جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

کودکان سرباز


کودکان سرباز
دنیای کنونی، تغییرات فراوانی را وارد زندگی ها ساخته که گاه آدمی را مبهوت می کند. بسیاری از ارزش ها که روزگاری نه چندان دور اهمیت فراوان داشتند، امروزه دیگر بهای خود را از دست داده اند. از جمله مباحثی که درباره کودکان و در گذشته مورد توجه فراوانی قرار می گرفت، معصومیت ایشان بود.
از آنجا که کودکان در سنینی قرار دارند که تشخیص خیر و شر برایشان دشوار است، در مقابل اعمال اجباری کمتر واکنش نشان داده و کارهایی را که از سوی دیگران فرمان داده می شوند، بدون کمترین مقاومت به انجام می رسانند. این موضوع در مواردی به سوءاستفاده از کودکان منتهی شده که درجات متفاوتی نیز دارد.
بدترین سوءاستفاده از معصومیت کودکان در کشورهای درگیر جنگ رخ می دهد؛ جایی که همه چیز (حتی کودکان)، فدای پیروزی است. تجربه اثبات کرده است یکی از بهترین نیروها برای استفاده در درگیری ها کودکانند. با وجودی که هفت سال است وارد هزاره سوم شده ایم، اما همچنان شاهد مشارکت اجباری کودکان در جنگ ها هستیم. مساله سربازان کوچک، برعکس نامش، بزرگ است و دلخراش.
● جمعیت و پراکندگی
«کودکان سرباز» مساله یی حیاتی و پیچیده است؛ حیاتی از آن رو که حقوق اولیه کودکان با استفاده ابزاری از آنها نادیده گرفته می شود و پیچیده به این خاطر که تعداد و محدوده جغرافیایی استفاده از این کودکان همچنان نامشخص است. نکته یی که باید به آن اشاره داشت، این است که گستره استفاده از کودکان در گروه ها و جنگ های چریکی است.
در واقع جنگ هایی که میان دو کشور یا دو حکومت درمی گیرد، کمتر شاهد حضور کودکان در خط مقدم نبرد است. دلیل آن اعتراضات شدید بین المللی و هجمه ها علیه دولت هایی است که از کودکان به عنوان نیروی جنگ استفاده می کنند. به دلیل این فشارهای بین المللی کمتر حکومت قانونی حاضر است قوانین ابتدایی حقوق بشر را زیر پا گذاشته و کودکان را وادار به کشتن کند.
به بیان ساده شبه نظامیانی که علیه حکومت های گوناگون قیام کرده و وارد جنگ شده اند، بیشترین استفاده را از کودکان سرباز انجام می دهند به دلیل آنکه ماهیت گروه های چریکی بر عملیات و ساختار پنهانی آنها استوار است، کسب اطلاعات از اعضای آنها (به ویژه کودکان) بسیار دشوار و (حتی در مواقعی) غیرممکن است.
با وجود موانع بسیار، آمارهای نسبی از وضعیت سربازان کودک توسط سازمان های بین المللی تهیه شده است. براساس این آمار حدود ۳۰۰ هزار کودک به عنوان سرباز در مناقشات مسلحانه حال حاضر دنیا مشغول به خدمت هستند. این تعداد تنها افرادی را شامل می شود که به صورت مستقیم در درگیری ها شرکت دارند که می توان به آنها میلیون ها کودک را نیز اضافه کرد که بر اثر مناقشات، آواره و یتیم شده اند.
از سوی دیگر می توان گفت ۳۰۰ هزار کودک سربازی که یاد شد، تقریباً در سراسر جهان پراکنده هستند؛ از امریکایی لاتین تا اروپا اما تعداد ایشان در دو قاره آسیا و آفریقا بیش از قاره های دیگر است که دلیل آن وجود مناقشات و جنگ های داخلی بیشتر در خاک آنها است.
بنابر اطلاعات غیررسمی، کودکان سرباز در کشورهای پاراگوئه، نیکاراگوئه، مکزیک، پرو، اکوادور، السالوادور و گواتمالا دیده شده اند اما بی شک مهم ترین و بیشترین حضور سربازان کوچک در امریکای لاتین به کشور کلمبیا منسوب است.
گفته می شود از هر چهار شبه نظامی کلمبیایی یک نفر زیر سن قانونی است و قریب دوسوم این کودکان زیر ۱۵ سال سن دارند. دردآورتر آنکه کوچک ترین ایشان فقط هفت ساله هستند،
استفاده از کودکان برای جنگ در هر دو جبهه چپ و راست رایج است گروه چریکی «FARC» (بال چپ)، کودکان نظامی خود را «زنبورهای کوچک» می خوانند، زیرا پیش از حمله فراگیر به رقیب، آنها به دشمن حمله کرده و آن را «نیش» می زنند. سربازان شهری آنها را «گاری های کوچک» می نامند، زیرا می توانند تسلیحات نظامی را از منابع گشتی مخفی کرده و عبور دهند، بی آنکه به آنها مشکوک شوند.
سادگی است اگر پنداریم تضییع حقوق کودکان تنها مخصوص کشورهای در حال توسعه است و جوامع پیشرفته چنین معضلی را نمی شناسند. قاره اروپا که کشورهای صنعتی فراوانی را شامل می شود، در چند جبهه شاهد استفاده ابزاری از کودکان است. هر چند بنابر شنیده ها، در آذربایجان، ارمنستان و اسپانیا هم سربازهایی زیر سن قانونی فعالیت می کنند، اما بی شک مهم ترین دغدغه در روسیه جریان دارد.
حکومت روسیه که از جمله کشورهای صنعتی جهان (G۸) محسوب می شود، سال ها است که با معضل جدایی طلبان چچن روبه رو است. ساکنان چچن از ده ها سال قبل خواستار استقلال خود و جدایی از روسیه و (شوروی سابق) بوده اند، اما تاکنون با این درخواست ایشان موافقت نشده است.
از طرفی مدت های مدیدی است که مواجهه چچنی ها، با دولت روسیه به درگیری های مسلحانه و نظامی کشیده شده و باعث کشته شدن هزاران نفر شده است. با این وجود اخبار بسیاری در زمینه استفاده از سربازان کمتر از ۱۸ سال توسط چچنی ها گزارش شده که نگرانی های فراوانی را سبب شده است. این در حالی است که مناقشه چچن و روسیه همچنان باقی است و هرازگاهی با شدت گرفتن درگیری ها، توجه جامعه بین الملل را معطوف خود می سازد.
همانطور که اشاره شد، اوضاع در آسیا و آفریقا وخیم تر از سایر نقاط است. در آسیا حکومت میانمار از معدود دولت هایی است که به صورت رسمی به استفاده از کودکان در نیروهای نظامی خود اعتراف می کند. در این کشور آسیایی کودکان ۱۲ تا ۱۸ ساله مجبور هستند برای خدمت در ارتش سال های زیادی از عمر خود را صرف کنند. چنین اعتراف رسمی از سوی یک حکومت در کمتر جایی از جهان دیده شده است.
از طرف دیگر به دلیل ازدیاد جنگ های داخلی در کشورهای آسیایی کاربری کودکان نیز افزایش چشمگیر نشان می دهد. بر این اساس در کشورهایی مانند هند، اندونزی، لائوس و فیلیپین به دلیل مناقشات مسلحانه داخلی، تعداد زیادی از کودکان در قالب شبه نظامیان به فعالیت و زندگی می پردازند. گزارش های دریافتی حاکی است استفاده از کودکان در میان شبه نظامیان افغان نیز ادامه دارد. این در حالی است که پس از حمله امریکا و متحدانش به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی هم اکنون مسوولیت امنیت این کشور برعهده نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است.
اگر بخواهیم نمونه یی دیگر در آسیا را بررسی کنیم، سریلانکا بهترین است. «ببرهای تامیل» گروهی شورشی و تروریستی است که سال ها است علیه حکومت سریلانکا در ستیزند. گزارش های بسیاری مبنی بر ربودن کودکان و وادار ایشان به جنگیدن توسط ببرهای تامیل طی سالیان گذشته موجود است.
با وجود آنکه در سال ۲۰۰۱ آتشی بسی میان شورشیان و دولت سریلانکا منعقد شد اما ببرهای تامیل همچنان به استفاده خود از کودکان ادامه می دهد. آمارهای صندوق بین المللی کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) نشان می دهد ۵۶۶۶ مورد کودک ربایی تا جولای ۲۰۰۶ توسط شورشیان تامیل به ثبت رسیده است؛ هر چند که یونیسف معتقد است آمار گزارش شده به سازمان ملل، تنها یک سوم جمعیت واقعی است، اما بی شک، بیشترین تعداد سرباز کودک در قاره آفریقا وجود دارد که تخمین زده می شود جمعیت ایشان بیش از ۱۰۰ هزار نفر باشد. از آنجا که اکثر نقاط آفریقا درگیر جنگ های داخلی است، کودکان سرباز در سراسر قاره سیاه پراکنده هستند.
در سودان و جمهوری دموکراتیک کنگو که پهناورترین کشورهای آفریقایی محسوب می شوند، تعداد گروه های شورشی و به تبع آن، جمعیت کودکان سرباز نیز بیش از سایر قسمت ها است. کشورهای کوچکی مانند رواندا، بوروندی و ساحل عاج نیز درگیر جنگ داخلی هستند. به این جمع می بایست اوگاندا و سومالی را نیز اضافه کرد. به عنوان مثال، تخمین زده می شود در جنگ دهه ۹۰ در سیرالئون، حدود ۱۵ هزار کودک ربوده و به عنوان سرباز به کار گرفته شدند.● پیامدها و خطرات
استفاده از کودکان در مناقشات مسلحانه جنبه های گوناگونی دارد. گاهی اوقات، اسلحه به دست ایشان داده و از آنها خواسته می شود دشمنان را در هر گوشه و مکان از بین ببرند. برخی اوقات نیز کارهای مربوط به مین ها را به ایشان واگذار می کنند.
در حقیقت، کودکان می بایست به عنوان مین یاب فعالیت کرده و آنها را پیدا و خنثی کنند. گاهی نیز وظیفه کارگذاشتن مین ها برای جلوگیری از نفوذ دشمن برعهده کودکان است. واگذاری کارهای مربوط به مین، بیشتر به این خاطر است که کودکان، اطلاع اندکی از مرگ آور بودن مین ها دارند.
استفاده های دیگر از کودکان، کاربرد جاسوسی آنها است. در موارد بسیاری، کودکان به عنوان عاملی نفوذی در دشمن رخنه کرده و اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری و در اختیار فرماندهان خود قرار می دهند. حمل مهمات و تجهیزات و عبور دادن آنها از گشت های دشمن، وظیفه دیگری است که برعهده کودکان گذاشته می شود؛ دلیل آن هم این است که معمولاً به خاطر سن کم، دشمن کمتر به کودک ها ظنین شده و آنها می توانند به راحتی ماموریت خود را به پایان رسانند.
مورد دیگری که در سال های اخیر رو به گسترش نهاده، استفاده از کودکان در عملیات های انتحاری است.
فرماندهان نظامی با استفاده از آرمان های ایدئولوژیکی کودکان، آنها را تشویق به انجام ماموریت های انتحاری و ضربه زدن به پیکره دشمن می کنند. کودکان هم به دلیل فقدان آگاهی، ضمن از بین بردن تعدادی از اعضای مخالف (غالباً افراد بی گناه و عادی)، کشته شدن خود در این راه را نوعی افتخار دانسته و قربانی خواسته های فرماندهان خود می شوند.
بنابر گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر، عوامل بسیاری استفاده از کودکان را به صرفه ساخته است؛ ضعف جسمانی و وحشت زده شدن آسان، کودکان را به سرباز هایی مطیع و فرمانبردار تبدیل می کند. بچه هایی که ربوده یا به زور به خدمت گرفته شده اند، با «تهدید به مرگ»، ناگزیر به پیروی از فرامین هستند.
البته در مواردی نیز این کودکان به دلیل ناچاری مطلق به گروه های مسلح می پیوندند. هنگامی که جامعه یی در یک مناقشه، اندک اندک خرد می شود و کودکان از مدرسه و خانه هایشان آواره می شوند، تصور اکثر بچه ها چنین است که گروه های مسلح، بهترین شانس زنده ماندن آنهاست، برخی نیز در تلاش برای پیوستن به نیروهای نظامی هستند تا انتقام اعضای خانواده خود را که کشته شده اند، بگیرند.
همان طور که اشاره شد، زندگی تمام کودکانی که به نیروهای نظامی و شورشی می پیوندند، دچار دگرگونی های اساسی می شود؛ گاهی این تغییرات چنان گسترده است که مسیر زندگی ایشان را تا پایان عمر تغییر می دهد.
بسیاری از بچه ها، پس از مدتی دچار عوارض روحی و جسمی می شوند که شایع ترین آنان، ناراحتی های روانی است. سایت رسمی سازمان دیده بان حقوق بشر گزارشی را از کودکان سیرالئونی منتشر کرده که بسیار جالب اما تاسف بار است. این بچه ها که توسط شورشیان ربوده شده بودند، در جنایات فراوانی مانند گردن زدن، قطع عضو، تجاوز و زنده سوزاندن مردم مشارکت داشته اند، شورشیان سیرالئون به کودکان مواد مخدر می دادند تا بر ترس و نارضایتی شان غلبه کرده و در فجایع مذکور شرکت کنند.
در خاورمیانه، اوضاع به گونه دیگری است، «ارتش جنوب لبنان» (South Lebanon Army) گروهی شبه نظامی است که توسط رژیم صهیونیستی حمایت می شود. پسران نوجوان و کم سن و سال برای خدمت در این گروه شبه نظامی فراخوانده می شوند که در صورت سرپیچی، عواقب خطرناکی در انتظار ایشان است. هنگامی که پسرها و مردان از خدمت در «SLA» فرار یا آن را ترک می کنند، خانواده هایشان تحت آزار و اذیت های شدیدی قرار می گیرند تا شاید فرزندان ذکور، مجبور به بازگشت شوند. گاهی اوقات نیز تمامی اقوام و خویشان سربازان فراری، توسط رژیم صهیونیستی از سرزمین های اشغالی اخراج می شوند.
بی شک یکی از مخوف ترین نقاط جهان برای کودکان، اوگاندا است. بچه ها و کودکانی که در شمال این کشور آفریقایی ساکن هستند، بیشتر از نام والدین خود، با اسم «ارتش مقاومت لرد» (LRA) و «ژوزف کانی» رهبر آن، آشنایند.
ارتش مقاومت لرد بیش از دو دهه است که با تصرف مناطق شمالی اوگاندا، علیه دولت و رئیس جمهور «موسونی» مقاومت مسلحانه انجام می دهند. در نتیجه این نبرد، ارتش مقاومت برای تامین نیروهای مورد نیاز خود، کودکان نواحی شمال اوگاندا را دزدیده و به اطاعت از خود وا می دارند. در گزارشی که مجله تایم در تابستان گذشته منتشر کرد، دست کم ۲۰ هزار مورد کودک ربایی در طول این دو دهه به ثبت رسیده، حال آنکه کارشناسان، رقم واقعی را بسیار بیشتر از آن تخمین می زنند.
تا به اینجای کار، تمام مسائل مانند امور جاری دیگر گروه های شورشی است، اما وجه تمایز اصلی، «کانی» و قدرت مطلقه اوست. ژوزف کانی به عنوان رهبر ارتش مقاومت لرد، شخصیتی مرموز و فوق العاده قدرتمند است. او که خود را «روح مقدس» معرفی می کند، ادعای ارتباط با عالم غیب و قدرت ماورای طبیعه دارد. کانی به افراد و به ویژه کودکان تحت فرمان خود چنین القا کرده است که هیچ کس توانایی فرار و جدایی از ارتش مقاومت را ندارد، زیرا او با استفاده از قدرت ماوراءالطبیعه خود قادر است در کوتاه ترین فرصت، وی را یافته و برای مجازات، متهم را خواهد کشت، توانایی روانشناسانه کانی به قدری است که تمامی کودکان و اعضای ارتش مقاومت به او ایمان داشته و کمتر کسی جرات فرار پیدا می کند.
● اقدامات شورای امنیت
سازمان ملل متحد به عنوان مهمترین سازمان بین المللی، می بایست نقشی اساسی در مساله کودکان سرباز برعهده داشته باشد. با ورود به هزاره سوم، این نهاد بین المللی نیز آرام آرام وخامت موضوع استفاده ابزاری از کودکان را بیش از گذشته درک و برای مقابله با آن، اقدامات تازه یی را آغاز کرد. به این ترتیب، مساله به دبیرکل و شورای امنیت سازمان ملل سپرده شد تا با توجه به اهمیت آن، بررسی و تصمیمات لازم اتخاذ شود.
براین اساس، گروه کاری «کودکان و مناقشه مسلحانه» (Children and Armed Conflict) تشکیل و مسوول بررسی تخصصی موضوع شد. دبیرکل سازمان ملل نیز نماینده های ویژه یی را در این گروه منصوب کرد و مقرر شد در فواصل زمانی معین، گروه مذکور و دبیرکل سازمان ملل، گزارش هایی را در اختیار اعضای شورای امنیت قرار دهند. در ادامه، شورای امنیت (مهمترین رکن سیاسی سازمان ملل متحد) نیز تصمیمات مقتضی را اتخاذ و براساس مندرجات گزارش ها، بیانیه ها و قطعنامه های لازم را صادر کند.
در ابتدا و پیش از هر اقدامی، سازمان ملل و دبیرکل آن از تمامی گروه های مسلح، دولت ها و تشکل های سیاسی خواستند هرگونه استفاده ابزاری از کودکان را در سراسر جهان خاتمه دهند. درخواست دبیرکل، تمامی اشکال ناقض حقوق بچه ها را در بر می گرفت.
پس از آن، گروه کاری کودکان و مناقشه مسلحانه سازمان ملل به دنبال جمع آوری اطلاعات از شبه نظامیان و کشورهای استفاده کننده از کودکان برآمد و به این ترتیب، نخستین گزارش های رسمی تهیه و به آگاهی جهانیان رسید. از سوی دیگر، شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز اقدامات فراوان و مفیدی در قضیه کودکان به انجام رسانده است.
علاوه بر بیانیه های مختلف، این شورا قطعنامه های بسیاری نیز در این مورد صادر کرده که خود، بیانگر اهمیت و جایگاه کودکان برای شوراست. در سا ل های گذشته، دست کم ۶ قطعنامه توسط شورای امنیت صادر شد که به طور کامل و مستقیم به موضوع کودکان و مناقشات مسلحانه مربوط بود. در این میان، می توان به قطعنامه های ۱۳۷۹ (به سال ۲۰۰۱)، ۱۴۶۰ (به سال ۲۰۰۳) و قطعنامه ۱۵۳۹ (به سال ۲۰۰۴) اشاره کرد.
آخرین و مهمترین قطعنامه شورای امنیت درباره کودکان، قطعنامه ۱۶۱۲ است که در جولای ۲۰۰۵ میلادی تصویب شد. در این قطعنامه، تشکیل یک گروه کاری شورایی پیش بینی شد تا روند پیشرفت پروژه کودکان را از نزدیک، تعقیب و پیگیری کند. همچنین این قطعنامه از تمامی سازمان های منطقه یی و بین المللی و نیز اعضای سازمان ملل خواست حقوق کودکان را رعایت کرده و رسیدگی بیشتری به مناطق مورد مناقشه داشته باشند. همچنین در این قطعنامه تصریح شد دبیرکل سازمان ملل، گزارش های خود درباره کودکان و مناقشه مسلحانه را ادامه داده و نتیجه را به اطلاع شورای امنیت رساند.
آشکار است که درگیری های مسلحانه در جهان، پایانی ندارد؛ حتی هر روزه گسترش هم می یابند. در نتیجه، کودکان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، درگیر جنگ ها هستند و به عنوان سرباز، مورد استفاده. با این اوصاف، پایان بخشیدن به حضور کودکان در جنگ، رویایی است دست نیافتنی. اما می توان با اقداماتی، این حضور را کمرنگ و رویای آن را «اندکی» به واقعیت نزدیک کرد.
هادی جرقوئیان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید