگ و افزایش طلاق در میان سربازان آمریكا هستند. نظرسنجی كه نشریه« میلیتاری تایمز» آمریكا در ماه دسامبر ارائه داد نشان ازآثار روانی شدید جنگ دارد. در این نظرسنجی شماراندكی ازمردم با تصمیم آمریكا برای اعزام نیرو به عراق موافق بودند و این درحالی است كه در سال۲۰۰۵حدود ۵۶درصد حامی این تصمیم بودند. در ژوئن گذشته، ستوان یكم«اهرن وتادا» نخستین افسری بود كه حاضر نشد در عراق خدمت كند او گفت: «جنگ در عراق نه تنها غیراخلاقی است بلكه به شدت با قوانین آمریكا مغایرت دارد». او برای محاكمه در فوریه آینده به دادگاه نظامی سپرده خواهد شد.
اما با وجود همه این عوارض، بوش تصمیم گرفته كه كار بیشتری از ارتش بكشد. پس نیروهای ذخیره تازه نفسی برای اعزام ۲۰۰۸ به منطقه فراخوانده می شوند.
ژنرال كین می گوید : نیروهای فوق العاده برای مدت دو سال در عراق باقی خواهند ماند.اما او بر این نكته تأكید كرد كه این نیروها به آمریكا كمك می كند تا مانع بی تفاوت شدن همه مردم عراق و حتی همه مردم بغداد شود. كین پیشنهاد كرده كه آمریكا باید ابتدا امنیت مردم شیعه و سنی بغداد را تأمین كند و سپس امنیت شهرهای اطراف بغداد را تأمین كند.
● چالش با سیاست
همه آنچه رئیس جمهورآمریكا درطرح خویش وعده داده است، بلند پروازانه و دور ازواقعیت است. بوش در برنامه خویش مدعی است كه برای عراق « فضای تنفس» ایجاد می كند، تانیروهای امنیتی با استفاده از فرصت به دست آمده حرفه ای تر بشوند. لازمه موفق شدن ارتش در این راه، توسعه های اقتصادی و سیاسی است و مشكل اساسی برای این كار نیز در سیاست نهفته است.
تمام محورهای برنامه بوش برای دولت عراق، از جمله تقسیم منصفانه درآمد نفت، هزینه كردن ۱۰میلیارد دلار برای بازسازی كشور، برگزاری انتخابات استانی، تجدید نظر در قانون اساسی فدرال و روند بعث زدایی، بلندپروازانه است. بیشتر این حرف ها در گذشته نیز شنیده می شد، اما متحدان بوش در اجرایی كردن آن ناكام بودند.
● اهداف بی دفاع چه كسانی هستند؟
آمریكا ابزارهای نفوذ را یكی پس از دیگری از دست می دهد. زیرا عراق دوران انتقال قدرت به حاكمیت جدید را پشت سر گذاشته ودراین انتقال، انتخابات اختلاف های فرقه ای كشور را به سیاست كشانده است.
اكنون همان تكیه گاه های دیروز آمریكا در دولت عراق، خواهان خروج نیروهای آمریكا و به دست گرفتن سرنوشت عراق هستند. این چیزی است كه جیمز بیكر در گزارش مطالعاتی خود پیش بینی كرده بود. اما بوش نمی تواند تن به این پیشنهادها بدهد. آیا كنگره ای كه توسط دموكرات ها اداره می شود، با محروم كردن دولت از بودجه نظامی، خواهد توانست بوش را وادار به این كار بكند؟
كنگره آمریكا برای پیشبرد نقطه نظراتش، تنها در شرایط بسیار سخت از قدرت خود استفاده كرده است كه جنگ ویتنام نمونه بارز آن است. استفاده از چنین قدرتی خطرات سیاسی بزرگی را متوجه كشور می كند. مثلاً جمهوریخواهان دموكرات ها را متهم می كنند كه از حدود قانونی خود فراتر رفته اند. با این اتهام در صورت شكست آمریكا در جنگ عراق، آنها دموكراتهارا مسبب اصلی این شكست قلمداد می كنند. هم اكنون اعتراض های دموكرات ها تنها در قالب شفاهی به عنوان یك اقدام نمادین در اظهارات سناتور جوزف بایدن به جورج بوش خلاصه می شود.
در حال حاضر بدنامی جنگ عراق، مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ آمریكا را به شدت تحت تأثیرقرارداده است. بسیاری از جمهوریخواهان نسبت به این جنگ ابراز تردید می كنند. جان مك كین تنها نامزد جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری آمریكا است كه تا كنون حمایت شفاهی خود را از اعزام نیروی بیشتر به عراق اعلام كرده است. وی كه از نامزدهای انتخابات ۲۰۰۸است، ممكن است ازاین اندیشه خوددرعراق صدمه ببیند. نامزدهای دیگر بیشترشان یا خواستار هدایت شفاف جنگ هستند و یابه طورجدی باآن مخالف هستند. هیلاری كلینتون، نامزد پیشرو دموكرات ها برای انتخابات ریاست جمهوری كه پیش از این از جنگ عراق دفاع می كرد، اعلام كرده است كه « بوش همواره ما را به راه غلط هدایت می كند».
جان ادوارد كه در كنار جان كری نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ بود، خواستار بازگرداندن هرچه سریعتر سربازان آمریكایی ازعراق شده است. اگر كری در مراحل مقدماتی موفق شود، ممكن است دیگران را نیز وادار به اتخاذ موضع شدیدتر علیه جنگ بكند. در هر صورت ضدیت با جنگ در واشنگتن یك پیام قدرتمند به مخالفان مسلح در خیابان حیفای بغداد می فرستد و آن این است «مهم نیست كه بوش بتواند چه تعداد نیرو به عراق بفرستد، واقعیت این است كه آنها ممكن نیست مدت زیادی در آنجا بمانند.»
مجله اكونومیست ‎
ترجمه: سلیمان دعویسرا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید